اول: اهل موسیقی دست به قلم نیستند و به همین دلیل پیدا کردن نویسندهای که جز نتنگاری ،درباره امور دیگر،از جمله خاطراتش بنویسد،همانند یافتن سوزن در کوهی از کاه است.
در تاریخ صدساله اخیر چند نفر وجود دارند که شرح حال خود را نوشتهاند.تا آنجایی که حافظه نگارنده یاری میکند،روحالله خالقی،جواد بدیعزاده،مهدیکمالیان،امینالله رشیدی،علیرضا مشایخی،دکتر ساسان سپنتا و حسنکسایی ،حسن مشحون،ناصر مجرد و یکی دو تن دیگر که به یاد ندارم،از خود نوشتهو کتابی منتشر کردهاند.برخی ازآنها هم تن به گفتوگو دادهاند،همانند محمدرضا شجریان که کتاب رازمانایاو انتشار یافته است و آقای محمدرضا درویشی و میلاد کیایی و ... نگاهی به همین کارنامه اندک و تنکمایه نشان میدهد که در این زمنیه با چه فقر و فاقهای روبرو هستیم.
در این میان روحالله خالقی استثناء است.چرا که ادبیات مکتوب به جای مانده از این چهرهاستثنایی تاریخ موسیقی ایران بهاندازهای است که اگر دیگر نوشتههای اهالی موسیقی را در یک کفه ونوشتههای خالقی را در کفه دیگر بنهیم خواهیم دید که سهم خالقی چه میزان و سهم دیگران چقدر است.کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» مرحوم خالقی در واقع همان سرگذشت خالقی است که در کنارش او از بسیاری از هنرمندان و جریانهای موسیقی به تناسب یاد میکند. شاید اگر موسیقیدانانی چون علینقی وزیری،تجویدی، فرامرز پایور ،پرویز مشکاتیان ،برومند،دوامی و شهنازی و عبادی و دیگران اندکی از خاطرات خود را برجای میگذاشتند،درک و دریافت ما از رخدادهای موسیقایی تاریخ معاصر این هنر بسی افزونتر از اینی بود که هست. برای نمونه همین کتاب سرگذشت موسیقی ایران خالقی به رغم نقاط ضعفی که در شیوه روایت آن وجود دارد(که البته در دورهای که نوشته میشد،سالهای اولیه دهه 30) از این منظر هم جلوتر از زمانش بود،اطلاعات ارزندهای در اختیار خواننده و محقق قرار میدهد.
با چنین مقدمهای باید کار استاد همایون خرم را ستود که توانست نزدیک به 7 سال زمان صرف کند تا این خاطرات را بگوید و مدام بر آن نظارت کند تا به شکل کنونیاش انتشار یابد. در نوشتن این خاطرات البته نباید سهم ناشر(علیرضا علمی)و آقای وکیلی را کم انگاشت.این دو تن با عشق و علاقه و تاکید و اصرار فراوان توانستند آقای خرم را به این کار راضی کنند. از قرار شیوه تنظیم مطالب به گونهای بود که خود آقای خرم این موارد را گفتهاند و آقای وکیلی تنظیم و تبویب نهایی کار را عهدهدار شدند و در انتهای گفتوگویی طولانی درباره دیدگاههای آقای خرم درباره برخی مسائل آمده است.
دوم: خاطرات آقای خرم در شیوه تدوین بسیار به کتاب«سرگذشت موسیقی ایران» خالقی شبیه است. آقای خالقی هم در جلد اول با دستهبندی اهالی موسیقی به نوازندگان و خوانندگان و فعالان موسیقی ،از آنها یاد کرده و در ضمن آن به تفاریق دربارهاشان به قضاوت هم نشسته است. استاد خرم هم چنین کرده است و درباره بیش از 70 تا 80 هنرمند و فعال موسیقایی ،زن و مرد،که با آنها حشر و نشری داشته سخن گفته است. برخی اطلاعاتی که از این هنرمندان داده تقریبا در کتابهای دیگر ، موجود است و چیز اضافهای ندارد،اما آنجایی که آقای خرم از رابطهکاری خود با این هنرمندان سخن به میان میآورد، تقریبا بکر است و کمتر درباره آن سخن گفته شده است.با این حال کتاب از لحنی صمیمی و خواندنی بهرهبرده است. شیوه تنظیم مطالب به گونهای است که خواننده احساس ملال نمیکند و با راوی همراه میشود.
نگاه آقای خرم به رخدادها و افراد و فعالان موسیقی عمدتا خوشبینانه است. در واقع ایشان سعی کردهاند با نوعی محافظهکاری خاص تنها به گفتن نکات مثبت بپرذازند و از نکات منفی سخن کمتر به میان آورند و این البته در این دوره و زمانه نقطهضعفی برای کتاب به شمار میرود. اگر خوانندگان جدیتر موسیقی به یاد داشته باشند ،مرحوم خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران و به رغم آنکه در آن دوره برخی از چهرهها و جریانات به کانونهای قدرت خاصی وصل بودند، تیغ تند انتقاد را فروگذار نکرد و به آنها تاخت،از جمله به رفتار خارج از حیطه موسیقایی رکنالدین مختاری و یا شورای موسیقی رادیو و آموزش و پرورش و ...
آقای خرم با توجه به حافظهخوبی که دارند و این نکته از همان بخش اول کتاب که ایشان به خاطراتشان از مرحوم صبا میپردازدند،هویداست، میتوانستند برخی رخدادهای موسیقیرا به نقد بکشند و نگاه نقاد خود را بر آن فعالیتها اضافهکنند.
برای نمونه ما در شورای رادیو برخی اختلاف نظرها و حتی تبعیضها و حقکشیها را داشتیم که هم آقای خالقی ازآن سخن گفتهاند و هم حتی آقای شجریان اخیرا از آن یاد کرده است. حتی ناصر مجرد درکتاب نه چندان پر و پیمانش درباره این گونه برخوردهای تبعیض آمیز سخن گفته است و یا آقای شجریان اخیرا در گفتوگویی گفته که مرحوم تجویدی در آزمون اولیه بدون هیچ دلیل منطقی و موسیقایی تقریبا ردش کرده بود و با وساطت مرحوم پیرنیا و بدیعزاده توانست قبول شود. تمامی این گفتهها نشان میدهد که در برخی از نهادها بودند جریانات و افراد معروفی که به جای تکیه بر ضابطه بر سلیقه و نظر شخصی تاکید کرده و به رد و قبول این و آن هنرمند دست مییازیدند.
سوم:بر کتاب برخی ایرادات کلی وارد است ، از جمله تکرار برخی از مطالب که شاید اگر ویراستاری خبره و آشنا به زیر و بم تاریخ موسیقی بر کار و کتاب نظارت میکرد، جلوی برخی از این تکرارها را میگرفت و حتی شاید کتاب را به سمتی میبرد که خاطرات خود استاد بیاید و نه برخی نکات تکراری درباره زندگی وآثار هنرمندان. همچنین آقای خرم در کتاب ودر نقل برخی واقعیتهای موجود درباره هنرمندان دیگر وآثارشان بسیار از واژههای « به گمانم» ، «فکر میکنم» و ... استفاده کردند که اگرچه لحن گفتوگویی کار را حفظ کرده است،اما بذر تردید را در ذهن خواننده هم میکارد که بالاخره این نکاتی که استاد میگویند درست است یا خیر. بسیاری از این موارد با مراجعه به کتابها و یا حتی پرس وجو از افراد حیو حاضر قابل اصلاح بود.
فهرست آثار آقای خرم اگرچه کامل و دقیق است و از حجم بالای کار ایشان حکایت میکند و آدمی با مرور آنها برخی از خاطرهانگیزترین آثار تاریخ موسیقی ایران را به یاد میآورد،اما مشکلی عمده دارد وآن این که سال ساختشان مشخص نیست.بسیاری از این آثار در مجموعهبرنامههای گلهایتازه،موسیقی ایرانی،گلهای رنگارنگ،شاخه نبات وگلریزان اجرا شدهاند و ویراستار کار میتوانست با مراجعه به آرشیوهای موجود تاریخ اجرای هر برنامه(حداقل سال اجرا) را در جلوی این آثار مینوشت تا خواننده نکته یاب و به خصوص محققان موسیقی بتوانند تصویری کرونولوژیک از کارهای استاد از منظر سیر تاریخی به دست میآوردند.
غوغای ستارگان؛خاطرات هنری مهندس همایون خرم:به کوشش علی وکیلی/ناشر:انتشارات بدرقهجاویدان،چاپ اول:1389، قطع وزیری،جلد سخت با روکش،قیمت:18500 تومان،764 صفحه مصوّر
نکته نهایی درباره طرح جلد کتاب است. در طرح جلدو عنوان بندی کتاب هیچ نشانی از موسیقی نیست. حتی عکسی که از استاد خرم در روی جلد نشسته است تصویر پیرمردی است که در آتلیه نشسته و عکسی گرفته که حتی چین و چروکهای لباسش هم هویداست.این درحالی است که در داخل کتاب عکسهای بسیار خوبی از آقای خرم وجود دارد از جمله عکسی که در صفحه 625 کتاب آمده که ایشان را در حال نواختن ویلن نشان میدهد و عکس بسیار تاثیرگزاری هم هست. طبیعی است اگر مخاطبی با کارهای آقای خرم آشنا نباشد،گمان میکند که کتاب خاطرات یک مهندس است تا یک موسیقیدان،چرا که در عنوان اول کتاب هم آمده است خاطرات هنری مهندس همایون خرم و نه نوازنده یا آهنگساز همایون خرم.امید که ناشر و آقای خرم در چاپهای بعدی کتاب به اصلاح این امر همت گمارند. چون نگارنده وقتی این عنوان را دید چنین حسی به ذهنش متبادر شد که آقای خرم از مهندس بودن خویش بیشتر راضی است تا از موزیسینبودنش، در حالی که جامعه ایران هزاران مهندس در دور و برش میپلکند،اما کمتر کسیمیتواند تردید کند که همایون خرم موسیقیدان یکیست و دومی ندارد.