طرح هفت سؤال پیرامون مشکلات این شهر که از دیرباز وجود داشته، تنها نقطه آغازی بر این موضوعات است. در اینگذار شهرسازان و طراحان شهری مرجع پرسش ما هستند. سؤالات مطرح شده شاید تصویری کوچک باشد از آینده پیشروی شهر. اگر تهران بر مدار توسعه پایدار حرکت نکند، نمیتواند به شهری مناسب برای زندگی باکیفیت شهروندانش تبدیل شود. اگرچه در سالهای اخیر و با تلاش مدیریت شهری بسیاری از کارهای بر زمین مانده و فراموش شده شهر تهران احیا شد و تهران توانست از یک شهر بیکیفیت به شهری مناسب برای زیست تبدیل شود اما افق توسعه این شهر، بیتردید باید با روزنهای روشنتری همراه باشد. توسعه فضای سبز، توسعه فضاهای فرهنگی، توسعه خدمات شهری و بسیاری از اقدامات میتواند بیانگر جهتگیری فعالیت مدیریت شهری تهران در سالهای اخیر باشد. دکتر گیتی اعتماد، شهرساز و از طراحان طرح جامع شهر تهران است. طرح سؤال در مورد گذشته شهر تهران و اتفاقاتی که میتوانست در این شهر رخ دهد، راهکارهایی برای آینده این شهر در اختیار میگذارد. متن زیر، پرسشهای ما و پاسخ این استاد دانشگاه است.
- اگر توسعه تهران به شکل طولی بود چه اتفاقی در این شهر و در شکلگیری آن رخ میداد؟
توسعه تهران هماکنون هم تا حدودی طولی است (شرقی- غربی) اما توسعه طولی برای شهری با این مقیاس از نظر دسترسیها ایجاد مشکل میکند. بهخصوص در شهری که بهعلت اشتغال شناور و چندشغلی بودن ساکنین آن تعداد سفرهای روزانه بسیار بالاست؛ یعنی همه از هر نقطه شهر به هر نقطه دیگر آن میروند؛ بنابراین توسعه تهران در دو جهت (شمالی- جنوبی و شرقی- غربی) امر نامناسبی نیست.
- اگر شهری مثل تهران، میزبان اتفاقات مهمی مانند المپیک یا جامجهانی میشد، چه کاری باید برای پایتخت انجام میداد؟
این امر نیاز به زیرساختهای بسیاری دارد که در حال حاضر تهران فاقد آن است؛ مانند مجموعه المپیک (فراتر از آنچه داریم همراه با محل اقامت ورزشکاران و تماشاچیان)، حملونقل مناسب، تاسیسات شهری مناسب (آب، برق و...) و از همه مهمتر یک مدیریت یکپارچه برای اداره شهر، بهخصوص در زمان برگزاری این رویدادها که موضوع حیثیت بینالمللی یک کشور در میان است.
- اگر دروازههای قدیمی شهر بهعنوان یک میراث حفظ میشد و یا حتی در حال حاضر خانههای تاریخی و قدیمی شهر از بین نمیرفت چه اتفاقی میافتاد؟
مسلماً این موضوع میتوانست به جاذبههای جهانگردی و گردشگری تهران غنای فراوانی دهد. شهرها و کشورهای دیگر که میزان جهانگردان آنها از ایران بسیار بیشتر است جاذبههای خیلی کمتر و با تنوع پایینتری دارند. در واقع جهانگردی در ایران با توجه به امکانات طبیعی، تاریخی و فرهنگی که هم از غنا و هم از تنوع بسیار بالایی برخوردار است (بهعنوان مثال تنوع اقلیم در ایران امکان پرداختن همزمان به ورزشهای زمستانی( مثلا اسکی) را در شمال و در تهران و ورزشهای تابستانی( شنا و اسکی روی آب) را در جنوب در فاصله یک ساعت و نیم پروازی میدهد که در کشورهای دیگر کمتر امکان دارد) هرچند صنعت گردشگری به عواملی ورای جاذبههای این چنینی نیاز دارد.
- اگر برنامههای حداقلی تهران به اجرا درمیآمد، دستکم برنامههایی که در طرح جامع فرمانفرمائیان مطرح شد یا طرح ساماندهی تهران و یا حتی برنامههای تفصیلیای که از طرح جامع تهران فرمانفرمائیان منبعث میشد. اگر بخشهای مهم و حیاتی این برنامهها به اجرا در میآمد پایتخت الان چه وضعیتی داشت؟
طرح فرمانفرمائیان با آنکه نخستین تجربه تهیه طرح جامع در ایران برای شهری در این مقیاس به شمار میرود ولی در نوع خود طرحی نسبتا مناسب و منطقی است بهخصوص از نظر ساختار کلی و جهات توسعه اما متأسفانه ما (به قول یکی از همکاران شهرساز) برنامهریزی میکنیم برای کارهایی که نباید انجام دهیم؛ یعنی درست آنچه در طرحها گفته شده (تصویب یا توصیه شده) کنار گذاشته میشود و برخلاف آن شهرداریها (بهخصوص در سطح مناطق) به اقدامات روزمره مشغول میشوند. اصولا روزمرگی دردی درمانناپذیر در نظام مدیریتی ماست. هماکنون نیز طرح تفصیلی تهران که سالها برای تهیه آن (کار و مطالعات 22مشاور یا حداقل بیش از 300-200 کارشناس در رشتههای مختلف) زمان و هزینه صرف شده در حال کنار گذاشته شدن است چون منافع بعضی از گروهها را احتمالا تأمین نمیکند؛ حتی بعضی از اعضای شورای شهر هم به این کار اعتراض کردهاند. اگر طرحهای حداقلی به اجرا درمیآمد امروز تهران دچار این بینظمی غیرقابل تصور نمیشد و در هر کوچه باریک یک برج سربرنمیآورد که خواب و آسایش (به خاطر آلودگیهای شدید صوتی شبانهروزی) را بر ساکنان محله حرام و رفتوآمد را در آنجا دچار معضل و دسترسی به خدمات را پرهزینه و زمانبر کند (این مشکل فقط منحصر به محلات مسکونی نبوده و در محل کار و اوقات فراغت نیز مردم دچار مزاحمتهایی از این قبیل هستند)؛ دسترسی به طبیعت را در فاصله و زمان مناسب بهخصوص برای گروههایی مانند کودکان، زنان و سالمندان مشکل سازد؛ نفس کشیدن را در این هوای آلوده به یک مشکل و یک نگرانی بدل کند و گاه تقریبا غیرممکن سازد (دلیلش بالارفتن امراض قلبی و ریوی در تهران است و مهاجرتهایی که سالمندان و حتی جوانان به آن مجبورند)، و موارد بسیار دیگری که از حوصله این بحث خارج است و نیاز به تحقیقات عمیق دارد.
- اگر روددرهها و وضعیت اقلیمی پایتخت حفظ میشد و تا این اندازه اقلیم پایتخت در تنگنا قرار نمیگرفت، این شهر به لحاظ اقلیمی شاهد چه وضعیتی بود؟
روددرههای تهران در واقع بخشی از شبکه تنفسی این شهر (بهخصوص در نقاطی که اطراف آنها سبز است)، پدیده مهمی در دسترسی شهروندان به طبیعت و عامل مهمی در تنظیم و دفع آبهای سطحی و جلوگیری از سیل در داخل شهر هستند؛ بنابراین ساخت و سازهای انجام شده در حریم این روددرهها و گاه در مسیر آنها لطمات جبرانناپذیری بر طبیعت، اقلیم و امنیت شهر تهران وارد کرده است. همچنانکه وجود باغات فراوان در جایجای تهران بهخصوص در پهنه شمالی آن در حفظ اقلیم این کلانشهر و بهویژه کاهش آلودگی هوای آن و همچنین دسترسی به طبیعت و زیبایی فضای شهری نقش عمدهای داشتهاند که متأسفانه با شروع تراکم فروشی در دهههای اخیر شاهد حذف و از بین رفتن بسیاری از آنها بودهایم. مسلما اگر روددرهها و باغات و قناتها (که آنها نیز نقش مهمی در طبیعت و اقلیم تهران داشتهاند) حفظ و مورد استفاده بهینه قرار میگرفتند، امروز از فضای شهری بهتر، آلودگی کمتر و اقلیم مناسبتری (حداقل در تعدیل درجه حرارت تهران که گاه تفاوت زمستان و تابستان آن بیش از 50درجه است) برخوردار بودیم.
- اگر درآمد تهران به ساختوساز متکی نبود و این شهر براساس برنامهها و قوانین، متکی به درآمدهای پایدار بود، الان وضعیت این شهر چگونه بود؟
تراکم فروشی و ساخت و سازهای بیرویه در نقاط نامناسب در یک کلام بهمعنای فروختن شهر است. این درآمد نهتنها به حال شهر مفید نیست بلکه در میانمدت و درازمدت (حتی کوتاهمدت) هزینههای بسیار بالایی را بر شهر تحمیل میکند. ما قوانین مناسبی داریم که اگر اجرا شود (و به هنگام شود؛ از نظر تعرفهها) درآمد شهرداری میتواند بسیار بیشتر از فروش تراکم باشد ضمن آنکه شهر از فضای مطلوب، دسترسی به خدمات، هوای بهتر، آلودگی صوتی کمتر و مزایای دیگری که میتوان در فرصت مناسب به آن پرداخت برخوردار میشود. زندگی در تهران، بهخصوص در محلات شمالی که مرتب در حال ساختوساز است و بهخصوص تبدیل ویلاها به چهار یا پنج طبقه آپارتمان و مجددا به برجهای مرتفع و فعالیت شبانهروزی این کارگاههای ساختمانی، غیرقابل تحمل شده است زیرا بیخوابیهای شبانه در اثر این آلودگیهای صوتی شدید(خاکبرداریها و تخلیه مصالح که طبق مقررات فقط حمل آنها توسط کامیونها باید در شب صورت گیرد) مردم را روانی و عصبی میکند و نمیتوانند از یک زندگی عادی و سالم برخوردار شوند.
- اگر تهران مانند بسیاری از شهرهای جهان، بهصورت یک مدیریت محلی اداره میشد و ادارههای مختلف وظایف را بین خود تقسیم نمیکردند این شهر الان چگونه بود؟
موضوع مدیریت یکپارچه سالهاست که مورد بحث کارشناسان و مسئولان است و بهنظر بسیار بدیهی است اما عدماجرای آن برای کارشناسان روشن نیست. این تجربهای است که در بسیاری از کلانشهرها بهکار گرفته شده و نتایج مطلوبی داشته است. مدیریت یکپارچه یا محلی (که به کار بردهاید) هم باعث صرفههای اقتصادی است و هم هماهنگیهای بیشتری را بین اقدامات بخشهای مختلف عمرانی شهر (حداقل در حد تاسیسات شهری مانند آب، برق، تلفن و ...) بهوجود میآورد و از دوبارهکاریها، مزاحمتهای چندباره برای ساکنین و... میکاهد و این به سود شهر و شهروندان است.
- و سخن آخر؟
در پایان باید بر این نکته تأکید کنم که کلانشهر تهران مزایای بسیاری دارد( از اقلیم مناسب و آب و هوای مطلوب گرفته تا همجواری با البرز زیبا که چون مادری شهر را دربرگرفته، نزدیکی به دشتهای وسیع کشاورزی ازجمله دشت حاصلخیز کرج- قزوین و ورامین، موقعیت خاص جغرافیایی- تاریخی و منطقهای) و با یک مدیریت آگاهانه، برنامهریزی درازمدت، پرهیز از روزمرگی، عدمدخالت سیاست در اداره امور شهر و ارزش نهادن بر امکانات شهر میتوان آن را به شهری با قابلیتزندگیمطلوب بدل کرد.