یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۷ - ۱۴:۳۱
۰ نفر

عبدالله آل بوغبیش: زمانی که سربازان کشورهای عرب در اکتبر 1973 از دو جبهه سوریه و مصر به سوی اراضی اشغالی پیشروی می‌کردند

و در مدت زمانی بسیار کوتاه به قدس شریف نزدیک می شدند تا آن را از اشغال خارج سازند.
هنری کسینجر رئیس جمهور پیشین آمریکا در دالان های کاخ ریاست جمهوری مصر آن قدر رفت و آمد کرد و آن قدر با انور سادات همتای مصری اش چانه زنی کرد تا اینکه توانست وی را وادار به صدور فرمان توقف حرکت سربازان مصری به سوی قدس نماید و سادات اعلام کند سینای اشغال شده امان را آزاد کردیم، اکنون دیگر بازگردید.

این فرمان انور سادات در حالی صادر شد که حافظ اسد رئیس جمهور فقید سوریه انتظار داشت علاوه بر مصر، اردن که دارای مرزهای مشترک با اراضی اشغالی فلسطین بود نیز به کمک آید تا بتوانند در عید الغفران که اسراییل سرگرم جشن های خاص خود بود، قدس را آزاد کنند و به اشغال چند ساله قدس و اراضی فلسطینی پایان دهند.
 
اما آن روز نه خواسته و انتظار سوریه از اردن برآورده شد و نه دولت مردان مصری به تعهدات خود پای بند مانند و بدین ترتیب سوریه یکه و تنها مجبور به عقب نشستن و توقف حرکت خود به سوی قدس گردید و حتی در پی توقف جنگ در جبهه جنوب، نیروهای اسراییلی به سوی جبهه شمالی یعنی سوریه یورش بردند و این کشور بلندهای جولان خود را هم از دست داد.

از آن زمان تاکنون خاورمیانه شاهد رخدادهای فراوان بود. از آن روزگار دیگر دولت مردان مصر و اردن در نگاه ایالات متحده آمریکا و اسراییل و متحدان غربی اشان جایگاه پیشین خود را از دست دادند و به ابزاری برای تحقق اهداف کوتاه و بلند مدت غرب  در منطقه بدل شدند.
 
سوریه اما بر مواضع خود پای بند ماند و بر خلاف مصر و اردن کوشید تا مصالح ملی و منطقه ای را بر برخی خواسته ها ترجیح دهد. انور سادات به دنبال رویکرد غرب گرایانه خود و عقب نشستن از آزادی قدس و پادشاه وقت اردن نیز به دلیل رفتارهای خارج از هنجار و عرف دیپلماتیک و مصالح جهان عرب ، مورد غضب افکار عمومی جهان عرب ماندند. اما در این میان، سوریه به رهبری حافظ اسد به دلیل مواضع جسورانه خود محبوبیتی فزون تر یافت و توانست جایگاه خود را بیش از گذشته در منطقه و جهان عرب تثبیت نماید.

اکنون سالها از آن رویدادها می گذرد و سوریه به دلیل تفاوت در دیدگاه و موضع با برخی کشورهای جهان عرب، از سوی همین کشورها و با حمایت کشورهای غربی تحت فشار قرار گرفت. این فشارها در سال 2004 و به دنبال ترور رفیق حریری نخست وزیر اسبق لبنان قوت بیشتری گرفت.

ترور رفیق حریری بهترین دستاویز شد تا جبهه غرب گرای داخل لبنان به آتش اختلافات در کشور دامن زند و لزوم خروج نیروهای سوریه از لبنان را شعار خود سازد.

سوریه تحت فشار های بین المللی و البته منطقه ای، نیروهایش را از لبنان خارج کرد، اقدامی که حمله اسراییل به لبنان در تابستان 2006 را به بهانه ربودن دو نظامی اش از سوی حزب الله تسهیل کرد. در کنار آن، سوریه متهم به حمایت از تروریست ها در خاک عراق شد و در افکار عمومی جهان، به عنوان کشور حامی تروریسم و خارج از قواعد منطقی بازی بین المللی ، به نظر آمد.

سرمایه گذاری های جهان عرب در این کشور به طرز بسیار شدیدی کاهش یافت و اتحادیه اروپا پروژه بازار مشترک خود با این کشور را به تعلیق درآورد، فرانسه روابط دیپلماتیک خود با دمشق را قطع کرد و تحت لوای ایالات متحده منزوی ساختن سوریه را در دستور کار خود قرار داد.

پس از آن بود که تاریخ دوباره تکرار شد؛ سوریه باز هم تنها ماند و رفت و آمدهای مقامات آمریکایی به منطقه و به طور مشخص به مصر، اردن و عربستان سعودی فزونی گرفت. تمامی این رفت و آمدها یک چیز را دنبال می کرد: تضعیف نقش سوریه در خاورمیانه و منزوی ساختن آن با بهره گیری از این کشورها.

آنچه از دمشق انتظار می رفت، عدول از مواضع تعریف شده و تغییر دیدگاه ایدئولوژیک و دگرگون ساختن سیاست خارجی خود در قبال رخدادهای منطقه ای و کناره گیری از متحد استراتژیک خود در منطقه یعنی ایران و پیوستن به جرگه کشورهای غرب گرا بود.
اما سوریه کوشید مواضع خود را همچنان بی تغییر گذارد و فشارهای غربی و عربی را به نحوی از انحاء تاب آورد.

پس از آنکه طرف های غربی و منطقه ای نتوانستند از این سازوکار برای مطیع سازی سوریه بهره گیرند، اکنون می کوشند تا با از رهگذر گشایش رفتار دیپلماتیک و اقتصادی، دمشق را در دام اهداف اشان اسیر سازند. از همین روست که اتحادیه اروپا طی هفته های گذشته 20 میلیون یورو را به عنوان کمک به سوریه به منظور هزینه کردن در بخش آموزش ارایه داده و در کنار آن چرخشی در رفتار دیپلماتیک خود در قبال دمشق ایجاد کرده تا آن را از تهران دور سازد و با بازگرداندن بلندی های جولان از اسراییل، سوریه را به هم پیمانی برای خود در منطقه بدل سازد.
سوریه به رغم این اقدامات رقیب غربی، اکنون بازیگری محوری و اساسی در خاورمیانه است و حتی بیش از گذشته به عنوان بازیگری منطقه ای از سوی طرف های غربی و جبهه غرب گرای منطقه به رسمیت شناخته شده و مسئولیت های سنگینی را در قبال خاورمیانه ایفا می کند.

ایفای نقش کلیدی در حل بحران لبنان، آغاز رایزنی با طرف های فلسطینی به منظور پایان دهی به دودستگی موجود در میان آنها و یکپارچه سازی جبهه فلسطین در برابر اشغالگر اسراییلی و نیز منوط شدن ماجرای اتحادیه مدیترانه به اقدام جدی از سوریه و بدین ترتیب انتقال نقش محوری در خاورمیانه عربی از عربستان و مصر به سوریه، همگی دمشق را برخلاف اهداف ترسیم شده واشینگتن، از انزوا خارج ساخته است و حریفان منطقه ای اش را در دایره انزوا قرار داده است.
این کشور اکنون تاریخ و رخدادهای گذشته خود را به یاد می آورد، زمانی که در برابر محور غربی ایستادگی کرد و جایگاه شایسته خویش را کسب کرد. امروز هم سوریه روزهای دشوار را پشت سر گذاشته و در مسئله فلسطین، لبنان، اتحادیه مدیترانه، صلح در خاورمیانه نقش و جایگاهی کلیدی و محوری دارد.

اکنون بر کشورهای هم پیمان و متحد غربی است که آموزه ها و رویکردهای منطقه ای  سوریه را اتخاذ کرده و مواضعی متفاوت با گذشته در پیش گیرند، شاید که بتوانند جایگاه و اهمیت از دست رفته خود را بازیابند.

همشهری امارات

کد خبر 57841

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز