حاج «صمد فرشاد بخشایش» ساکن و کاسب خیابان دامپزشکی با ۸۳ سال سن ۵۰ سال است که در محله نانوایی دارد. او پدر شهید «جواد بخشایش» و جانباز شیمیایی «داود بخشایش» است.

صمد فرشاد بخشایش

به گزارش همشهری آنلاین، زندگی بعضی آدم‌ها مثل داستان است. البته قصه‌ای که واقعیت دارد و خیال‌پردازی و رؤیا نیست. وقتی پای صحبت آنها می‌نشینید فکرش را نمی‌کنید که چنین ماجراهایی را پشت سر گذاشته باشند. ضمن اینکه برخی حرف‌ها با اعتقادات ما ایرانی‌ها ارتباط دارد و حساسیت ما را برای شنیدن ناگفته‌ها بیشتر می‌کند. زندگی حاج «صمد فرشاد بخشایش» ساکن درخیابان دامپزشکی چنین ویژگی‌هایی را دارد. وی با ۸۳ سال سن ۵۰ سال است که در محله نانوایی دارد. او پدر شهید «جواد بخشایش» و جانباز شیمیایی «داود بخشایش» است. بیشتر اهل محله او را می‌شناسند و به‌عنوان بزرگ محله به او احترام می‌گذارند. نانوایی او فقط جایی برای خرید و فروش نان نیست. بلکه شهروندان، محلِ کسب او را جایی دنج و با صفا می‌دانند و ساعتی از روز را در کنار «حاج صمد» می‌گذرانند و خاطرات شیرین زمان گذشته و حال را با وی مرور می‌کنند. نانوای محله لحظاتی به یاد ماندنی بر ذهنِ دوستان و همسایگان خود ثبت کرده و به یادگار گذاشته است و آن اینکه در دوران دفاع مقدس و جنگ، خودش نان برای رزمندها پخته و برای آنها فرستاده است. در ادامه مطلب با این شهروند که هنوز هم نانواست و دستانش بوی نان می‌دهد بیشتر آشنا می‌شوید.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

اصلیت خانواده نانوا به یکی از روستاهای شهر تبریز به نام «بخشایش» بر می‌گردد. بنابراین بخشایشی‌ها یکی از اقوامی هستند که در منطقه ما سکونت دارند و حتی در خیابان ۳۰ متری جی حسینیه‌ای به همین عنوان راه‌اندازی شده است که شهروندان در ایام و مناسبت‌های خاص مثل محرم از این مکان استفاده می‌کنند. حاج «صمد فرشاد بخشایش» نانوای با سابقه خیابان دامپزشکی از سال ۵۳ به جمع ساکنان پیوسته‌اند و از همان زمان در خانه آجری ۲ طبقه زندگی می‌کنند. حاصل زندگی این خانواده ۶ فرزند از جمله ۳ دختر و ۳ پسر بوده که از بین آنها «جواد بخشایش» پس از سال‌ها درد و رنج ناشی از جانبازی ۱۲ سال قبل به شهادت رسیده، «داود بخشایش» جانباز شیمیایی در بستر بیماری قرار گرفته و با این وضعیت دست و پنجه نرم می‌کند و «جلال بخشایش» پسر کوچک خانواده شغل آزاد دارد و کمک حال خانواده است.  

برای رزمنده‌ها نان فرستادم 


در طول دفاع مقدس اصناف مختلف از پشت جبهه‌ها حمایت می‌کردند. مثلاً بخشایشی‌های مقیم تهران که اغلب در کسب و کار نانوایی مشغول بودند، هر روز بسته‌های نان و مواد غذایی را برای رزمنده‌ها به جبهه می‌فرستادند. حاج «صمد فرشاد بخشایش» در دوران جنگ تحمیلی جزو این اصناف خیر بود. جالب اینکه نانوای محله ما در گوشه محل کسب و کارش یک خاطره خوب را قاب کرده و همیشه با افتخار از آن صحبت می‌کند. این قاب خاطره تکه‌ای از روزنامه کیهان در سال ۶۱ است که تصویر کاسب محله در حال بسته‌بندی و مرتب کردن «نان» چاپ شده و حال و هوای آن زمان را نشان می‌دهد. در متن زیر تصویر نانوای محله در روزنامه کیهان سال ۶۰ آمده است: «بخشایشی‌های مقیم مرکز در همین رابطه تاکنون در چهار نوبت مجموعه ۶۸ هزار عدد نان لواش و لواش تبریزی، ۹۴ کیسه آرد ۸۰ کیلویی به جبهه‌های جنگ تحویل دادند. ‌» او با نگاه به تکه کاغذ روزنامه می‌گوید: «از همه عمرم لحظه‌های کمک به جبهه را فراموش نمی‌کنم. وقتی همسایه‌ها و کسبه فهمیدند که در نانوایی برای بچه‌های رزمنده نان می‌پزم. آنها مرا تشویق کردند و حتی مقداری کنسرو، لباس و وسایل خود را به من تحویل دادند تا همراه بسته‌های نان به جبهه بفرستم. ‌» وی در این‌باره به ساخت تنور نانوایی در منطقه عملیاتی دزفول اشاره می‌کند و می‌گوید: «در یکی از سفرها رزمنده‌ها تقاضا کردند که برای پخت نان، تنور نانوایی در منطقه عملیاتی درست کنم. وقتی این کار انجام شد و تنور نانوایی به راه افتاد بوی نان در سنگرها پخش شده بود و به نوبت می‌آمدند تا سهمیه نان خود را بگیرند. ‌» 


صمیمیت اهالی مرا در محله ماندگار کرد


راه‌اندازی نانوایی در محله آنقدر مهم بود که گاهی شهروندان پشت مغازه می‌ایستادند و ساعت‌ها به تماشای آن می‌پرداختند. بخشایش نانوای با سابقه و صاحب نخستین نان لواشی در خیابان دامپزشکی با بیان این مطلب، ذهن ما را به حال و هوای روزگار قدیم می‌برد. وی درباره چگونگی ساخت نانوایی و برخورد شهروندان می‌گوید: «حدود ۵۰ سال قبل در فاصله نزدیک محله هیچ نانوایی وجود نداشت. نزدیک‌ترین نانوایی متعلق به شاطر حبیب در قلعه مهرآباد بود و رفت و آمد به آنجا خیلی زمان می‌برد. ‌»به گفته شاطر قدیمی محله وقتی اهالی و ساکنان خیابان دامپزشکی متوجه ساخت نانوایی در این محل شدند، به نوعی خوشحالی‌شان را نشان می‌دادند. هر وقت از کنار نانوایی در حال ساخت می‌گذشتند نگاهی به داخل آن می‌انداختند تا بفهمند چه زمانی کار ساخت نانوایی تمام می‌شود و می‌توانند از آن نان بخرند. وی در این‌باره خاطره‌ای نقل می‌کند و می‌گوید: «بعد از اینکه نانوایی راه‌اندازی شد و تنور نانوایی را برای پخت نان آماده کردیم، چند نفر از همسایه‌ها مهمانی دادند و بین شهروندان شکلات و شیرینی پخش کردند و البته همین محبت و صمیمیت‌های اهالی ما را سال‌ها در محله ماندگار کرده است. ‌» بخشایش درباره نخستین روز کار در نانوایی محله می‌گوید: «من و همسرم نیت کرده بودیم که تا چند روز نان صلواتی دست مردم بدهیم. همین موضوع باعث شد تا به مرور زمان متوجه شدند که در محله‌شان نانوایی باز شده است. ‌»

پخت نان بعد از ورزش صبحگاهی



خیلی از اهالی و شهروندانی که از روزگار دور با نانوای محله ارتباط و آشنایی دارند، می‌دانند که وی در دوره جوانی جزو دوچرخه‌سواران حرفه‌ای بوده و حتی در چندین مسابقه ورزشی مدال و نشان به دست آورده است و شهروندان وقتی نانوای ۸۳ ساله محله را در حال کار و تلاش می‌بینند به او افتخار می‌کنند. آنها عقیده دارند که سرزندگی و نشاط او در این دوران از زندگی‌اش مربوط به فعالیت ورزشی در دوران جوانی است. البته نانوای محله هر روز صبح ساعتی در بوستان المهدی(عج) به ورزش و نرمش صبحگاهی می‌پردازند و بعد از آن به نانوایی می‌رود تا با روحیه و انرژی بیشتر برای مردم نان بپزد. بخشایش در این زمینه می‌گوید: «صبح‌ها جمع ما در بوستان المهدی(عج) به ۲۵ تا ۳۰ نفر می‌رسد. هر بار یک نفر از ما سرگروه می‌شود و بقیه مثل او نرمش می‌کنند. ‌» 

ترفند جالب برخی مشتری ها

در قدیم که نانوایی شلوغ بود و مردم حوصله نداشتند مدت زیادی در صف بایستند، معمولاً زنبیل کنار مغازه می‌گذاشتند تا نوبت‌شان محفوظ بماند. جالب اینکه گاهی تعداد این زنبیل‌ها آنقدر زیاد بود که با دیدن نان تعجب می‌کردم. نانوای قدیمی منطقه با گریزی به وضعیت زندگی شهروندان در گذشته به چگونگی ارتباطش با اهالی می‌پردازد و در این‌باره می‌گوید: «هنوز بعضی مشتری‌ها عادت گذشته را ترک نکرده‌اند و از قبل برای خرید نان نوبت می‌گیرند، اما بدون زنبیل، تعدادی نان سفارش می‌دهند و برای گرفتن آن به نانوایی می‌آیند. ‌» وی در زمینه تغییر و تحولات کاسبی در گذشته وحال موضوع جالبی عنوان می‌کند: «گاهی نوه‌ام برای کمک به نانوایی‌ام می‌آید. وقتی متوجه می‌شود که اهالی و کسبه برای تعدادی نان به گوشی همراهم پیامک می‌دهند، تعجب می‌کند. ‌» بخشایش در مغازه نانوایی‌اش مشتری‌هایی دارد که از ۵۰ سال پیش از او نان می‌خرند عباس حق‌شناس، جعفر خوشرو، گلبانو مرادی و... همچون قدیم نان لواش را داخل پارچه می‌پیچند و به خانه می‌برند.  

________________________________________________________

منتشر شده در همشهری محله منطقه ۹ به تاریخ ۱۳۹۳/۰۶/۲۲*

کد خبر 766912

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha