علیدایی اما هم شکست را پذیرفت و هم به آن اعتراف کرد و هم اینکه بر صندلی شکست ننشست تا دیگران بزور پایینشآورند.
این رفتار علی دایی برای ما ایرانیان ناشناخته و شگفتانگیز است، چرا که ما در کشوری به سر میبریم که از اهل سیاست تا هنر و ورزش و فرهنگ، مدام بر طبل پیروزی میکوبند و کسی را این ذهنیت نیست که شکست هم جزیی از زندگی است و کمتر کسی است که بخواهد شکست را پلی برای پیروزی بداند.
دایی اما نشان داد که بیجهت به مرد موفق عرصه ورزش فوتبال تبدیل نشده است. او میداند که اصرار بر شکست و ماندن به هر قیمتی میتواند او را به حاشیههایی براند که سربلند کردن از آنها صدها برابر طاقتسوزتر از اصل شکست است. او میداند ،هر مردی که نداند چه زمانی از چه صندلیای باید پایین بیاید،نه در کارش توفیقخواهد داشت و نه در هیچ امر دیگر.
در علم اخلاق اگر کسی به امری اعتراف کند،و بپذیرد که آن کار اشتباه بوده و حتی تمامی اشتباهات را به گردن بگیرد و به دنبال مقصر و دشمن و توطئهگران و دستهای استکباری نگردد،فرد موفقی است، چرا که اصل اولیه در اخلاق صادق بودن با خویش است و اینکه آدمی نه خود را فریب دهد و نه دیگران را و حداقل سوزن انصاف به خویش زند،آنگاه که بر بدن دیگران جوالدوزهای بیانصافی فرو میکند.[نمیتوانم به پرسپولیس کمک کنم]
دایی میتوانست از بازیکنان، تا سرپرستان، تا تماشاگران و زمین چمن و هزار عیب و علت دیگر را هم بتراشد تا گام در این وادی ننهد که خویش را محکوم چنین شکستهایی بنماید،اما او مرد مردانه ایستاد و با پذیرش شکست، به دیگران فرصت داد تا اگر اشکالی هم در جایی دیگر از تیم پرسپولیس وجود دارد،بر درمان و برطرفسازی آن کوشا باشند و به دنبال مقصرهای دیگر نگردند.
علی دایی چهرهای شاخص و شهیر در عرصه ورزش به شمار میروند، و رفتارهای این گونه افراد ،طبیعی است که زیر ذرهبین رسانهها و افکار عمومی باشد. از این منظر او را باید بنا گذار کار و کرداری دانست که تا کنون نه در عرصه ورزش که در کمتر عرصه دیگر از زیستجهان ما ایرانیان رخداده بود.
ما هر روزه با طرحها و پروژههای بزرگ سیاسی، فرهنگی،اقتصادی در کشور روبروییم که متولیان فراوانی هم دارد و برخی و شاید بسیاری از آنها با شکستهای فاحشی روبرو شدهاند، اما آبلوموفیسم موجود در این عرصهها سبب شده است تا پیروزیها به نام آنها و شکستها به نام دشمنان و مقرضان و منتقدان نوشته شود.
اکنون اما چهرهای نامدار در عرصه ورزش به این جمعبندی رسیده است که ماهی را هر وقت از آب بگیرد تازه است و این ماهی هم ماهی صداقت با خویش و افکار عمومی است. قطعا علی دایی باز هم برخواهد گشت،چرا که کسی که زمین خوردن را بداند،بلند شدن از زمین را هم میداند.اما آیا دیگرانی که در عرصههای کاری ما ایرانیان فعالند، از این گونه رفتارهای یک چهره شاخص عبرت خواهند گرفت یا آنکه مصداق آن سخن حکیمانه خواهند شد که:
هر که نامخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار