تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۳۸۵ - ۱۱:۳۲

ا. امیردیوانی: شارون در پیر، دبیر زبان انگلیسی دبیرستان والنات هیلز در سینسیناتی ایالات متحده و یکی از معلمان برگزیده سال 1997 - از اینکه یکی از شاگردان پایه (کلاس) هشتم او به اسم ریچارد سیسل دمادم از انجام تکالیفش خودداری می‌ورزید، نگران و پریشان شده بود.

وی روزی سرانجام سربه سر ریچارد گذاشت و گفت: «اگر تکالیفت را انجام ندهی، ناچارم شبی برای صرف شام به منزلتان بیایم».

شارون قبلاً دبیر خواهر و برادر بزرگتر ریچارد بود و با مادرشان به نام روت ارتباط صمیمانه‌ای داشت و همین مسئله سبب گردید تا ریچارد، فوری شروع به انجام دادن تکالیفش کند. روت شرح می‌دهد: «ریچارد می‌دانست چنانچه تکالیفش را انجام ندهد، من خبردار می‌شوم».

خانم در پیر، پدران و مادران شاگردانش را ترغیب می‌کند که از شروع سال تحصیلی با معلم فرزند خود در تماس باشند. وی در توجیه نظرش می‌افزاید: «در این صورت، والدین از انتظارات مربی آگاه می‌گردند، معلم با محیط و شرایط خانوادگی دانش آموز آشنا می شود وبا او همبستگی چشمگیری را احساس می‌کند» .

پژوهش‌های پرشمار، حکایت از آن دارند که بین پیشرفت‌های تحصیلی دانش آموزان و تماس‌های پیاپی پدران و مادران با اولیای مدرسه - قطع نظر از زمان تحصیلاتشان- ارتباط تنگاتنگی وجود دارد.

شما برای کامیابی فرزندتان در مدرسه به چه تلاش دیگری دست می یازید؟ مقاله ای که پیش روی خود دارید، بیانگر رهنمودها و راهکارهای معلمان ورزیده و نمونه است؛ باشد که ولو مواردی از آنها، مفید فایده شوند.

1- عشق و علاقه به فراگیری را در فرزندتان بپرورانید

این تنها کافی نیست که پدران و مادران اهمیت آموزشگاه را به فرزندانشان یادآور شوند. آنان باید به جگرگوشه‌هایشان بیاموزند که آموزش با گذراندن یک پایه (کلاس) یا گرفتن مدرکی پایان نمی‌گیرد، بلکه فراگیری، راه زیستن است.

خانم ماریون فولر، دبیر کلاس های دهم و یازدهم دبیرستانی در منطقه هارلم نیویورک است. در سال 1997 ، 93 درصد از دانش آموختگان این آموزشگاه راهی دانشگاه شدند.

دبیر یادشده ضمن اشاره به یک تن از شاگردان خود به اسم تای جانا میشل، یادآوری می کند که چه سان الگو و سرمشق بودن پدر و مادر می‌تواند الهام بخش فرزند باشد. هفت سال قبل، مادر این دانش آموز برای اخذ مدرک تدریس، در کلاس های شبانه دانشکده شرکت جست؛ به این ترتیب که روزها کار و شب ها تحصیل می کرد. وی می گوید: «شاگرد مزبور طی نگارش مقاله هایی، مادرش را بسیار ستایش می کرد» .

هر چند بعضی از دوستان تای جانا، مردود و ناچار از ترک تحصیل شدند لیکن او به تحصیلاتش ادامه داد تا اینکه در موعد مقرر دانش آموخته گشت و بلافاصله وارد دانشکده مانهاتان گردید. مادرش که عضو انجمن بین المللی افتخاری «تای تتا کاپا» است، می گوید: «من پیوسته به وی گوشزد می‌کردم که مدرسه، تنها، نخستین مرحله فراگیری می باشد» و بعد می افزاید: «اعمال و رفتار من برای او آینه عبرت است» . او به دنبال سخنانش اضافه می کند: «افزایش علاقه و اشتیاق به آموزش در فرزندتان مستلزم پول و هزینه های کلان نیست، بلکه بگذارید بچه ها مطالعه کردن شما را ببینند. آنان را به موزه ها یا نمایشگاه ها ببرید. ممکن است در مکان‌های اجرای برنامه موسیقی (کنسرت)، جای نشستن پیدا نکنید، اما همیشه محلی برای ایستاده تماشا کردن هست».

2- به آنچه می گویید، عمل کنید

هنگامی که دکتر ادموند برالی _ جراح و متخصص دهان و دندان- عضو انجمن اولیاء و مربیان دبیرستان فرزندش واقع در ایند(ایالت اکلاهما) شد، دبیر علوم پسرش «بیرت» ، خود را به او رساند و گفت که وجودش در کلاس لازم است. خانم بتسی ماربی- معلم مربوطه- در این باره می گوید: «من بخشی از میکروب شناسی را درس می دادم، بنابراین از دکتر برالی خواهش کردم که به کلاس بیاید و در مورد شیوه انتشار باکتری ها، اطلاعاتی در اختیار دانش آموزان قراردهد» .

پزشک نامبرده که تحت تأثیر شور و شوق خانم مابری قرار گرفته بود، به توضیحات شفاهی اکتفا نکرد. او شاگردان پایه هفتم را واداشت که نمونه هایی مانند مسواک و ناخن گیر جمع آوری نمایند و درون ظرف آزمایشگاهی قرار دهند. وی باکتری ها را در ظرف ها کشت داد و بعد، آنها را به کلاس آورد تا باکتری هایی را که کشت داده بود، به بچه‌ها نشان دهد.

پیامد این عمل پزشک مذکور، تنها تکثیر و وفور باکتری ها نبود، بلکه چنین عملی او را نسبت به پسرش صمیمی تر گرداند و یاری اش کرد تا دیدگاه جدیدی درباره علوم بیابد. دکتر برالی لبخندزنان می گوید: «یک پدر با کمال سادگی می تواند محبت بزرگی در حق فرزندش بکند».

خانم ماربی که عضو انجمن اینشتین وابسته به وزارت آموزش و پرورش آمریکاست، تأکید می ورزد: «برای پدر و مادر، ضرورت دارد که خود را درگیر مسائل مدرسه کنند. این امر به فرزندانشان ثابت می کند که واقعاً آنچه که آنان در آموزشگاه صورت می دهند، مورد توجه و علاقه پدر و مادرشان است. گفت وگو با فرزندان، یک طرف قضیه است و کارایی چندانی ندارد، ولی همین که پشت حرف و سخن شما، کنش و کوششی نهفته باشد داستان، حال و هوای تازه‌ای پیدا می‌کند».

خانم ماربی می‌گوید: «برای نیل به این هدف، لزومی ندارد که در زمینه مخصوصی چیره دست بوده یا اوقات فراغت زیادی داشته باشید. تمامی  مربیان از هم قدمی های ارزنده والدین در سفرهای علمی، تماس تلفنی با دیگر پدران و مادران و ماشین کردن اوراق طرح های ویژه و... استقبال می‌کنند. از معلم فرزندتان بپرسید به چه چیزی احتیاج دارد.

3- دائماً با معلمتان در تماس باشید

اینکه زمان خاصی را به منظور تماس با مربیان در نظر بگیرید یا راجع به آنچه که فرزندتان فرا می گیرد، اطلاعات موثقی به دست آورید، کاری بس دشوار و توانفرساست.

دبستان نیوفیلد در شهر استمفورد (ایالت کانکتیکات) جهت حل این مشکل،» تلفن مستقیم تکالیف مدرسه «دائر کرده است، به این ترتیب که پدر و مادر می توانند ضمن تماس تلفنی با مدرسه، به پیام معلم که روی نواری ضبط شده گوش فرا دهند و بدانند که فعالیت آن روز کلاس چه بوده و چه تکلیفی تعیین شده است.

آقا و خانم دبی و لئون شاپیرو دو بچه شش و هشت ساله دارند به اسم دانیل و آدم که در مدرسه نیوفیلد سرگرم تحصیل اند. دبی می گوید: پیش از اینکه از سر کارم به خانه بیایم، به تلفن گوش می دهم و فوراً اطلاعات مربوط به فرزندم را دریافت می کنم. حتی موقعی که او در سفرهای کاری به سر می برد، لئون توسط خطوط ارتباطی از مسائل درسی فرزندانش مطلع می شود» .

راه های دیگری نیز برای تحکیم این پل ارتباطی وجود دارد. شارون درپیر - مربی برجسته کودکستان «آدم» که برنده جایزه مخصوص است- می گوید: «بسیاری از پدران و مادران به وسیله پست الکترونیکی با من تماس می گیرند؛ به این نحو می توانم خارج از کودکستان هم با ۲۳نوآموز خود تماس حاصل کنم. بعد موقعی که با هم روبه رو می شویم بهتر می توانیم گره گشای مشکلاتشان بشوم» .

4- کمک کنید تا فرزندتان مطابق برنامه عمل کند.

با مشارکت و همگامی فرزندتان، برنامه کاری تهیه کنید و تمام تکالیف درسی را بر اساس گاه شمار(تقویم) تنظیم نمایید، تا جایی که او بتواند خود به تنهایی گام هایی برداشته و پیشرفت کند. یادش دهید که چگونه می شود تکالیف درسی را به بخش های منطقی تقسیم کرد.

به قول خانم ماریون فولر، «امکان دارد فرزندتان تصور کند که چون روز بعد هیچ کار کلاسی ضروری معین نشده است، پس هیچ تکلیفی ندارد و حال آنکه در طول هفته با تکالیف زیادی سروکار دارد و لازم است که از هم اکنون انجام آنها را شروع کند» .

ممکن است دانش آموزان بزرگتر، نیازهای خاصشان را داشته باشند. شارون درپیر می گوید: «جمع کثیری از شاگردان پایه دوم و سوم دبیرستان به علت رخدادهای روحی و جسمی و مسائل فرهنگی که به طور همزمان در زندگیشان روی می دهد، کوچک ترین اشتیاقی به برنامه و برنامه ریزی ندارند» .
آماندا استالکوپ - 14 ساله از اهالی چابیک (ایالت ویرجینیا) - از لحاظ تنظیم وقت انجام تکالیفش با مشکلاتی روبه رو بود و هر وقت که می بایست تکلیف خود را به معلمش ارائه می داد، اغلب آنها را پیدا نمی کرد. موقعی که معلم طی یادداشتی خطاب به پدر و مادرش نوشت: «آماندا کارش را خوب انجام می دهد اما به نظر من مشکل اصلی او آشفتگی ذهنی است که قادر به یافتن تکالیفش نیست» ، آنان کوچک ترین تعجبی نکردند.

فکر بکری به نظر ایشان رسید و به یک راه حل عملی دست یافتند و آن اینکه بهتر است اماندا تکلیف هر درسی را مثل قبل در دفتر مخصوصی بنویسد و تمام تکالیفش را در رایانه ثبت کند. نظرشان این بود: «اگر نسخه چاپی را گم کرد، مطالب مورد نظرش روی گرده (دیسک) باقی بماند. مادر آماندا خاطر نشان می سازد:« راهکارهایی از این دست بسیار ساده اند، اما بهره گیری از آنها سبب می شود تا دگرگونی عظیمی رخ دهد ».

5- همواره با خانواده خود غذا بخورید

جینا رائو- آموزگار بچه های شش تا هشت ساله دبستان در منطقه اروینگ بی وبر شهر آیووا که در نشریه آموزشی« کی-8  »تحت عنوان« معلم با تجربه »از او یاد شده است- قاطعانه می گوید:« به عقیده من مهمترین چیزی که باید والدین رعایت کنند، اختصاص زمان خاصی برای گذراندن وقت با بچه هاست ». پژوهش های به عمل آمده حکایت از آن دارند که صرف غذا با خانواده از اهمیت بسزایی برخوردار است. در سال 1678 دایان بیلز _ استادیار رشته علوم تربیتی دانشگاه واشنگتن- در سنت لوئیس و همکاران شاغل به تدریسش در دوره های کارشناسی ارشد و دکتری بر روی 83 کودک سه ساله از قشر کم درآمد بررسی  هایی انجام دادند.

بر پایه این مطالعات، معلوم شد کودکانی که افراد خانواده شان با هم غذا می خورند، کلمه های بیشتری می دانند. به باور آقای بیلز،« بچه ها اکثر اوقات، هنگام صرف غذا در جریان گفت وگوهای روزمره قرار می گیرند و همین امر سبب بهبود و تقویت دامنه لغات و در نتیجه افزایش توانایی خواندن آنها می شود ».

6- علاوه بر پیشرفت  تحصیلی، بر فرایند یادگیری هم تأکید کنید

یکی از دانش آموزان پایه دوم دبستان در شهر میدیسن (ایالت می سی سی پی) تلاش فراوانی در مورد افزایش توانایی روخوانی اش به کار می بست، لیکن مادرش که نسبت به پیشرفت وی ناشکیبا بود، هر شب تحت فشارش قرار می داد. سرانجام آموزگار کلاس، یعنی خانم جولی فریس با مادر شاگرد مزبور درباره ایجاد« جو آموزشی بی تنش »به گفت وگو پرداخت و گفت:« اگر بگذارید فرزندتان در محیطی آزاد مطالبی برایتان بخواند و اجازه دهید همچنان برای بیان خود از زبان استفاده کند، سرانجام آن زمان فرا می رسد که وی به تنهایی همه چیز را بخواند »؛ همین هم شد.

نظر خانم فریس- معلم نمونه سال های 1996و 1997ایالت می سی سی پی- بر این است که همه حواس والدین به نمره هایی است که فرزندانشان می گیرند. او یادآوری می کند:« اگر فرزندتان پیاپی نمره بیست بگیرد، لکن نداند که برای کسب این نمره ها چه کاری کرده است، آن نمره ها را ملاک قرار ندهید ».

خانم بستی ماربی توصیه می کند:« موقعی که فرزندانتان از شما یاری می جویند، به عنوان پدر و مادر، باید فرصت و ابزار ضروری را در اختیارشان بنهید تا خودشان پاسخ را بیابند. به طور مثال عوض اینکه به فرزندتان بگویید: «پایتخت رومانی کجاست؟» به او بگویید: «فکر می کنی پاسخ این پرسش را از چه منبعی می شود یافت؟ از لغتنامه یا اینترنت؟» .

خانم مولر در این باره توصیه می کند: «اخذ نمره کم به وسیله فرزندتان باید معیاری باشد تا شما را وارد نماید که بیندیشید چه عاملی سبب افت تحصیلی وی است و آیا او به کمک معلم خصوصی احتیاج دارد یا گرفتن نمره کم صرفاً به دلیل کم کاری و مسامحه اوست».

7- سطح توقعات خود را نسبت به فرزندتان بالا ببرید.

موقعی که خانم ماروا کالینز _ دبیر بلندآوازه و رایزن دوره پیش دانشگاهی- در سال 1959 شروع به تدریس در ناحیه فقیرنشین کرد، دریافت که دبیران پیشین، انتظار چندانی از بچه ها نداشته اند. وی ناامیدانه به برپایی مدرسه ای بر این اصول همت گماشت که هر شاگردی کامیاب می شود اگر از او انتظار برود.

وی همه را از پیامدهای ناشی از آموزش خود شگفت زده کرد. طبق شیوه آموزشی خانم کالینز، دانش آموزان سال دوم با سوفوکلوس، لانگفلر و کیپلینگ آشنا می شوند و شاگردان کلاس سوم درباره لاتین، تولستوی و چاسر مطالعه می کنند و همگی، اطلاعاتی از شکسپیر دارند.

تمامی  مدارسی که بر پایه معیارها و نظرات خانم کالینز مشغول فعالیت هستند، دارای ارزش و اعتبار فراوانی می باشند. خود او وقتی که در دوران رشد و بلوغ به سر می برد و می بایست با ناملایمات عصر خویش به نبرد برخیزد، از مادرش می شنید: «یادت نرود تو از خانواده ای هستی که کار و تلاش سخت را نصب العین خویش قرار داده و پیوسته به اهدافشان نائل شده اند».

خانم کالینز با یادآوری خاطرات گذشته می گوید: «حتی زمانی که به دانشکده می رفتم، مادرم پیوسته برایم یادبرگ ها (کارت پستال ها)یی می فرستاد و آن جمله ها را بالای آن می نوشت. آن پیام در ذهنم به ثبت رسیده و هنوز تا امروز هم به یاد دارم».

او می گوید خواسته و انتظارات والای پدر و مادرش یکی از عوامل و دلایل تلاش او می باشد. وی در این زمینه اظهار می دارد: «همانگونه که شما هرگز به کمک نقشه می سی سی پی نخواهید توانست به نیویورک برسید، کودکان هم باید بدانند که مقصدشان کجاست. در حقیقت آنها به یک نقشه ذهنی احتیاج دارند. یکی از روش های ترغیب به اندیشیدن درباره آینده این است که اهداف خانوادگیش را معین کند. کالینز از پدران و مادران می خواهد که ضمن نگارش جمله ای، آرمان های خانواده شان را طی آن بیان دارند. وی می گوید:« واژه ها نیروبخش اند. هنگامی که به مدرسه گام می نهید، روح برتری را حس می کنید ».

خانم کالینز در مقام یک مربی اعتقاد دارد:« وظیفه عمده من این است که هیچ شاگردی را نادیده نگیرم بلکه بکوشم دانش آموز ضعیفی را کمک کنم تا به دانش آموزی خوب و ایده آل بدل گردد و شاگرد خوبی را ممتاز گردانم »

برچسب‌ها