یوسفآباد خیابان سیوسوم ازجمله کتابهای پرفروش در طول سه سال گذشته بوده است؛ نکتهای که سبب شد دادخواه ورود بسیار شیرینی به دنیای ادبیات داشته باشد. وقتی با نویسندهها صحبت میکنیم، عادت کردهایم شخصیتهای اصلی کتابشان را بیرون بکشیم و درباره آنها حرف بزنیم.
- شخصیت اصلی کتابی که شما نوشتهاید، نه حامد است، نه ندا و نه هیچکدام از آدمهای دیگر. بهنظر من شخصیت اصلی کتاب شما شهر است، اینطور نیست؟
همینطور است. فکر میکنم کاراکتر اصلی من تهران باشد اما باید بگویم منظورم از تهران همین تهرانی که میبینیم نیست. بهنظر من هر آدمی در هر شهری شهر خاص خودش را دارد یا میسازد. اهمیت این شهر حسی و ذهنی از شهر فیزیکی خیلی بیشتر است. اندازه تک تک تهرانیها، یک تهران بالقوه وجود دارد با مشخصات خاصی که هر کس در ذهنش دارد. این شهر ذهنی، حس تعلق خاطر به مکان و زمانهای خاص به آدم میدهد. همه جاهایی که در کتاب راجع به آنها صحبت کردهام، مثل مرکز خریدها، اکباتان، دماوند و ییلاقها و... جزو جاهایی هستند که در شهر ذهنی خودم دوستشان داشتهام.
- پس نگاه شما به شخصیت اصلی کاملاً متفاوت بود؟
بله. تهران شهری است که باید بیشتر دوستش داشت. منظورم از دوست شدن یک چیز ناگزیر است. پذیرفتن و دلبستن به جایی که همیشه وجود دارد و حتی نمیتوان از آن به سادگی بیرون آمد. بارها دیدهایم که تهرانیها مدام میگویند از این شهر خسته شدهاند، اما سالبهسال پایشان را از آن بیرون نمیگذارند.
- از کتاب دومتان بگویید. حالا در چه وضعیتی است؟
راستش برای نوشتن «زیباتر» نزدیک به یک سالونیم وقت گذاشتم و تمام تلاشم را بهکار گرفتم تا فضاهای جدیدی بهدست بیاورم. روایت داستان سوم شخص است و بازهای سه ساله از زندگی یک پسر را نشان میدهد. خیلی با کتاب اولم فرق دارد. خودم که از رمان اولم بیشتر دوستش دارم، اما حالا مدت زیادی است که در ارشاد منتظر مجوز است.
- بعد از زیباتر مشغول نوشتن کتاب دیگری شدید؟
نه. در حال حاضر روی نوشتن فیلمنامهای با میلاد صدرعاملی کار میکنم که طرحش برای میلاد است. در مرحله سیناپس هستیم.
- فیلمنامهنویسی، از نوشتن رمان سختتر است؟
خیلی. . . هزار مسئله و مورد دارد که نویسنده باید حواسش به آنها باشد. زمانی که رمان مینویسم، همهچیز متعلق بهخودم است و خودم هستم که دربارهاش تصمیم میگیرم اما فیلمنامه یک کارگروهی است. باید حواست به جذابیت برای مخاطب باشد و نظر کارگردان را بدانی و تشخیص بدهی کسانی که میخواهند فیلم را ببینند از چه قشری هستند و خیلی مسائل دیگر. البته خوشبختانه من و میلاد خیلی فصل مشترک داریم.
- چرا شما وبلاگ ندارید. با وبلاگ مخالفید؟
دلیلش بیشتر شخصی است. تا حالا که وبلاگ نوشتن جذبم نکرده. دوست دارم اگر قرار باشد وقت بگذارم و مقالهای چیزی بنویسم مطلبم در روزنامه یا سایتی معتبر کار شود. به قول شاعر بهتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران!
- حرف دیگری دارید؟
تنها آرزویم این است که کتابم هر چه زودتر منتشر شود. خیلی برای نوشتن آن انرژی گذاشتم. واقعاً دوست ندارم بلاتکلیف و بیثمر بماند.