مجموع نظرات: ۰
چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۰
۰ نفر

با تغییر فضای سیاسی کشور، حال و هوای فیلمسازی بخصوص در ساحت دفاع مقدس دستخوش تغییرات اساسی شد و دوربین سینما به سراغ پشت جبهه یا حاشیه جنگ و دنبال پیامدهای آن رفت.

فیلم تنگه ابوقریب

به گزارش همشهری آنلاین،حیات جنگ روی پرده سینما در دنیا اگرچه با فیلم‌های خبری پا گرفت اما این مهم‌ترین پدیده اجتماعی با تمام زوایای آشکاروپنهان و پیامدهای فردی و جمعی‌اش، خالق بی‌شمار فضای دراماتیک و تراژیک است که میل به داستانگویی در این فضا را برای هر قصه‌سرایی ایجاد می‌کند. ژانر جنگ در سینما، ابعاد مختلفی دارد که هرکدام به لحن و انتخاب داستان بازمی‌گردد اما در ایران از ابتدای دهه شصت شمسی، گونه‌ای منحصربه‌فرد جان گرفت که فراتر از ژانر جنگ معمول در دنیاست.  سینمای سرخوشانه ایران در پیش از انقلاب، غیر از داستان‌های عامه‌پسند، خنثی و درام‌ها و کمدی‌های سترون، حداکثر وارد حیطه‌های اجتماعی یا احیانا پراندن متلکی به نظام دیکتاتوری شاهنشاهی می‌شد. ژانرهای مهم و متنوع سینما در آن دوره را تولیدهای خارجی تأمین می‌کردند که این ساخته‌ها بسیار فراتر از بضاعت و دانش فنی روز سینمای ایران بوده و در شرایط خرید آزادانه فیلم‌های هالیوودی، تولید ژانرهای پُرخرجی مثل آثار جنگی در سینمای مصرفی ایران در آن زمانه به هیچ عنوان مقرون به صرفه نبود. همچنین باتوجه به زیست اجتماعی و فرهنگی آن برهه، نیازی برای خلق حماسه‌سرایی یا فضاهای مشابه آن دیده نمی‌شد. حتی ملی‌گرایی متعصبانه عصر پهلوی دوم هم فرصتی برای بازسازی پیروزی‌های هخامنشی و اشکانی و ساسانی روی پرده سینما نیافت. با وقوع جنگ تحمیلی در ابتدای انقلاب اسلامی و آغاز دهه شصت شمسی شرایط برای کسب تجربه در حوزه‌های جدید سینمایی به‌وجود آمد. ورود فیلم‌های خارجی و بخصوص محصولات هالیوودی با سختگیری و تقریبا ممنوعیت مواجه شد و در این شرایط ظرفیت سالن‌های سینما در کشور ـ که البته تعداد قابل‌توجهی از آن‌ها در جریان پیروزی انقلاب از چرخه نمایش کنار رفته و تعطیل شده بودند ـ باید از تولیدات داخلی تأمین می‌شد.

  عصر حماسه‌سرایی و شهادت
در اوضاع و احوالی که عده‌ای کمر به قتل سینما در ایران بسته بودند، جامعه با فاجعه تجاوز به کشور و جنگ روبه‌رو شد و سینما به‌عنوان رسانه‌ای تأثیرگذار در آن مقطع زمانی، لازم بود واکنش مناسبی به این پدیده اجتماعی سیاسی بدهد.
نخستین فیلم‌هایی که حمله دشمن را فارغ از جنگ ایران با دشمن بعثی به نمایش گذاشتند «مرز» (جمشید حیدری/ ١٣٥٩) و «برزخی‌ها» (ایرج قادری/ ١٣٦١) بودند. این دو فیلم با اقبال مردم و دومی با خشم مسئولان فرهنگی وقت مواجه شد تا کار را به توقیف این فیلم برساند. با این حال فروش خوب این دو فیلم، انگیزه لازم را برای ورود سینماگرها به ژانر جنگی ایجاد کرد. در چنین شرایطی، فیلم‌های جنگی با گرته‌برداری از فیلم‌های خارجی ساخته شده در این ژانر تولید شدند که اکثر کاراکترهای اصلی‌شان کماندوهای کلاه‌کج بودند. مهم‌ترین فیلم با این تم «عقاب‌ها» است. «عقاب‌ها» (ساموئل خاچیکیان/ ١٣٦٤) همه رکوردهای فروش و جلب بیننده را در سینمای ایران زد. این فیلم دو سال پیاپی فروش اول گیشه بود و تا اوایل دهه ٨٠ شمسی بر پرده برخی سینماها حضور داشت. «عقاب‌ها» با جذب بیش از ٩ میلیون بیننده در سینما، پرمخاطب‌ترین فیلم تاریخ سینمای جنگی ایران است. با این حال شباهت شخصیت‌های اصلی «عقاب‌ها» به کاراکتر فیلم‌های هندی یا «بی‌مووی» ‌های آمریکایی بیشتر است تا رزمندگانی ایرانی. توفیق اعجاب‌آور «عقاب‌ها» زمینه تولید این‌گونه فیلم‌ها در سینمای ایران را زیاد کرد و گیشه با «کانی‌مانگا» (سیف‌الله داد/ ١٣٦٧)، «پایگاه جهنی» (اکبر صادقی/ ١٣٦٣)، «پلاک» (ابراهیم قاضی‌زاده / ١٣٦٥) و دیگر فیلم‌های این عرصه آباد شد.
نتیجه این‌که با وجود فروش افسانه‌ای آن‌ها در گیشه، مسئولان وقت سینما به این فکر افتادند که باید جوانان مسلمان و جنگ‌دیده را وارد ساخت تولید فیلم سینمایی کنند تا علاوه بر وظیفه تهییج جامعه و برانگیزاندن احساسات ملی و میهنی مردم، رسالت فرهنگی‌شان را نیز انجام دهند.
روایت جوانان از جنگ عراق علیه ایران که در فرهنگ عمومی به «دفاع مقدس» شهرت داشت، با لحن ژانر مرسوم جنگ در دنیا متفاوت بود. اگرچه در برخی فیلم‌های بلوک شرق در کوران جنگ سرد نیز ـ که آن زمان بیشتر عصرهای جمعه از شبکه یک تلویزیون پخش می‌شد ـ فضای ایستادگی با دست‌خالی مقابل دشمن در دوران جنگ جهانی دوم سابقه داشت اما گفتمان اصلی فیلم‌های اولیه سینمای دفاع مقدس وجه مظلومیت رزمندگانی ایرانی، تشابه‌سازی فضای درگیری حق‌وباطل با حادثه عاشورا و اهمیت پُررنگ شهادت بود.  
جنس حماسه در این فیلم‌ها از نوع پیروزی خون بر شمشیر مطابق با شعارهای مرسوم آن دوره تلقی می‌شد؛ درست برخلاف حماسه‌سازی‌های مرسوم سینمایی که جنس هالیوودی آن، از نوع قدرت‌نمایی است و اگر «جانفشانی» و «ایثاری» هم در آن دیده شود، منحصربه‌فرد بوده و تعمیم داده نمی‌شود درحالی‌که در سینمای دفاع مقدس، عمده کاراکترهای اصلی رزمنده به شهادت می‌رسند.  
رسول ملاقلی‌پور، ابراهیم حاتمی‌کیا، مجتبی راعی، احمدرضا درویش و جمال شورجه از سرشناس‌ترین فیلمسازهای این دوره‌اند. تقریبا عمده فیلمسازهای دفاع مقدس کار خود را در جبهه و با مستند آغاز کرده و از تجربه مستندسازی، در ساخت فیلم‌های داستانی خود استفاده کرده‌اند. مجموعه «روایت فتح» و بسیجیانی که با شهید آوینی در ضبط و ثبت تصاویر جبهه‌ها همکاری داشتند بعدها به اشکال گوناگون وارد حوزه‌های مختلف سینما شدند. مهم‌ترین ویژگی این چهره‌ها، شناخت کامل‌شان از فضای جبهه و جنگ بخصوص حال‌وهوای دفاع مقدس بود. در فیلم‌های آن‌ها که عملیاتی نظامی با ایثار چند رزمنده به موفقیت رزمندگان ایرانی منجر می‌شود، فیلمنامه و بازی‌ها هر اشکالی داشته باشند، نمی‌توان به دکوپاژ جنگی فیلم و میزانسن‌های آن ایراد گرفت. برای درک بهتر این خصوصیت می‌توان فیلم‌های این دوره را با فیلم‌های دفاع مقدسی دودهه بعد مقایسه کرد که کارگردان‌های جوان و جنگ ندیده ساختند. «بلمی به سوی ساحل» (رسول ملاقلی‌پور/ ۱۳۶۴) و «روز سوم» (محمدحسین لطیفی/ ۱۳۸۵) هر دو به موضوع سقوط خرمشهر در اوایل جنگ ایران و عراق می‌پردازند. اگرچه فیلم دوم روایت سینمایی‌تر، درام محکم‌تر و اکت بیشتر و جلوه‌های ویژه چشمگیرتری دارد، اما فیلم اول شکل صحیح‌تر و مستندتری از جنگ شهری در کوچه و خیابان‌های خرمشهر نشان می‌دهد. همچنین دکوپاژ جنگی آن به‌مراتب حرفه‌ای‌تر از مثال دومی است که سال‌ها پس از جنگ کارگردانی ساخته که جنگ را از نزدیک ندیده است.
ویژگی فیلم‌های این دوره در همین است که فیلمسازهای آن با قاب مستند و براساس شهود و زندگی در فضای منحصری تلاش در بازنمایی‌اش دارند و برای همین جنس کارهایشان غریزی‌تر، دلی‌تر و دلنشین‌تر از آب درآمده اگرچه مشحون از شعار و حماسه‌های قابل پیش‌بینی است. چنین فضایی در بازسازی جنگ در سال‌های بعد چندان تکرار نشد.

نگاهی به سینمای دفاع مقدس در ایران | آفرینش یک ژانر بومی
پرویز پرستویی-بازیگر در سکانسی از فیلم سینمایی لیلی با من است

  عصر حاشیه‌ها و پیامدها
جنگ که تمام شد، سینمای دفاع مقدس هم از فضای هیجانی کم‌کم فاصله گرفت. در نیمه اول دهه هفتاد سیاست‌های فرهنگی به روال گذشته بود و سینما همچنان چسبیده به بودجه دولتی و پول نفت دنبال می‌شد. در این شرایط سلیقه مدیران آفرینش هر نوع تولید سینمایی در ژانر دفاع مقدس را می‌طلبید و این ژانر بی‌دردسر بودجه می‌گرفت و در بهترین شکل اکران می‌شد. در این مقطع، سینما فرصتی یافت تا با استفاده از تجربه‌های دوره جنگ، بیش از هر حوزه دیگری در جلوه‌های ویژه رشد کند ولی در حوزه‌های دیگر غیر از معدود نوآوری‌های فردی، تغییر چندانی دیده نمی‌شد. با تمام این‌ها، فضای فیلم‌های دفاع مقدسی در همین برهه هم تغییر شکل داده و به‌جای تمرکز بر مفهوم جمعی جنگ و جبهه، بر قالب تحول شخصیت‌ها استوار شد.  
در عمده فیلم‌های این مقطع زمانی، معنویت جبهه‌ها فضایی خلق می‌کرد که کاراکترهای مختلف با گرایش‌ها و سلیقه‌ها و نگرش‌های گوناگون را هم‌صدا و یک‌رنگ می‌کرد.
عمده سینماگرها اما از این وضع راضی نبودند. در همین سال‌ها برای دورشدن از فضای نظارتی و حمایتی ارشاد و فارابی به سینما، تشکل صنفی خانه سینما پا گرفت و سینماگرها نقش بسزایی در انتخابات دوم خردادماه ۱۳۷۶ ایفا کردند. از همان دوره هم ساخت فیلم‌های انتخاباتی برای نامزدهای ریاست جمهوری رایج شد.  
با تغییر فضای سیاسی کشور، حال‌وهوای فیلمسازی بخصوص در ساحت دفاع مقدس دستخوش تغییرات اساسی شد و دوربین سینما به سراغ پشت جبهه یا حاشیه جنگ و دنبال پیامدهای آن رفت. از سوی دیگر رونق اقتصادی موجب شد بخش خصوصی سرمایه‌ بیشتری به سینما بیاورد و همین موضوع زمینه خروج سینماگرها از زیر سلطه بودجه دولت را فراهم کرد.
در دهه هفتاد شمسی کارگردان‌های نسل‌های مختلف سینما از جنگ یا حاشیه آن فیلم ساختند چون سهمیه دفاع مقدس از بودجه سینما قابل توجه بود و از سوی دیگر جنگ و پیامدهایش هنوز در زندگی مردم جریان داشت و طبیعی بود که سینماگرها تلاش کنند این فضا و تبعات متنوعش را در سینما به تصویر بکشند. در این دهه کارگردان‌های تازه نفسی هم مثل عبدالحسین برزیده یا سعید سهیلی به جرگه فیلمسازهای دفاع مقدس اضافه شدند که نگاه‌شان تفاوت‌هایی با نسل قبلی داشت.
در این عصر، اغلب با سه نوع فیلم جنگی مواجه هستیم؛ اول، ادامه همان روند فیلمسازی دهه قبل ولی این بار متکی بر شخصیت‌سازی به‌جای استفاده از تیپ‌سازی مرسوم دهه شصت؛ دوم، جنگ در فیلم‌ها رقیق‌شده و سیر تحول شخصیت در کانون توجه قرار دارد یا اساسا دوربین تأثیر پشت جبهه و فضاهای شهری متأثر از جنگ را نشان می‌دهد و سوم، جنگ صرفا بستری برای بازگویی درام و پیامدهای عمدتا مخرب آن شده و کاراکترهای محوری قصه، آدم‌های بازگشته از جنگ‌اند. شکل سوم یادشده، در سال‌های بعد در قالب سینمای ضدجنگ تبلور یافته و گسترش و فزونی گرفتند.
در دهه هفتاد، سه سینماگر تأثیر بسزایی بر روند تولید ژانر دفاع مقدس و مخاطب سینما گذاشتند؛ ابراهیم حاتمی‌کیا با «آژانس شیشه‌ای» (۱۳۷۶)، رسول ملاقلی‌پور با «سفر به چزابه» (۱۳۷۴) و کمال تبریزی با «لیلی با من است» (۱۳۷۴). حاتمی‌کیا سینماگری است که نامش با دفاع مقدس عجین شده و مجموعه فیلم‌های جنگی او تأثیر بسزایی در شکل‌گیری این ژانر داشته است اما سرآمد سینمای دهه هفتاد و بخصوص ژانر جنگ در سینمای ایران «آژانس شیشه‌ای» است. باتوجه به قرابت حاتمی‌کیا با دستگاه‌های فرهنگی نظام، نوع نگاه او در این فیلم شخصیت‌های سینمایی جنگ را دچار تحول ساخت. این تحول با «لیلی با من است» جنس دیگری داشت؛ اگرچه در فضای جبهه با حضور آن همه جوان و آن‌قدر خُرده فرهنگ، شوخی‌های مختلفی رایج بود اما تا هنگام اکران این فیلم وجهی از دفاع مقدس روی پرده سینما انعکاس یافته بود که جنس شوخی و کمدی نداشت. در کنار این دو «سفر به چزابه» با خلق فضایی سورئال، تداوم زندگی در جنگ را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشید.

  عصر تکرار و ابتذال
دهه هشتاد شمسی با فاصله‌گرفتن بیشتر جامعه از فضای جنگ و افزایش سیاست‌زدگی و درگیری با تضادهای اجتماعی متأثر از توسعه سیاسی، سینمای دفاع مقدس تحت‌تأثیر جریان‌های سیاسی روز دچار پراکندگی و تکرار شد. در نیمه اول این دهه، بودجه سینما در دولت دوم اصلاحات معطوف پُرهزینه‌ترین فیلم تاریخ سینما تا آن روز شد. «دوئل» (احمدرضا درویش /۱۳۸۲) فیلمی دوپاره ـ مانند اغلب آثار درویش ـ بود که در بخش دوم با ارجاعات فرامتنی به بیانیه‌ای سیاسی می‌مانست؛ بویژه در صحنه پایانی که گاری تک اسب حامل همه شخصیت‌های مثبت فیلم در پی قطار اصلاحات می‌دوید.  معدود آثار سینمای دفاع مقدس در این دهه بیشتر آثاری ضدجنگ‌اند که اغلب پیامدهای مخرب آن را نشانه رفته‌اند.  
از آثار قابل تأمل این دوره می‌توان به «گیلانه» (رخشان بنی‌اعتماد/ ۱۳۸۳)، «مزرعه پدری» (رسول ملاقلی‌پور/ ۱۳۸۱) و «شب بخیر فرمانده» (انسیه شاه حسینی/ ۱۳۸۴) اشاره کرد که نشان‌دهنده حضور چهره‌های جدید در این ژانر بود.  با تغییر دولت، جریان فیلمسازی هم دستخوش تغییر شد و بودجه‌های دولتی برخلاف پیش به سمت سینماگرهای خودی با دولت وقت چرخید. البته در این دوره برخی آثار سفارشی هم به فیلمسازهای غیرخودی رسید که چندان مورد توجه مخاطب قرار نگرفت. «اتوبوس شب» (کیومرث پوراحمد/ ۱۳۸۵) و «سیزده ۵۹» (سامان سالور/ ۱۳۸۹) در این زمره‌اند. شاخص‌ترین اثر سینمای دفاع مقدس در دهه ۸۰ سه‌گانه «اخراجی‌ها» است که توانست رکوردهای فروش را بشکند. «اخراجی‌ها» (مسعود ده‌نمکی/ ۱۳۸۵) با فروش ۲.۵ میلیارد تومانی در سال ۱۳۸۶، «اخراجی‌ها ۲» (ده‌نمکی/ ۱۳۸۷) با فروش ۸.۵ میلیارد تومانی در سال ۱۳۸۸ و «اخراجی‌ها ۳» (ده‌نمکی/ ۱۳۸۹) با فروش ۵.۹ میلیارد تومانی در سال ۱۳۹۰ پُرفروش‌ترین فیلم‌های سال شدند. همپای این فروش، با ساخت این سه اثر مرزهای ابتذال نیز شکست. این ابتذال منحصر به شوخی‌های رکیک فیلم نبود و شلختگی در ساخت و بی‌توجهی به اصول اولیه فیلمسازی را هم شامل می‌شد که فیلم‌به‌فیلم ضعیف‌تر و بدساخت‌تر از قبلی از آب درآمد. اگرچه تابوشکنی این سه اثر و عامه‌پسندی آن‌ها به فروش بالای این سه فیلم دفاع مقدسی منجر شد؛ اما ضعف‌های عمده آن‌ها و سطحی‌نگری قصه و پیام فیلم، کارنامه سینمای دفاع مقدس در دهه هشتاد را خدشه‌دار کرد.

نگاهی به سینمای دفاع مقدس در ایران | آفرینش یک ژانر بومی
جواد عزتی- بازیگر در سکانسی از فیلم سینمایی تنگه ابوقریب

