1 - چیزی را که خواهان آن هستید، یا موفق به کسب آن میشوید و یا موفق نمیشوید. پس حداکثر سعی خود را بکنید تا جزء افرادی باشید که موفق میشوند.
- تشخیص افرادی که میدانند که چه کاری برای رسیدن به خواستهشان باید انجام دهند و برنامه مشخصی برای این کار دارند، کار مشکلی نیست.
برای موفق شدن در هر کاری ابتدا باید اطلاعات لازم برای رسیدن به خواستهتان را جمعآوری کنید. این اطلاعات و مهارتها برای موفقیت شما ضروری هستند. با کسب آمادگی لازم برای این کار، سعی کنید چگونگی بازی و قواعد آن را پیدا کنید.
- برنامهریزی و جمعآوری اطلاعاتی که در مورد خودتان یا افرادی است که با آنها سر و کار دارید و یا اطلاعاتی درباره شرایط و وضعیت موجود است.
2 – شما خود بهوجود آورنده تجربههایتان هستید پس خودتان باید مسئولیت زندگیتان را بپذیرید.
- شما نمیتوانید از مسئولیت اینکه چرا و چگونه زندگیتان اینگونه است شانه خالی کنید.
- هرگز نقش یک قربانی را بازی نکنید و از وقایع گذشته برای خود بهانه سازی نکنید.
- هر انتخابی که میکنید مثلاً انتخاب افکاری که به آن میاندیشید، دارای نتایج و عواقبی هستند. زمانی که شما رفتار یا فکر خاصی را انتخاب میکنید در حقیقت خود شما، نتایج و عواقب آن را انتخاب کردهاید.
3 - مردم کاری را انجام میدهند که نفع یا سودی برایشان داشته باشد، بنابراین مشخص کنید که رفتار شما چه منافعی برایتان دارد و یا رفتار دیگران چه منافعی برایشان دارد؟
- حتی بدترین رفتارهای ممکن هم، منافعی دارند زیرا اگر از رفتاری که میکنید هیچ سود و منفعتی عایدتان نمیشد، مسلماً آن رفتار را انجام نمیدادید.
- منافع حاصل از یک رفتار بخصوص را مشخص کنید، چون شما نمیتوانید رفتاری را ترک کنید مگر اینکه از منافع حاصل از آن رفتار آگاهی پیدا کنید.
- دقت کنید که ممکن است رفتار شما به خاطر ترس از طرد شدن باشد. مسلماً تغییر نکردن کار آسانتری است، ولی شما باید سعی کنید چیزهای تازه و نویی را امتحان کنید و یا در مسیر جدید گام بردارید.
4 - تا به وجود مسئلهای اقرار و اعتراف نکرده باشید نمیتوانید آنرا تغییر دهید. پس سعی کنید در ارتباط با زندگی و افراد، با خودتان صریح و شفاف باشید.
- اگر نخواهید و یا نتوانید که آگاهانه به رفتارهای منفی، ویژگیهای شخصیتی و الگوهای زندگیتان اقرار و اذعان داشته باشید، پس نمیتوانید آنها را تغییر دهید.
- اقرار و اعتراف کردن به چیزی، در حقیقت سیلیزدن به خودتان به هنگام مواجهه با واقعیت است و این که شما هزینه و تاوان هر کاری را میپردازید، به خودتان دروغ نمیگویید، انکار نمیکنید و حالت تدافعی هم نمیگیرید.
- شرایط و موقعیت فعلی شما چیست؟ اگر میخواهید برنامهریزی درستی برای زندگیتان داشته باشید، پس باید موقعیت و شرایط فعلی زندگیتان را به طور شفاف و روشن مشخص کنید. زندگی شما برای تغییر کردن، در وضعیت خیلی بدی نیست و خیلی دیر هم نشده است.
5 - در زندگی به عمل شماست که پاداش داده میشود، پس تصمیماتتان را با دقت اتخاذ کنید و سپس عمل کنید و به یاد داشته باشید که به افکار بدون عمل در این جهان اهمیتی داده نمیشود.
- آگاهی، درک و درایت خود را به فعالیتهای هدفدار، بامعنی و سازنده مبدل کنید زیرا در غیراینصورت ارزشی نخواهد داشت. خود و دیگران را بر اساس خواستهها و یا گفتهها ارزیابی نکنید بلکه بر اساس عملکرد ارزیابی کنید.
- برای اینکه از وضعیتی که در حال حاضر در آن به سر میبرید، خارج شده و به جایی که میخواهید برسید، سختی و زحمت را تحمل کنید.
- در نظر داشته باشید که این ریسک را به خاطر خودتان است که میپذیرید چون قرار نیست رویاهای شما از بین بروند.
6 - آنچه هست، واقعیت محض نیست، بلکه فهم و درک ما از آن واقعیت است که وجود دارد. پس پنجرهها یا دریچههایی را که شما از طریق آن به این دنیا نگاه میکنید بشناسید و گذشته خود را بدون اینکه کاملاً تحت کنترل آن قرار گیرید، بپذیرید.
- شما فقط از طریق فهم و درک خودتان است که این دنیا را میشناسید و تجربه میکنید و توانایی این کار را نیز دارید که خودتان چگونگی درک خود را از هر واقعهای، انتخاب کنید.
- چون همه ما دنیا را از طریق پنجرههای شخصی خودمان میبینیم، این امر بر چگونگی تعبیر و تفسیر ما از وقایع و پاسخهای ما و پاسخهای داده شده به ما تاثیر میگذارد. بنابراین عواملی را که بر نوع و طرز نگاه شما موثر هستند، بشناسید تا بتوانید عکسالعمل مناسبی در برخورد با آنها نشان دهید.
- این پنجرهها و یا دریچههای شخصی، ترکیبی از عقاید ثابت و یا افکار منفی است که در نوع نگاه و دیدگاه شما، وجود دارند.
- اگر با بررسی و ارزیابی دیدگاههای قبلی، نظام افکار و عقاید خود را مجدداً سازماندهی کنید، درک و بینش جدیدی بدست خواهید آورد.
7 - زندگی، مدیریت کردن است پس یاد بگیرید که مسئولیت زندگیتان را به عهده بگیرید.
- شما مدیر زندگی خودتان هستید که هدفتان، اداره کردن زندگی به نحوی است که نتایج خوبی در برداشته باشد.
- مدیریت موثر زندگی به این معنی است که شما در مرحله آماده شدن برای رسیدن به هدفتان، در کنترل خود، در کنترل احساسات، در مواجهه با سایر افراد، در مرحله اجرا، در مواجهه با ترس و سایر ابعاد، بیش از پیش به خودتان نیاز دارید و بایستی با حداکثر تعهد، سرعت و هدایتی که میتوانید انجام دهید.
- کلید مدیریت زندگی، داشتن یک استراتژی است. اگر شما برنامهای روشن و شفاف و همچنین شجاعت، تعهد و انرژی لازم برای این استراتژی را داشته باشید، موفق خواهید شد.
8 - ما به مردم یاد میدهیم که چگونه با ما رفتار کنند. پس به جای شکایت کردن، مسئولیت طرز رفتار مردم را با خودتان به عهده بگیرید.
- شاید به مردم یاد داده باشید که چگونه با شما احترامآمیز رفتار کنند و شاید این کار را نکرده باشید. این بدین معنی است که شما تا حدی مسئول رفتار نامناسب دیگران با خودتان هستید.
- اگر مردم رفتار نامناسبی با شما دارند، ببینید که شما چه کاری انجام دادهاید که آن رفتار را تقویت کرده و یا باعث آن رفتار شده است؟
- چون مسئولیت با خودتان است، میتوانید در هر موقع و برای هر مدتی رابطهتان را بازبینی کنید.
9 - نیرو و انرژی زیادی در بخشش وجود دارد، پس چشمان خود را باز کنید و ببینید تحت تاثیر کدام خشم یا کینه قرار گرفتهاید. نیرو و انرژی خود را از کسانی که باعث رنجش شما شدهاند بازپس بگیرید.
- تنفر، عصبانیت و کینه، ویرانکننده هستند و باعث تضعیف و تحلیل قلب و روح انسان میشوند که قطعاً با آرامش درونی و احساس شادی منافات دارند.
- بخشش شما را از تنفر، عصبانیت و کینه رها میسازد. تنها راه خلاصی از اثرات منفی رابطهای که موجب ناراحتی و رنجش شما شده است، کمک گرفتن از اخلاقیات و بخشش کسانی است که موجب ناراحتی و آزردگی شما شدهاند.
10 - قبل از اینکه چیزی را بخواهید باید اسم آن را بدانید، پس به وضوح مشخص کنید که چه میخواهید.
- از اهداف اصلی زندگیتان تا خواستههای روزمرهتان، لازم است بدانید که چه میخواهید.
- با تعریف دقیق اهدافتان، انتخابهای شما جهتدار خواهد شد و خواهید توانست رفتارها و انتخابهای لازم را برای رسیدن به اهدافتان، مشخص کنید.
- برای رسیدن به آنچه که میخواهید، شهامت لازم را داشته و واقعبین باشید. البته فقط در صورتی که خود را لایق و مستحق آنچه میخواهید، بدانید، شهامت لازم را کسب خواهید کردید.