5 - سرزنش و نصیحت کردن
شیوه تربیتی برخی والدین، غر و لند و سرزنش کردن یا موعظه و نصیحت کردن است. اگر پدر یا مادری مکرر فرزند خود را مورد سرزنش قرار دهد و به وی غر بزند و امر و نهی کند، در واقع به کودک میآموزد که به حرفهای والدین خود بی توجهی کند.
نصیحت کردن مداوم فرزند هم همین نتیجه را در بر دارد زیرا در این نوع ارتباط والدین فقط گوینده صرف هستند و فرزند شنونده، و در این شیوه هم فرزند خیلی سریع کلافه شده و دیگر به سخنان شما گوش نخواهد داد.
دقت داشته باشید که هر چه فرزند شما کم سن و سالتر باشد، محدوده و گستره توجه وی کوچکتر است. بنا بر این نصیحت کردن و موعظه کودکان کم سن کاری کاملا بیهوده است.
از طرف دیگر، والدینی که شیوه غر و لند یا نصیحت را برای فرزندان خود برمیگزینند، در واقع تا از فرزندان خود نخواهند هیچ عملکردی از آنها نمیبینند یعنی در واقع خلاقیت و ابتکار عمل فرزند را از بین میبرند.
ضمنا غر و لند پیوسته والدین، این احساس را به فرزند میدهد که والدینش همواره دلخور و ناراضی هستند.
6 -فعالیتهای اجباری
امروزه والدین خود را موظف میبینند که فرزندان خود را در کلاسهای فوق برنامه مختلف مثل کلاسهای ورزشی، هنری، آموزش زبان و غیره ثبت نام کنند و گمان میکنند اگر این کار را نکنند، در مقایسه با دیگران کاستی در کارشان است.
اگر به عنوان والدین هوشمند و همگام با شیوههای تربیتی روز، قایل به لزوم این کلاسها هستید لااقل اجازه دهید فرزندتان در کلاسی شرکت کند که واقعا علاقمند به آن است. توجه داشته باشید هرگز فرزند خود را بالاجبار به کلاسی نفرستید فقط به این دلیل که از دیگر والدین کم نیاورده باشید یا فقط به صرف اینکه فکر میکنید این کار درست است.
اگر فرزند خود را مجبور کنید تا بخش زیادی از اوقات فراغتش را به کاری اختصاص دهد که علاقهای به آن ندارد، به خاطر این فشاری که به او وارد میکنید از شما متنفر خواهد شد، ضمن اینکه میآموزد که به آن فعالیت جدی نپرداخته و از آن سرسری بگذرد.
7 - ارایه الگوی رفتاری نامناسب
برخی والدین خود رفتارهای مناسبی خود ندارند در مقابل توقع دارند بچهها واجد بهترین شکل رفتار باشند.
والدینی که بددهنی میکنند، داد و بیداد میکنند، سیگار میکشند، مشروبات الکلی مصرف میکنند، مواد مخدر مصرف میکنند و ... نباید توقع داشته باشند فرزندشان مانند یک قدیس رفتار کند.
اگر رفتار شما به نوعی باشد و گفتارتان بخواهد چیز دیگری را القا کند، فرزند شما در مییابد که شما دو نوع استاندارد متفاوت دارید. ضمن اینکه به مرور میفهمد چیزهایی که شما زبانی از او میخواهید انجام دهد، اهمیتی ندارند.
به عنوان مثال، فرض کنید به فرزند خود توصیه میکنید از سیگار دوری کند و این در شرایطی است که شما روزی چند پاکت سیگار میکشید. در این شرایط فرزند شما حتما با خود میاندیشد که "سیگار کشیدن نباید آنقدرها هم بد باشد چون اگر اینطور بود که مثلا پدر من این اندازه سیگار نمیکشید."
دقت کنید که وقتی والدین الگوهای مناسبی نباشند، فرزندان هم دنباله رو همان ارزشها، اخلاقیات و استانداردهای رفتاری بی ارزش میشوند.
8 - پذیرش شکست
هیچ پدر و مادری دوست ندارد فرزندش را مایوس و غمگین ببیند، به همین دلیل هم والدین هر کاری که بتوانند، انجام میدهند تا فرزندان خویش را از شکست یا عقب نشینی حفظ کنند. اما آیا میدانید که دور نگه داشتن بچهها از شکست و ناامیدی به هیچ وجه خوب نیست زیرا اگر بچهها یاد نگیرند که شکستها را بپذیرند، در بزرگسالی، در مواجهه با فشارهای موجود دایم در حال نزاع و درگیری خواهد بود.
کودکی که مدیریت کردن عقب نشینی را یاد نگرفته باشد قطعا موجودی ضعیف است و با افزایش فشار خیلی زود قالب تهی میکند و توانایی مواجهه و مقابله با مشکلات را ندارد.
تمام کودکان باید بدانند شکست چندان هم بد نیست و همین شکستها میتواند فرد را مهیای رسیدن به بهترین موقعیتها کند.
9 - فنون و حیلهها
گاهی اوقات بچهها برای فرار از تنبیه شدن دروغ میگویند یا کارهای موذیانه انجام میدهند. مثلا، تصور کنید دختر نوجوان شما به طور پنهانی کاری انجام داده است و شما به طریقی از آن مطلع شدید، اگر طوری رفتار کنید که مثلا مچ او را گرفتیدو دروغ او را برملا کنید، باعث از بین رفتن اعتبار او میشوید.
استفاده کردن از کلک و حقه برای رو کردن رفتار نادرست بچهها، یا به عبارتی مچ گیری از آنها، فرزند را در لاک دفاعی فرو میبرد و در نتیجه بیشتر بچهها به سمت دروغ گویی و فریبکاری متمایل میشوند.
http://en.amerikanki.com