- به نظر میرسد برای انتشار کتاب اهمیت زیادی قائل هستید. سؤال اینجاست که مگر سایر فعالیتهای ادبی نظیر کار با روزنامهها، مجلهها و سایتهای اینترنتی، فعالیتهای کماهمیتی هستند که اینقدر برای انتشار کتاب ارزش قائل هستید؟
من قبل از چاپ کتابم هم خودم را نویسنده میدانستم. این را هم باید اعتراف کنم که هنوز هم وقتی کسی ازمن میپرسد «چهکارهای؟» تردید میکنم که بگویم نویسندهام یا کارمند. اما درباره چاپ شدن کتاب باید بگویم که مثل کوبیدن میخ میماند. انگار با چاپ کتاب خودت را بهعنوان نویسنده تثبیت میکنی؛ حداقل برای خودت. چاپ کتاب برای هر نویسندهای یک مرحله مهم است؛ یک ورودی.
- در اهمیت چاپ کتاب که شکی نیست، اما اینقدر اصالت قائل شدن برایش، ارزشی صوری به آن میدهد که هم اهمیت سایر فعالیتها را کم میکند و هم باعث بهوجود آمدن تعداد زیادی نویسنده تککتابه میشود.
قطعا جامعه دخیل است در تعریف این ارزشها. اما من کاری به این موضوع ندارم. نگاه دیگران برایم خیلی مهم نیست و در عین حال خودم را مسئول جامعه ادبی نمیدانم.
- ما تعداد زیادی نویسنده تککتابه داریم. از این میان، تعدادی انگشتشمار نویسندههای قدرتمندی بودهاند، اما سایرین انگار در همان یک کتاب متوسط تمام شدهاند. وجود اینهمه نویسنده تککتابه یک آسیب نیست؟
تحلیل آسیبشناسانه این موضوع نه کار من است، نه تخصصم. من بهعنوان نویسنده تمام تلاشم را میکنم تا کیفیت ادبی اثرم را بالا ببرم و معتقدم که یک اثر اگر قوی باشد مخاطب خودش را در هر سطحی پیدا میکند. در مورد فراوانی نویسندههای تازهکار هم درست میگویید. برای من هم زیاد پیش آمده که کتابی را خریدهام و دیدهام کیفیت ادبی مورد انتظارم را نداشته. برای همین هم حالا دیگر کتابها را براساس توصیه دوستان نویسندهام یا اعتماد به نام ناشرشان میخرم.
- خطر این موج انتشار کتابهای اول این است که میتواند نوعی بیاعتمادی در مخاطبان ایجاد کند؛ مثل اتفاقی که در دهه هفتاد برای شعر افتاد و رکود دهه هشتاد را بهدنبال داشت.
ممکن است، اما کنترل کردن این موج، بر عهده من نویسنده نیست. کتاب خوب و بد در هر دورهای منتشر میشود. ادبیات زاده نیاز نویسنده و جامعه است و در این زمینه، ناشر، نهادی تأثیرگذار است. این ناشر است که باید بر کیفیت ادبی اثر نظارت داشته باشد، نه نویسنده. هرکسی حق دارد اثرش را ارائه کند، اما این ارائه باید مشروط باشد به تأیید ناشری که کارشناسانه کار را بررسی میکند.
- کی قرار است از مرحله تککتابگی عبور کنید؟!
وقتی نوشتن «شبیه عطری در نسیم» داشت تمام میشد، نوشتن کار بعدیام را شروع کردم. البته هنوز تمام نشده؛ سهگانهای است به اسم «تریای تهران» و سه روایت دارد که در سه برهه تاریخی اتفاق میافتد.