این نویسنده فعال ادبیات دفاعمقدس با اشاره به نگارش دو اثر جدید درباره زندگینامه همسران شهیدان دفاعمقدس میگوید: در این دو کتاب نحوه استقامت این خانوادهها و نوع برخورد آنها با شرایط بهوجود آمده و واکاوی ابعاد روحی افراد دستمایه کار قرار گرفتهاند. با او درباره این کتابها صحبت کردهایم.
- در کتابهای تازه بیشتر سراغ چه موضوعاتی رفتهاید؟
پس از انتشار کتاب« بانوی برف و آتش» هماکنون مشغول نوشتن داستانی بلند به نام «بانوی لالهها» هستم که درباره همسران شهید بوده. و قرار است بهزودی چاپ شود. این کتاب زندگینامه زنی است که سه تن از نزدیکانش شهید شده اند و شرح حال این زن بهصورت زندگینامه داستانی بیان میشود. در واقع موضوع این دو کتاب در ارتباط با زندگی خانوادههایی است که تعداد عزیزانی را که از دست دادهاند از سه نفر کمتر نیستند؛بنابراین نحوه استقامت این خانوادهها و نوع برخورد آنها با شرایط بهوجود آمده و واکاوی ابعاد روحی افراد دستمایه کار من قرار گرفته است.
- ارزیابی شما از وضعیت ادبیات داستانی چیست؟
ببینید ادبیات ما نسبت به قبل تفاوتهای زیادی کرده است. اگر بخواهیم واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم ، معتقدم ادبیات ایران بهطور کلی رو به رشد است. در طول این سالها تدریجا رویکرد نویسندگان ، مخصوصا زنان به زمینه داستان بیشتر شده و آثار خوبی هم ارائه کردهاند. با وجود این هرچند در این دو دهه با نامها و عناوین جدیدی در عرصه ادبیات روبهرو هستیم، اما اینکه یک اعتلا و قد کشیدنی این آثار داشته باشند، میشود گفت که این مسئله خیلی به چشم نمیخورد.
- فکر میکنید چرا این اتفاق نیفتاده است؟
به نظرم ادبیات در کشور ما به توجه و مدیریت بیشتری نیاز دارد. اگر بخواهیم نویسندگان را با سینماگرها یا حتی فوتبالیستها مقایسه کنیم، باید با تأسف بگویم که ادبیاتیها در مجموع طیف فراموش شدهای هستند. بهنظرم در این میان نه تنها جامعه بلکه رسانهها که نقش تأثیرگذاری در این زمینه دارند هم آن بهای لازم را به موضوع ادبیات نمیدهند.
- چرا باید ادبیات را با سینما یا فوتبال مقایسه کرد؟
شما فکر میکنید در جایی که نقد کتاب گذاشته میشود چند نفر در آنجا حضور پیدا میکنند. خود من بیش از 25 سال است که کلاس داستاننویسی را با مشکلات فراوان برگزار میکنم و استعدادهای موفقی هم در سالهای گذشته از همین کلاس بیرون آمدهاند؛ ولی در حال حاضر بهدلیل حمایت نکردن، به سختی آن را سر پا نگه داشتهام و تقریبا تمام هزینههای برگزاری این کلاسها را از جیب میپردازم؛ و الان در وضعیتی است که در مرز تعطیلی قرار دارد. البته خودم دلم نمیآید کلاس را تعطیل کنم و دوست دارم که این کلاس ادامه پیدا کند؛ ولی من نویسنده کجا میتوانم مثل سینما یک تبلیغی برایش بکنم؟
- چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
یک بخش قضیه برمیگردد به وزارت ارشاد که از انجمنها یک حمایت جدی تری بکند تا آنها هم برای حمایت از نویسندگان فعالتر شوند؛ ضمن اینکه انجمنها هم باید با برگزاری گردهماییهایی در طول سال راهکارهایی را برای برون رفت از این وضعیت ارائه بدهند و فعالتر شوند. موضوع دیگر بهخود نویسندگان برمیگردد که بیشتر درونگرا هستند و خیلی اهل هیاهو نیستند؛ ضمن اینکه آنها پول تبلیغات ندارند تا اگر جایی که احساس میکنند خلئی وجود دارد، دور هم جمع شوند.