  عصر بازگشت و افتخار
در دهه نود و با حضور چهره‌های جوان و خلاق در سینما، ژانر دفاع مقدس هم پوست‌اندازی کرد. اگرچه سهم آثار ضدجنگ در این دهه بیشتر شد اما نوع روایت و لحن آثار و از همه پُررنگ‌تر، بخش فنی کارها با دقت و حوصله بیشتری روی پرده جان گرفت. در این دهه کارگردان‌های زن هم توجه بیشتری به حوزه دفاع مقدس نشان دادند و حضور چشمگیرتری داشتند. سهم نرگس آبیار با ساخت ملودرام‌های زنانه بیشتر است و منیر قیدی با «ویلایی‌ها» (۱۳۹۵) فیلم قابل تحسین‌تری ساخت.  
غیر از حاتمی‌کیا که با فیلم تحسین‌شده «چ» (۱۳۹۲) به ژانر دفاع مقدس بازگشت و محمدعلی باشه آهنگر که آثار قابل توجهی در این زمینه دارد، دیگر فیلمسازهایی که در این دهه فیلم‌های دفاع مقدسی ساخته‌اند به‌طور عمده جوانانی هستند که در دوره جنگ، کودکی یا نوجوانی را پشت سر می‌گذاشتند. برخلاف دوره‌های پیش که مضمون، سایه سنگینی بر فیلم‌های این ژانر انداخته بود، در سال‌های اخیر آثار دفاع مقدسی از فرم بهتری برخوردار شده‌اند و فیلم‌ها سینمایی‌ترند.  شاخص‌ترین فیلمساز این دوره محمدحسین مهدویان است که با خلاقیت خود توانست آثار جذاب و قابل تأملی در حوزه سینمای دفاع مقدس بسازد. «ایستاده در غبار» (۱۳۹۴) شاید تنها فیلم داستانی باشد که صدای آن یا براساس اصوات واقعی است یا نریشن آن را روایت می‌کند.  بهرام توکلی دیگر فیلمساز جوانی است که در این دوره ژانر دفاع مقدس را آزمود و نتیجه خوبی هم گرفت؛ «تنگه ابوقریب» (۱۳۹۶) اگرچه در میزانسن‌های جنگ نوعی اعوجاج دارد اما روایت خود را بی‌لکنت بیان می‌کند. از بین آثار در نوبت اکران «۲۳ نفر» (مهدی جعفری/ ۱۳۹۷) هم نوعی بازگشت به فیلمسازی دوران اوج این ژانر است. افزون بر صحنه‌های جنگی فوق‌العاده، فیلم بدون داشتن کاراکتر محوری، داستانی واقعی اما سخت دراماتیک و مقبول تعریف می‌کند که دیدنی از کار درآمده است. با تمام این‌ها هنوز از دهه نود چند سالی باقی مانده و برای قضاوت این دوره باید مدتی دیگر صبر پیشه کرد.

  مصایب یک ژانر
ساخت فیلم جنگی در ایران مشکلات خاص خود را دارد. بخش نحیف خصوصی کمتر زیر بار ریسک بازگشت سرمایه برای ساخت فیلم جنگی می‌رود و بخش دولتی به شکلی مضاعف از فیلمساز توقع دارد.  از یک‌سو مدیران سینمایی برای بودجه‌ای که در اختیار فیلمساز می‌گذارند، شرط و شروط قائل می شوند و از طرف دیگر نهادهای نظامی که انحصارا توان در اختیارگذاشتن ادوات جنگی را دارند، به سینماگرها سخت می‌گیرند؛ بخصوص در سال‌های اخیر که بخش‌های فرهنگی نهادهای نظامی توسعه یافته، هم خطوط قرمز تا حدی تنگ‌تر شده و هم توقع آن‌ها از سینما برای معرفی و نشان‌دادن سهم سازمان‌شان در آثار، بالا رفته است. برای همین بسیاری از سینماگرها عطای کار در این ژانر را به لقایش می‌بخشند و دور آن را قلم می‌گیرند.  
 تنها راه چاره، تغییر نگرش در این حوزه است. با نگاه بومی به سینمای دفاع مقدس نمی‌توان از این چنبره خلاصی یافت که هر روز بیشتر در هم تنیده می‌شود. از یاد نبریم که بسیاری از کشورها با ساخت فیلم‌های جنگی خود را در عرصه جهانی معرفی می‌کنند اما به دلیل همین نگرش بومی با وجود تولید حدود ۳۰۰ فیلم جنگی در چهل سال گذشته، هنوز این ژانر نتوانسته به اکران‌های جهانی یا حتی منطقه‌ای برسد. این درحالی است که سینمای ایران در این مدت درخشش فراوانی در دنیا  داشته است.

کد خبر 789915
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha