چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۸ - ۰۵:۱۸
۰ نفر

آسیه سلیمی: اگرچه نخستین نشانه‌های کشف حجاب را می‌توان در دربار ناصر‌الدین‌شاه قاجار سراغ گرفت اما رسمیت‌یافتن آن به دوران رضاخان بازمی‌گردد.

 این رضاخان بود که قانون ضداسلامی کشف حجاب را در هفدهم دی صادر کرد. نخستین جرقه‌های کشف حجاب زمانی زده شد که رضاشاه تحت‌تأثیر اصلاحات در افغانستان، شاه و ملکه آن کشور را به ایران(1308) دعوت کرد. در جریان سفر آنها به ایران، ملکه افغانستان بی‌حجاب ظاهر شده بود. درست از این زمان، روحانیون خطر را حس کردند و به رضاخان تذکر دادند.

اما پس از سفر رضاخان به ترکیه در 12خرداد 1313، وی تحت‌تأثیر اقدامات غربگرایانه آتاتورک قرار گرفت و یک سال پس از آن، در 14 آذر 1314 با محمود جم «رئیس‌الوزراء»، درخصوص تمایلش به این مسئله صحبت کرد. از این‌رو بود که بخشنامه کشف حجاب در 27 آذر 1314 از طرف محمود جم به دربار فرستاده شد و در اول دی دستورالعمل اجرای غیررسمی قانون کشف‌حجاب به تمام ولایات ایران فرستاده شد. رضاخان در 17 دی(1314) طی جشن فارغ‌التحصیلی دختران بی‌حجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف‌حجاب تأکید کرد.

اگرچه، رضاخان فلسفه کشف حجاب را آزادی و تجدد زن می‌دانست اما باید توجه داشت که جامعه این قانون را عین اسارت می‌دانست. کشف حجاب، مفاسد اخلاقی زیادی در پی داشت و زنان معتقد به حفظ حجاب، ناچار به حبس خود در خانه شدند. از سویی دیگر بسیاری از زنانی که در دوره رضاخان به اجبار از پوشش اسلامی محروم شده بودند در دوره پهلوی دوم و در پی آزادی نسبی پس از سقوط رضاخان به حجاب اسلامی خود بازگشتند. مطلب حاضر که به انگیزه قانون کشف‌حجاب نگاشته شده، به ابعاد تاریخی آن اشاره دارد.

آشنایی ایرانیان با کشورهای اروپایی و مظاهر غربی، این زمینه فکری را در میان تجددطلبان ایرانی به‌وجود آورد که زنان باید همپای مردان در زمینه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نقش داشته باشند و برای تحقق این نقش، پذیرفتن روابط حاکم بر اجتماع غرب، علاوه بر تقلید در زمینه علوم و تکنولوژی، ضروری به‌نظر می‌رسد چرا که از دید بسیاری از این تجددگرایان، غربی‌ها به‌همان نسبت که در صنایع و تکنولوژی پیشرفت کرده‌اند، در روابط اجتماعی نیز پیشرفت کرده‌اند.مسلماً به‌علت استواری سنت اسلامی حجاب در ایران و اصل غیرت دینی و اخلاقی، در آغاز، سخن‌گفتن بر ضد‌ آن چندان آسان نبود؛ اما دریده‌شدن پرده حیا در مشروطه، طی 2سال پس از پیروزی آن جنبش سبب شد تا به هر سنتی  - اعم از آنکه دینی، ملی یا عرفی باشد- به‌شدت حمله شود.

یکی از مسائلی که غرب داعیه آن را داشت، حق تساوی حضور زن و مرد در اجتماع بود. این مسئله باعث شد زمینه‌های مخالفت با حجاب در روشنفکرانی که زمینه فکری‌شان به مشروطه انجامید، شکل بگیرد. کشف حجاب در ایران زاییده تجددطلبی بود و باید آن را در آینه تجددطلبی در ایران جست‌وجو کرد اما در هر حال باید دانست که جریان کشف حجاب در ایران ریشه‌های خارجی دارد.در واقع مسئله کشف حجاب از آنجایی شروع شد که تجددطلبان شیفته غرب می‌خواستند برای متمدن‌شدن، عین همان مناسبات اجتماعی و فرهنگی را در ایران پیاده کنند.اما اینکه کشف‌حجاب نخستین‌بار کی و چگونه در ایران علنی شد، مسئله‌ای است که برای بررسی آن باید به تاریخ دوره قاجار نقبی زد.

اولین زن بی‌حجاب در تاریخ معاصر قره‌العین بود؛ زنی که در خانواده‌ای مذهبی به‌دنیا آمده بود ولی پس از ورود به فرقه بهائیت، شوهر و سه فرزندش را ترک کرد و به تبلیغ بهائیت پرداخت. او در سخنرانی‌های خود، آزادی ارتباط زن با مردان متعدد را مطرح می‌کرد. می‌توان به‌درستی ادعا کرد که سنگ بنای کشف حجاب را قره‌العین با حمایت فرقه بهائیت نهاد. انجمن‌های فراماسونری و غربزدگان نیز آن را دنبال کردند و با توصیه انگلیسی‌ها رضاشاه آن را تکمیل و اجرا کرد.

اما اینکه از زمان ظهور بابیت در دوره قاجار تا روی‌کار‌آمدن رضاشاه چه بر سر حجاب آمد، سؤالی است که برای پاسخگویی به آن، باید حتماً به برخی مسائل فرهنگی دوره ناصرالدین‌شاه قاجار توجهی ویژه داشت.

براساس آنچه از منابع تاریخی بر می‌آید، مسافرت ناصرالدین‌شاه به اروپا و مشاهده بالِرین‌ها، وی را بر آن داشت تا زنان حرم را به شکل آنها درآورد. یکی از شاهدخت‌هایی که تحت‌تأثیر لباس جدید قرار گرفت، تاج‌ا‌لسلطنه بود که از مروجان کشف حجاب به شمار می‌آید‌؛ چنان‌که در خاطرات خود خطاب به معلمش می‌نویسد:«  اول کاری که کردم تغییر لباس دادم. لباس فرنگی، سربرهنه، در حالی که هنوز در ایران لباس،   فرم قدیم را داشته. پس از لباس، ترک نماز و طاعت را هم کردم زیرا که با آستین‌های تنگ و لباس چسبیده، وضوساختن مشکل بود.»

زندگی زنان ایران از دیدگاه تاج‌السلطنه از 2چیز ترکیب شده: یکی سیاه و دیگری سفید. او چادر را به‌مانند کفن سیاه برای زنان می‌داند. بااینکه او بعدها درباره این طرز تفکر اظهار پشیمانی می‌کند ولی این نگرش او گفتمان مطرح در مشروطه شد؛ خصوصاً این نکته که جامعه زنان از حقوق اجتماعی برخوردار نبودند. به این ترتیب، در برخی عکس‌های مانده از قاجار، زنان بالاپوشی به فرم سنتی خود دارند اما به جای شلوار، دامنی کوتاه به همراه جوراب به تن دارند؛ نیمی قجری و نیمی اروپایی! در هیچ‌یک از تصاویر زنان این دوره، زنی بدون چارقد (روسری) دیده نمی‌شود.

برخی اندیشه‌گران مشروطه که کم‌و‌بیش با فرهنگ غرب آشنا بودند و با شعار «حجاب‌زدایی» تنها راه رهایی زن را از عقب‌ماندگی، رفع حجاب فرض می‌کردند، باعث شدند که به این وسیله قبل از تغییر سلطنت قاجار به پهلوی، زمینه برداشتن چادر نیز فراهم شود. همچنین با آغاز نهضت مشروطیت، از آنجا که  برخی نظریه‌پردازان آن عمدتاً غربزده و غربگرا بودند، در پیشبرد این جریان تلاش بیشتری صورت پذیرفت.

از جمله این افراد میرزا ملکم خان بود که چکیده تفکرات او را در نقل قولی از خود او می‌توان مشاهده کرد؛ « در اخذ اصول تمدن و مبانی ترقّی عقلی و فکری حق نداریم درصدد اختراع باشیم بلکه باید از فرنگی سرمشق بگیریم و در جمیع صنایع ـ از باروت گرفته تا کفش‌دوزی ـ محتاج سرمشق بوده و هستیم.»

میرزا فتحعلی آخوندزاده از دیگر طرفداران بی‌قید و شرط «غربی شدن» بود و یکی از شاخصه‌های اعتقادی وی حمله به حجاب. تقی‌زاده (از همفکران آخوندزاده) عقیده داشت: ایرانی باید روحاً، جسماً، ظاهراً و باطناً فرنگی‌مآب شود.

بعد از کودتای سال 1300 و به‌قدرت‌رسیدن رضاشاه، آرامش ظاهری مملکت را فرا می‌گیرد. توجه به این نکته لازم است که جنگ جهانی و آشوب سیاسی و اجتماعی و همچنین حادثه کشف حجاب همزمان در سه کشور مذهبی ترکیه، ایران و افغانستان تأثیر عمیقی در جامعه زنان ایرانی به جا گذاشته و وضعیت زنان در اجتماع دستخوش این دگرگونی‌ها شده است.

2 سال پس از به قدرت رسیدن رضاخان، مجاهد «محمدحسن بن فضل‌الله حائری مازندرانی» که اخبار بی‌حجابی در مصر و ترکیه را شنیده بود، در کتاب کوچکی به مسئله حجاب پرداخت. او در جایی از این کتاب می‌نویسد: «این مردان هستند که برای رفع حجاب کوشش می‌کنند؛ این‌چنین اشتیاق در زنان نیست. بنابراین حجاب نگهبان عصمت دوشیزگان و بهترین حاجب است از موجبات بی‌خانمانی و خودکشی و امراض بی‌علاج و اخلاق پست و شقاوت ابدی و سقوط در جامعه بر فطرت معصومانه ایشان و فطرت هر فرزانه سهل و آسان خواهد بود».

اما در واقع برخلاف آنچه گفته می‌شود، ابتکار کشف حجاب با رضاشاه نبود بلکه با جریان تجددطلبانه‌ای بود که سابقه تاریخی هرچند کوتاه داشت. در مرحله نظری، این گرایش تا قبل از تغییر سلطنت بیشتر مطرح بود و رضاشاه فرصت عملی‌شدن این طرح را در سطح وسیعی فراهم کرد.

بنابراین می‌توان رضاشاه را رسمیت دهنده به این جریان نامید نه مبدع آن زیرا برای اجرای طرح‌های استعماری انگلستان باید جامعه ایران برای تبدیل‌شدن به جامعه‌ای بی‌هویت و غیرمولد از فرهنگ و ارزش‌ها و سنت‌های اسلامی ـ  ملی تهی می‌شد. از آنجا که به علت ریشه‌داربودن تفکر دینی و تقیدات مذهبی و عرف و سنن ملی، سیاست مذهب‌زدایی با مشکلات جدی و مقاومت اجتماعی مواجه بود، بنابراین دولتمردان رژیم جدید ـ همانند تجربه اروپا ـ تهاجم به مذهب را ابتدا از طریق رواج سکولاریسم و لاقیدی و بی‌اعتنایی و تحقیر نمادهای دینی و سنن ملی آغاز کردند.

تـأسیس مدارس خارجی، حضور میسیونــرهـای مـذهبی، بــازگشت تحصیل‌کرده‌های اشرافی از فرنگ، نشر برخی مطبوعات، تأسیس انجمن‌ها و کانون‌های روشنفکری، تغییر نظام آموزشی، اجباری‌کردن کلاه شاپو، صدور قانون متحدالشکل کردن البسه و کشف حجاب، جلوگیری از ورود زنان باحجاب به پارک‌ها، سینماها، هتل‌ها، وسایل حمل‌ونقل عمومی و... ـ متأثر از فرهنگ غربی ـ و نهایتاً فکر تشابه به غرب، از جمله عوامل داخلی بود که زمینه اندکی را ـ آن هم محدود به طبقه اشراف جامعه شهری ـ برای اجرای سیاست کشف حجاب فراهم کرده بود. بنابراین سیاستمداران انگلیسی و به‌تبع آن رضاخان، ریشه‌دار بودن تفکر دینی و پایبند بودن به این مبانی را سد راه فرایند مدرن‌سازی می‌دانستند و اینگونه پس از تنها سفر خارجی او به ترکیه در دوازدهم خرداد 1313، رضاخان بیش از اندازه تحت‌تأثیر اقدامات غربگرایانه آتاتورک قرار گرفت.

یکی از جریان‌های اجتماعی که در برخورد با فرهنگ و آداب و رسوم غربی، سخت مورد توجه تجددگرایان قرار گرفت، متحدالشکل‌کردن لباس مردان و کشف حجاب زنان بود. رضاخان می‌پنداشت با تغییر لباس و کشف حجاب می‌تواند پندار و افکار مردم را عوض کند. همان موقع عده‌ای مخالف دخالت در زندگی مردم بودند.

یکی می‌‌گفت: «  اگر ما در کلاه و تنبان مردم در این مجلس صحبت کنیم، این راه را نمی‌دانم صحیح است یا نیست... بنده هم نشنیده‌ام که در دنیا در هیچ پارلمانی بنشینند و قانون به جهت کلاه و تنبان مردم بنویسند».

با وجود مخالفت‌های بعضی از نمایندگان، طرح متحدالشکل کردن البسه به تصویب رسید و برای متخلفان، جزای نقدی یا حبس ـ از یک تا هفت روز ـ معین شد و معلوم نیست که این طرح چه ثمری داشت که دولت پهلوی را به اجرای طرح مشابهی برای کشف حجاب ترغیب کرد.

دولتمردان عصر پهلوی قاعده «هرکس آنچنان می‌پوشد که می‌اندیشد» را به نحو معکوسی برخوانده و به گمان خود به اکسیر نوینی دست یافتند که بر مبنای آن، هرکس آنچنان می‌اندیشید که می‌پوشید! آنها چنان از کشف فرمول تازه به هیجان آمده بودند که بی‌توجه به نتایج برنامه متحدالشکل کردن لباس، کشف حجاب را به اجرا گذاشتند و حتی معطل طی مراحل قانونی هم نشدند و مجلس و هیأت وزیران ـ هیچ‌کدام ـ مجال اظهار نظر نیافتند. فقط شاه و شاهدخت‌های بی‌حجاب به دانشسرای مقدماتی رفتند و به قول علی‌اصغر حکمت ـ   وزیر فرهنگ وقت ـ آزادی زنان ایران را به اطلاع اهل عالم رساندند!

مردم در حالی که از حداقل بهداشت و رفاه زندگی محروم بودند، سعی می‌کردند در پوشیدن لباس از اروپاییان تقلید کنند. می‌توان گفت تنها کسانی که از طرح کشف حجاب در ایران سود بردند، شرکت‌های تجاری غربی بودند که سال‌ها سود سرشاری از فروش محصولاتشان در ایران نصیبشان شد. این تمایل به استفاده از این محصولات، در ایران باقی ماند و اگر کسی از مصرف آنها سر باز می‌زد به کهنه‌پرستی و مبارزه با تجدد محکوم می‌شد.

واکنش‌های مردم هنگامی به اوج خود رسید که حجاب ممنوع شد و برخلاف قانون اتحاد شکل البسه ـ که 8طبقه را مستثنی کرده بود ـ برای هیچ‌کس استثنا قائل نشد. مغایر‌بودن این طرح با اعتقادات مذهبی و سنتی مردم، آنها را به نشان‌دادن عکس‌العمل واداشت. این مخالفت‌ها تا جایی که امکان داشت علنی بود. در چنین شرایطی بیشتر به خاطر فشار نیروهای نظامی بود که به‌نظر می‌رسید مردم اعتراضی ندارند زیرا به محض اخراج رضاخان از کشور، حجاب مجدداً به جامعه بازگشت. این در حالی بود که لباس اروپایی مردان چندان تغییری نکرده بود.

تصویب و ابلاغ قانون کشف حجاب، جامعه روحانیت را نیز به‌شدت دچار ناراحتی و نگرانی کرد و اعتراضات گسترده مردمی را در سراسر کشور در پی داشت که مهم‌ترین آنها قیام مسجد گوهرشاد بود. شگفت آنکه در سال 1307ش در مقایسه با دوره‌های بعد، بیشترین رساله‌های حجاب توسط علما نوشته شده که نشانگر اوج‌گرفتن تبلیغات ضد‌حجاب در این سال‌هاست. فقدان رهبری منسجم و خشونت شدید حکومت از جمله عواملی بود که این اعتراضات را ناکام گذاشت و باعث شد که رضاخان مصمم به اجرای خشونت‌بار کشف حجاب شود.

در سال 1304 فتوایی با عنوان «البرهان فی تحجّب النسوان» توسط «ضیاءالدین محمد» در جواب خواستاران رفع حجاب منتشر شد که پس از تشریح آیات قرآن در مورد حجاب و اشاره به چند حدیث و یادآوری سنت شیعیان، نمونه‌هایی از خانواده پیامبر(ص) ـ مانند حضرت زینب و سکینه ـ را مثال می‌زد. جالب اینکه او در پایان فتوایش اضافه می‌کند: «اگر زنان مسلمان بخواهند درخشندگی پوست صورت خود را حفظ نمایند، باید صورت خود را بپوشانند؛ برای اینکه آفتاب و هوای گرم و سوزان، آن را می‌سوزاند و پیر می‌کند». در سال 1306 تمام مباحث قلمی درباره حجاب جمع‌آوری شده و در کتابی به‌نام جواب به طرفداران بی‌حجابی به چاپ رسید.

کتاب، گفت‌وگویی بین شیخ محمدتقی اصفهانی و «مهجوره» (یک زن مسلمان مخالف کشف حجاب) است که با استفاده مکرر از آیات قرآن و احادیث، شرح بسیار دقیقی درباره اصل حجاب می‌دهد و از بیشتر کتاب‌های مذهبی که حتی جمله‌‌ای درباره حجاب دارد، نام برده است.

کد خبر 98880

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز