یکشنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۷ - ۱۵:۳۴
۰ نفر

ترجمه عبدالله آل بوغبیش: این سؤال اکنون بیش از پیش در ذهن پیگیران مسائل سیاسی منطقه خاورمیانه خلجان دارد. اما پیش از پاسخ به چنین پرسشی باید اوضاع و رخدادهای جاری منطقه را واکاوی کرد

طی روزهای اخیر محور سوریه، اسرائیل و فرانسه شاهد رفت‌وآمدهای سنگینی بود. وزیر خارجه سوریه ولید المعلم به‌منظور فراهم‌سازی‌ تمهیدات برای سفر بشار اسد رئیس‌جمهور این کشور به پاریس رفته و با برنارد کوشنر وزیر خارجه و نیکولا سارکوزی رئیس‌جمهور فرانسه دیدار کرد.

از سوی دیگر، دور سوم مذاکرات غیرمستقیم میان سوریه و اسرائیل طی روزهای اخیر در استانبول برگزار شد و هر دو طرف، درباره برگزاری دور چهارم این مذاکرات در اواخر ماه جاری میلادی و نیز برگزاری دیدارهایی مشابه در ماه اوت آینده به توافق رسیدند. بنا به گفته مسئولان ترک، این مذاکرات تاکنون مثبت و سازنده بوده و حرکتی رو به جلو داشته است.
از سوی دیگر، ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل هم در چند روز گذشته خواستار برگزاری مذاکراتی مستقیم با سوریه شده و گفته است: روند مذاکرات غیرمستقیم برخلاف پیش‌بینی‌ها در روندی مثبت در حرکت است و با مشکلات و معضلات فراوانی رو در رو نیست.

به محض این اظهار نظر اولمرت، المعلم از پاریس برگزاری مذاکرات مستقیم در شرایط حاضر را زودهنگام خواند و خواستار حضور طرف‌های بین‌المللی از جمله ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه در روند این مذاکرات شد.

تمامی این رویدادها و دیدارها و مذاکرات در حالی تحقق یافت که پارلمان اسرائیل قانونی را در هفته گذشته به تصویب رساند که براساس آن، هرگونه دستیابی به توافق با سوریه بر سر جولان و بازگرداندن آنها به دمشق را منوط به برگزاری رفراندوم یا کسب 80 رای از 120 رای نمایندگان پارلمان اسرائیل می‌کند.نمایندگان کنست اسرائیل این پیشنهاد را به‌صورتی شبه اجماعی به تصویب رساندند و مانع بزرگی را پیش روی اولمرت و هر نخست وزیر دیگر قرار دادند؛ هرچند که نوعی امنیت جانی نیز برای نخست وزیرانی فراهم می‌کند که مذاکره بر سر این مسائل را کلید می‌زنند و آنان را از عملیات ترور یهودیان رادیکال مصون می‌دارد.

اسرائیلی‌ها چنین توجیه می‌کنند که این قانون بر خلاف ظاهر، هیچ مشکلی را پیش روی مذاکرات قرار نمی‌دهد و سوری‌ها و اسرائیلی‌ها باید با خیال راحت به مذاکرات خود ادامه دهند. این در حالی است که براساس نظرسنجی مرکز صلح ترومن یکی از دانشگاه‌های اسرائیل، 70 درصد اسرائیلی‌ها با بازگرداندن جولان به سوریه مخالف‌اند و حتی اگر سوریه به تمامی خواسته‌های اسرائیل یعنی برداشتن چتر حمایتی خود از حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی و نیز کاهش سطح روابط خود با تهران رضایت دهد، باز هم تنها 27 درصد اسرائیلی‌ها با بازگرداندن جولان به دمشق موافق خواهند بود.

این در حالی است که اسرائیلی‌ها موقعیت راهبردی جولان و نیز جایگاه توریستی و گردشگری آن را از یاد نمی‌برند. در عین حال، در حال حاضر 33 شهرک یهودی نشین در جولان وجود دارند و اسرائیل برای اجرای طرح‌های اقتصادی در این منطقه، تسهیلات اقتصادی ویژه‌ای ارائه می‌دهد. تمامی این عوامل دست به دست هم می‌دهند تا اسرائیلی‌ها را از موافقت با بازگرداندن جولان به صاحبان اصلی آنها باز دارد.

اما آنچه باعث می‌شود تا اسرائیل و اسرائیلی‌ها در باره این بلندی‌ها با سوری‌ها بر سر میز مذاکره بنشینند، مسئله صلح در مقابل زمین است. مسئله‌ای که اسرائیلی‌ها از دیرباز سعی در تحقق آن دارند. در واقع اسرائیلی‌ها می‌کوشند تا با بازگرداندن زمین به صاحبان اصلی آن، قرارداد صلحی را با دشمنان خود امضا کنند و از خلال آن، جایگاه خود را در منطقه تثبیت نمایند.

این مسئله درباره مزارع شبعا و بلندی‌های کفرشوبای لبنان نیز مصداق می‌یابد و اسرائیل سعی بر آن دارد تا با امضای قرارداد صلح با لبنان در قبال این مزارع و بلندی‌ها، فارغ از اهداف ترسیم شده پیدا و پنهان، حداقل امنیتی برای خود در منطقه فراهم سازد. زیرا اسرائیل اکنون در میان دشمنان خود احاطه شده است و تنها دروازه خود را از مصر و اردن می‌بیند و از این‌رو تمام تلاش خود را برای صلح با برخی دشمنان یعنی سوریه و لبنان به کار گرفته است.

در بازگشت به مسئله سوریه و اسرائیل، باید گفت اولمرت با مطرح کردن مذاکراتی مستقیم با سوریه بدون اشاره به هیچ بازیگر دیگر، قصد آن دارد تا این مسئله را از چارچوب بین‌المللی اش خارج ساخته و تنها بعدی منطقه‌ای به آن دهد. چه بسا که از رهگذر این رویکرد، قصد گریز از هرگونه التزام و پایبندی بین‌المللی را دارد تا بتواند در آینده با خیال آسوده‌تر و با دستی باز به بازی تعامل با سوریه و لبنان بپردازد و درصورت هرگونه دست اندازی به این دو کشور، با فارغ خاطر آن را صورت دهد؛ مسئله‌ای که درباره نیروگاه‌های هسته‌ای اش نیز صدق می‌کند.

اسرائیل تاکنون به معاهده منع انتشار سلاح‌های کشتار جمعی نپیوسته است و از این رو، تاکنون آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به نیروگاه دیمونا در جنوب اراضی اشغالی وارد نشده است.

از همین روست که سوریه سعی بر آن دارد تا مسئله را به بعد از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا در نوامبر آینده گره بزند تا ایالات متحده به‌عنوان یکی از بازیگران بزرگ بین‌المللی در کنار اتحادیه اروپا و روسیه به این موضوع بپردازد؛ مسئولیتی که در حال حاضر فرانسه به‌عنوان یکی از بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی و در قامت جانشین ایالات متحده در شرایط کنونی آن را ایفا می‌کند.

آنچه می‌ماند، پاسخ به پرسش مطرح شده ابتدای این نوشتار است. در عالم سیاست هیچ‌چیز قابل پیش‌بینی نیست اما با توجه به پارامترها و داده‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و آنچه شاهد آنیم، می‌توان گفت، سوریه با تمام ثقل و قدرت خود و برای بازگرداندن این بلندی‌ها به میدان آمده است و به‌نظر نمی‌رسد بتوان دمشق را این بار از این هدف بلندمدتش منصرف ساخت. بنابراین، باید به انتظار نشست تا دید آیا این روند همچنان شق دیپلماتیک خود را ادامه خواهد داد یا خیر.

السفیر - 5 جولای 2008

کد خبر 57174

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار غرب آسیا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز