تکیه گاه سست
شاه هم تکیه کرده بود بر آمریکا و انگلیس و چین و اسرائیل و همه اینها. لکن تکیهگاهها سست است. آن تکیهگاهی غیرسست و سنگین و مستحکم است که خدا باشد. خدا تکیهگاه است و من به ایشان [یاسر عرفات] و به ملت خودم و به ملت ایشان این توصیه را میکنم همیشه، به اینکه همیشه خدا را درنظر داشته باشند و نظر به این قدرتها نداشته باشند؛ اعتماد بر مادیات نکنند بلکه اعتماد بر معنویات بکنند. قدرت خدا فوق همه قدرتهاست. و لهذا ما دیدیم که ملتی که مستضعف بود و هیچ نداشت بر تمام قوا غلبه کرد، و انشاءالله میکند و ما از هیچچیز نمیترسیم وقتی که با خدا باشیم؛ برای اینکه اگر کشته بشویم و با خدا باشیم سعادتمندیم و اگر بکشیم هم سعادتمندیم.
صحیفه امام، ج۶ ،۱۸۰ گفتوگو با یاسر عرفات
دشمن شماره یک ملت
احساسات ایرانیان علیه ملت آمریکا نبوده بلکه دولت آمریکاست. ما سالها از بیعدالتی فریاد میزدیم و از اختناق شکایت داشتیم. اما آمریکا شاه را بر تخت نشاند یعنی در سال۱۹۴۱ متفقین او را به جای رضاخان که نوکر انگلیس بود نشاندند و دولت آمریکا در برابر مخالفت مردم ایران پیوسته از او حمایت کرد. شاه همه منابع ما را غارت کرد، شرف ملی ما، سرمایههای ما، استعدادهای جوانان ما را بر باد داد، بدینترتیب ایرانیان نمیتوانند نظر خوبی به دولت آمریکا داشته باشند و اخیرا ملت ما به این نتیجه رسید که دولت کارتر، بهاصطلاح سفارتخانه خود را بهصورت پایگاهی برای جاسوسی و توطئه علیه ایران درآورده است. جاسوسان تحت عنوان مأموران سفارت فعالیت میکردند و اکنون که ملت ما این حقیقت را دریافته، آمریکا را دشمن شماره یک خود میشناسد. به عقیده ما، ملت آمریکا بهخاطر رفتار دولتشان در ایران، به هیچ وجه قابل سرزنش نیستند. اگر آمریکا بخواهد از طریق دخالت نظامی یا محاصره اقتصادی و یا شیوههای ارعاب، ما را از عدالت محروم کند، هر گز بحران حل نشده و در اندیشه مردم باقی خواهد ماند.
صحیفه امام، ج۱۲، ۳۴ مصاحبه با مجله«تایم»
50 سال تحت سلطه
آیا شما مطلع هستید که ما 50سال تحت سلطه انگلیس و آمریکا تمام هستیمان به باد رفت؟ شما توجه دارید به اینکه کشور ما در تحت سلطهای که توسط رضا خان، انگلیسها به ما تحمیل کردند و توسط محمدرضا که انگلیسها و آمریکاییها و شورویها به ما تحمیل کردند، اینها چه کردند با مملکت ما، با کشور ما؟ شما آیا داد مظلومها را هیچوقت بنایتان هست که گوش کنید؟ یا همان فریاد ظالمها را به آن ترتیب اثر میدهید؟
صحیفه امام، ج۱۳، ۶۸ سکوت پاپ و دنیای مسیحیت در قبال ظلمها
ععکس العمل طبیعی صدمات به ملت
بارها گفتهام که گروگانگیری توسط دانشجویان مسلمان و مبارز و متعهد ما عکسالعمل طبیعی صدماتی است که ملت ما از آمریکا خورده است و اینان فعلا با بازپسدادن اموال شاه معدوم و لغو تمام ادعاهای آمریکا علیه ایران و ضمانت به عدمدخالت سیاسی و نظامی آمریکا در ایران و آزاد گذاشتن تمامی سرمایههای ما آزاد میگردند؛ که البته این امر را محول به مجلس اسلامی نمودهام تا آنان به هر نحو که صلاح میدانند عمل نمایند. با اینان در ایران به بهترین وجه رفتار شده است؛ ولی تبلیغات آمریکا و اقمارش از هیچ دروغ و افترا و تهمتی در این مورد فروگذار نکردند، درحالیکه آمریکا و انگلیس به فرزندان عزیز ما بدترین اهانتها و شکنجههای روحی و جسمی را نمودند و هیچ مقام رسمی در مجامع بینالمللی از این دوستان عزیز ما دفاع ننمود و هیچکس آمریکا و انگلیس را در مقابل این رفتار وحشیانه محکوم نکرد. از خداوند متعال آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی را برای تمام ملتهای دربند آرزومندم.
صحیفه امام، ج۱۳، ۲۱۴ پیام به مسلمین جهان و حجاج
تبلیغات دامنه دار برای بزرگ نمایی
و ازجمله چیزهایی که مانع دفاع مسلمین از کشورهایشان است، تبلیغات دامنهدار برای هر چه بزرگتر جلوه دادن قدرتهای خارجی است. در سابق از انگلیس، بهدست بهاصطلاح روشنفکران و تحصیلکردگان غربزده، یک غول ساخته شده بود و به دولتهای بیاطلاع و ملتهای دربند تحمیل کرده بودند که اگر به یک فراش سفارتخانه انگلیس یک حرف درشت زده شود، ایران به باد فنا میرود! و پرچم سفارت بر سر خانه هر مجرمی که افراشته میشد از مجازات مصون میگشت. و اشاره سفیر انگلیس به دولت یا صدراعظم، کافی بود برای اجرای اوامر و اطاعت بیچونو چرای او و امروز از این دو قدرت، خصوصا آمریکا، در بلاد مسلمین همان غول را بسیار بزرگتر و شاخدارتر ساختهاند و گمان میکنند اگر به یکی از این دو قطب گفته شود بالای چشمت ابروست، کشور از بین میرود! و با خیالهای خام و مقایسه عصر حاضر با عصرهای گذشته و دامنزدن وابستگان غربزده به این نحو شایعهها، مسلمین را از دفاع بحق خود مأیوس نمودند و جرم این خودباختگان ملینما کمتر از مجرم اصلی نیست.
صحیفه امام، ج۱۸، ۹۰ پیام به مسلمانان ایران و جهان به مناسبت ایام حج
فریب لبخند دشمن را نخورید
گاهی به روی ما لبخند زدند. اوایل گاهی بعضی از ما باور میکردیم. یواشیواش فهمیدیم پشت صحنه چیست. فریب لبخند دشمن را، فریب وعدههای دروغ دشمن را نخوریم. جبهه قدرت مادیای که امروز بر دنیا مسلط است، راحت عهد میشکند. بدون هیچ دغدغهای عهدشکنی میکنند، زیر قولشان میزنند، زیر حرفشان میزنند، نه از خدا خجالت میکشند، نه از خلق خجالت میکشند، نه از طرف مذاکره خجالت میکشند؛ راحت دروغ میگویند! من نمونههای زنده دارم- که حالا در اینجا جای بحثش نیست؛ شاید آن وقتی که لازم باشد، عرض بکنم- همین اظهاراتی که آمریکاییها کردند، رئیسجمهور آمریکا کرد؛ نامهای که به ما نوشت، جوابی که ما دادیم؛ بعد عکسالعمل و اقدامی که آنها با مضمون آن نامهها کردند. اینها یک روزی در اختیار افکار عمومی دنیا- آن وقتی که لازم باشد- قرار خواهد گرفت؛ خواهند دید که اینها چه جوریاند، حرفشان چقدر اهمیت و ارزش دارد، وعدهشان چقدر ارزش دارد. بنابراین یکی از کارهای اساسی ما این است که فریب لبخند و وعده دروغ اینها را نخوریم.
خطبههای نمازجمعه تهران- 14/11/1390
معنای مذاکره یعنی چشم بستن بر همه ظلم ها
خیلیها بودند از همان اوایل انقلاب، میگفتند آقا حالا که انقلاب پیروز شد، دیگر بس است؛ برویم با آمریکاییها مسائل را تمام کنیم! این معنایش این بود که شعار ظلمستیزی انقلاب تخطئه شود. این را تشویق میکردند. در طول زمان، بودند کسانی که دنبال این بودند؛ یعنی برویم با آمریکا همراه شویم؛ آن کسی که دشمن اصلی ماست، برویم زیر بال او؛ به دامن او پناه ببریم. معنای این حرف، فروختن قضیه فلسطین است. معنای این حرف، اغماض کردن از جنایات آمریکا در عراق و افغانستان و امثال اینهاست. معنای این حرف، چشم بستن روی این همه ظلمی است که آمریکا در جهان بر ملتها دارد انجام میدهد. معنای این حرف، یعنی به این مسائل اعتراض نکنیم. خب، عادی کردن روابط معنایش این است که دیگر ملت ایران و مسئولین ایران نتوانند صریح اعتراض کنند و حرفشان را بزنند و یک مرحله آن طرفتر، تدریجا مجبور بشوند حرف آنها را قبول کنند. خب، این ثبات و استقامت، پرزحمت بود؛ اما بابرکت بود، رحمت الهی را هم جلب کرد، توجه ملتها را هم جلب کرد.
خطبههای نمازجمعه تهران- 15/11/1389
ما همیشه این پیشنهاد را رد کرده ایم
اما در قضیه مذاکره که این را زودتر از همه بگوییم؛ بد نیست که حرف مذاکره میزنند. این پیشنهاد البته جدید نیست. از قبل هم دولتهای آمریکا به ما پیشنهاد میدادند برای مذاکره؛ ما هم همیشه این پیشنهاد را رد کردهایم. البته دلایلی وجود دارد اما یک دلیل واضح این است که مذاکره در سایه تهدید و فشار، مذاکره نیست. یک طرف مثل ابرقدرتها بخواهد تهدید بکند و فشاری بیاورد و تحریمی بکند و یک دست آهنیای را نشان بدهد و از آن طرف هم بگوید خیلی خوب، بنشینیم پشت میز مذاکره! این مذاکره، مذاکره نیست. اینجور مذاکرهای را ما با هیچکس نمیکنیم. لذا آمریکا همیشه با این چهره برای مذاکره وارد میدان شده است.
بیانات در دیدار کارگزاران نظام- 27/05/1389
خنجری پشت سرشان مخفی کرده اند
جمهوری اسلامی هیچ رودربایستی با هیچ دولتی ندارد؛ لیکن دولتی که دستش از منابع عظیم مالی و انسانی کشور قطع شده بود و هرچه توانست توطئه کرد، دولت آمریکا بود. 30سال دولت آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی و علیه ملت ایران توطئه کرده، ضربه زده، تدابیر گوناگون اندیشیده؛ هر کار توانسته کرده. اگر شما فکر کنید یک کاری بود که آمریکاییها میتوانستند بکنند و نکردند، بدانید که چنین چیزی نیست؛ هر کار ممکن بوده، کردهاند.
گاهی هم حرفهای بهظاهر آشتیجویانهای در این مدت زدند؛ اما هر وقت که لبخندی به روی مسئولین جمهوری اسلامی زدند، وقتی دقت کردیم، دیدیم خنجری در پشت سرشان مخفی کردهاند؛ از تهدید دست برنداشتهاند؛ نیتشان عوض نشده است. خنده تاکتیکی، لبخند و روی خوش تاکتیکی، فقط بچهها و کودکان را فریب میدهد. یک ملت بزرگ با این تجربه و مسئولین برگزیده یک چنین ملتی، اگر فریب بخورند، خیلی باید سادهلوح باشند؛ یا باید سادهلوح باشند، یا باید غرق در هوی و هوس باشند؛ دنبال زندگی راحت و خوش و همراه با عافیت باشند؛ بخواهند با دشمن بسازند. والا اگر مسئولین کشور باهوش باشند، دقیق باشند، مجرب باشند، پخته باشند، دل در گرو منافع ملت با همه وجود داشته باشند، گول لبخند را نمیخورند.
صورت قضیه این است که بیایید مذاکره کنیم؛ اما در کنار مذاکره، تهدید؛ که اگر مذاکره به این نتیجه مطلوب نرسد، پس چنین و چنان! این شد مذاکره؟! این همان رابطه گرگ و میش است که امام گفت: «رابطه گرگ و میش را ما نمیخواهیم». بیایید بنشینید با ما سر میز، مذاکره کنید بر سر فلان موضوع؛ مثلا بر سر موضوع هستهای، لیکن شرطش این است که این مذاکره، به فلان نتیجه معین برسد! مثلا دست برداشتنِ کشور از فعالیت هستهای، اگر به این نتیجه نرسد، پس چنین و چنان؛ تهدید.
بیانات در دیدار دانشآموزان در آستانه 13آبان- 12/08/1388
اول کسی که بگوید رابطه ایجاد کنند، من هستم
یکی از سیاستهای اساسیمان قطع رابطه با آمریکاست. هرگز هم نگفتیم ما تا ابد قطع رابطه خواهیم بود؛ نه، هیچ دلیلی ندارد که تا ابد قطع رابطه با هر کشوری، با هر دولتی داشته باشیم. مسئله این است که شرایط این دولت بهگونهای است که رابطه با او برای ما ضرر دارد. انسان رابطه را با هر کشوری بهدنبال تعریف یک منفعتی ایجاد میکند؛ آنجایی که برای ما منفعت ندارد، دنبال رابطه نمیرویم؛ حالا اگر ضرر داشت، به طریق اولی دنبال رابطه نمیرویم.
مینشینند آقایان وراجی کردن و حرف زدن و استدلال کردن، که نبود رابطه با آمریکا برای ما مضر است. نه آقا! نبود رابطه با آمریکا برای ما مفید است. آن روزی که رابطه با آمریکا مفید باشد، اول کسی که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم.
بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاههای استان یزد- 13/10/1386
معنای مذاکره برای آمریکا
ما از اول اعلام کردیم و الان هم اعلام میکنیم، در هیچیک از مسائل مورد اختلاف خودمان با آمریکا، ما با آمریکا مذاکره نمیکنیم. دلیل آن هم یک امر واضحی است؛ دلیل این است که مذاکره برای آمریکاییها یک ابزاری است برای تحمیل خواستههای خودشان به طرف مذاکره. مذاکره مفهوم واقعی خودش را در مذاکرات آمریکا با طرفهای خودش ندارد و از دست داده است. مذاکره برای چیست؟ وقتی دو دوست در یک مسئله مورد اختلاف با هم مذاکره میکنند، این برای این است که هر کدام از نقطهای که قرار دارند، حرکت کنند و به یک نقطه موردتوافق برسند. آمریکا مذاکره را به این معنا نمیداند. آنها مذاکره را وسیلهای برای تحمیل خواستههای خودشان قرار میدهند؛ برای وارد آوردن فشار. بنابراین مذاکره با آمریکا در همه مسائل معنا ندارد.
بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی- 01/01/1385
حتی مذاکره برخلاف مصالح و منافع ملت است
نه فقط رابطه با آمریکا بلکه مذاکره با دولت آمریکا امروز برخلاف مصالح ملی و منافع ملت است. این یک نظرِ متعصبانه نیست؛ این یک اندیشه و فکر است؛ مذاکره با آمریکا- چه در قضایای کنونی و چه در مسائل دیگر- بهمعنای بازکردن باب توقعات و طلبکاریهای آمریکاست. کسانی که دم از مذاکره میزنند- که البته سوءنیت ندارند، دچار غفلتند- توجه ندارند که مذاکره با آمریکا در هر یک از قضایایی که این دولت در آن برای خودش ایده و منفعتی تعریف کرده است- مثل همین قضیه افغانستان- هیچ فایدهای ندارد. چرا؟ چون او مستکبر است و تسلیم نمیشود. مذاکره آمریکا با یک دولت، بهمعنای این نیست که میخواهد نظرات آن دولت را قبول کند؛ حتّی نظرات مجامع جهانی را قبول نمیکند! چند روز پیش در خبرها خواندم که رئیسجمهور پاکستان از آمریکاییها درخواست میکند که برای حمله به افغانستان، از فلان فرودگاه استفاده نکنند؛ از بقیه فرودگاهها استفاده کنند؛ اما آمریکاییها خواسته او را رد میکنند! یعنی بهنظر مشورتی رئیس آن کشور در مورد یک فرودگاه اعتنا نمیکنند!
بیانات در اجتماع بزرگ مردم اصفهان-08/08/1380