همشهری آنلاین-سید ابوالحسن مختاباد: پیکر شادروان دکتر حسن لاهوتی،که به گفته یکی از دوستان نزدیکش خلق و خوی او هم با نامش همقران بود، چهارشنبه 23 اسفند به تهران رسید تا در هارونیه مشهد به خاک سپرده شود.

آغاز: درگذشت استاد حسن لاهوتی بسیار زود بود. او به مرزی از پختگی و دانش در حوزه مولوی پژوهی رسیده بود که از مرحله یک مترجم گذر کرده و وارد مرحله تالیف شده بود.نفس مولانا در او هم اثر کرده و آن زنده یاد شتر گم شده خود را پیدا کرده بود. همنشینی با بزرگی چون استاد جلال الدین آشتیانی فضایی برکت خیز را برای او فراهم کرده بود. او و استاد همانند دو روح در یک بدن بودند و آدمی را به یاد مولوی و حسام الدین چلبی می انداخت. مرحوم لاهوتی باموسیقی هم آشنا بود و سه تاری می نواخت و گاه استاد آشتیانی که گوشی موسیقایی داشت  بر برخی از نواخته های او تعریضی روان می داشت و می گفت که سازت کوک نیست و از این گونه مسائل . به همین دلیل است که باید بر چنین مرگ زودرسی تاسف خورد، چرا که او  می‌توانست بیش از این در حوزه مولوی پژوهی مفید فایده باشد.

میانه: ویژگی مهم شادروان لاهوتی تمرکزش بر یک موضوع، مولوی پژوهی ، و عمیق شدن در آن بود. ممارستش در این مسیر که البته با نفس گرم استادش زنده یاد جلال الدین آشتیانی، همراه بود او را به مرحله ای رساند که دیگر نباید نام مترجم صرف را بر او نهاد، بلکه او دیگر به یک محقق خبره و کارشناس شاخص در این حوزه تبدیل شده بود. دقت او در ترجمه و روشی که برای ترجمه به کار گرفته بود و نیز وسواس جمال شناسانه ای که در کار داشت، او را از مترجمان هم موضوع با تلاش های خود مستثنی کرد.

به یاد دارم وقتی درباره کتاب «محمد رسول خدا(ص)» پروفسور شیمل و ترجمه آن سخن می گفت اشاره کرد به این موضوع که تمامی متن مربوط به احادیث و روایت ها را از اصل کتاب برگردان فارسی کرد و نه متن انگلیسی و خودش هم معتقد بود و می‌گفت «همیشه سعی کرده‌ام در هنگام ترجمه اینگونه متن‌ها، اصل متن ارجاعی نویسنده را از کتابی عربی یا فارسی پیدا کنم. برای نمونه تمامی شعرهای شاعران نامی ایران مثل مولوی و دیگران را به صورت اصل آن اورده‌ام . اما در این کتاب که تمام منابع استفاده شده خانم شیمل در بخشی جدا درپایان کتاب آمده است، یک منبعی را من نتوانستم پیداکنم به نام لذات مسکین.این کتاب در هند چاپ شده بود و من حتی از برخی از دوستانم که مسافر هند بودند، خواستم که نسخه‌ای از آن را پیدا کنند که متاسفانه نتوانستند و من مجبور شدم این متن را از روی انگلیسی آن دوباره فارسی کنم.»

 یاد؛ مرور یک گفت و گو با دکتر حسن لاهوتی

تماس و مشورت با مولف اصلی کتاب از جمله ویژگی های همیشگی کار او به شمار می آمد و این نکته سبب شده بود که مولفان هم به او اعتمادی عجیب پیدا کنند، چنانکه هم در کتاب هایی که ازشیمل ترجمه کرده بود و هم در برگردان فارسی کتاب نسبتا حجیم فرانکلین لوئیس چنین کرده بود.

در ترجمه با مولف همنیشین و همقدم می شد و این از کمتر کسی بر می آمد. به جز ترجمه ایکه از شرح مثنوی نیکلسن به عمل آورد که جایزه کتاب سال را از آن او کرد ،باقی ترجمه های او با رایزنی و مشورت بامولفان انجام می شد. به گمانم سال 1382 بود که فرانکلین دی لویس ، مولف کتاب «مولانا ،دیروز،امروز-شرق غرب»به ایران آمده بود. فرصتی دست داد و همراه ایشان به کاشان رفتیم و این بختیاری نصیب من شد که در سفر با اتوبوس در کنار هم بنشینیم و آنجا بود که لویس از دقت و پی گیری و دانش لاهوتی در ترجمه کتابش سخن گفت. آن زمان هنوز کتاب منتشر نشده بود و دوسال بعد نشر نامک آن را منتشر کرد که در مقایسه با ترجمه دیگر از همین کتاب ارزش و اعتبار کار لاهوتی را نشان می داد.

در یک دوره ای که بازار کلمن بارکس مترجم برخی از ابیات شمس گرفته و مشخص بودکه نوعی بازار گرمی برای او در کار شده است با ایشان مکاتبه ای داشتم و نظرش را جویا شدم که فهمیدم با من همنظر است. می گفت یک شیاد به تمام معناست و در مقابل افراد و چهره هایی چون فرانکلین لوییس او بسیار سطحی و کارش اسباب شرمساری مولوی پژوهی است.

انجام: آخرین دیدار ما به تابستان امسال باز می‌گشت. وقتی رسید ایران سخنرانی‌ای در بنیاد شمس و مولانا برگزار کرد و من هم برای دیدن ایشان به آنجا رفتم. گردنش را با یکی از همین گردنبندهای طبی بسته بود. آقای ایوبی رئیس اکو و بنیاد شمس و مولانا هم حضور داشتند و در کنار هم افطاری ساده‌ای خوردیم و گپ و گفتی و سپس از کارهای تازه خود گفت و تماسی هم با ناشرش گرفت و از او خواست کتاب تازه(ارغنون مولوی) را برایم بفرستد.  هیچ نشانی از بیماری سرطان در او نبود و یا حداقل ما حس نکردیم که او بیماری خاصی دارد و چهره‌اش هم نشان از کدورت و اندوهگینی نداشت. کتاب فردایش رسید  که معرفی کوتاهی از آن در همشهری آنلاین انجام دادم.

 ارغنون مولوی ؛کتاب تازه دکتر حسن لاهوتی

قرار بود من برخی سوالات و مطالب را تنطیم کنم و به همین بهانه با ایشان گفت وگویی انجام دهم برای نشریه نگاه پنج شنبه که همانند برخی دیگر از کارها پشت گوش ماند تا زمانی که پنج شنبه گذشته در سایت میراث مکتوب خواندم به دیار باقی شتافتتند.
غیرت حق بود و با حق چاره چیست
کو دلی کز حکم حق صدپاره نیست
روانش شاد و یادش گرامی باد

منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها