استادی که 50 سال برای ارتقای توسعه علمی ارتباطات کوشش کرده است نیاز به معرفی ندارد و آنقدر شاگردانشان او را می شناسد و به نیکی از او یاد می کنند "که از باد و باران نگیرد گزند".
استاد معتمدنژاد بیش از هر چیزی به واسطه دارا بودن تخصص عالی درباره حقوق و همچنین روزنامه نگاری تلاش میکرد تا "حق آزادی بیان" را به شاگردانش آموزش بدهد تا آنان بفهمند که این حق چقدر برای توسعه انسانی و ملی کلیدی و حیاتی است. از دیدگاه استاد، آزادی بیان عین حق حیات است حقی که بدون داشتن آن شاهرگ انسانیت و توسعه انسانی و اجتماعی متوقف شده و گاهی متاسفانه به انحراف و انحطاط می نجامد و روزنامهنگاران هستند که بیش از همه در مقابل آن مسئولیت دارند زیرا حقوق مردم با حقوق رسانهها گره خورده است.
استاد به ما آموخت که چگونه بایستی آزادی بیان را پاس بداریم و چگونه از آن محافظت کنیم و همه شاگردانش به یاد دارند که خلاصه همه درسها "حق آزادی بیان" بود و از این روی ایشان را به عنوان "پدر آموزش آزادی بیان در ایران" یاد میکنم.
من شاگرد استاد بودم و هستم. و به خاطر می آورم که استاد میفرمود:
- منافع شخصی را بایستی فدای منافع اجتماعی و ملی کنید.
- روزنامه نگار و خبرنگار بایستی در کنار مردم باشند و از حقوق مردم دفاع کنند و روزنامه نگار نبایستی جیره خوار قدرتها باشد.
- استبداد به شیوههای مختلف توان خود را به کار می گیرد که روزنامه و خبرنگار و روزنامه نگار را محدود کند.
- روزنامه نگاری به امید استوار است.
- اخلاق نبایستی فدای مصلحت شود و خبرنگار هرگز نبایستی تعصب داشته باشد.
- خبرنگار بایستی بیطرف باشد و اگر طرفی دارد آن طرف مردم هستند.
- روزنامهنگاری تخصص است مثل قضاوت و پزشکی و مهندسی و باید آن را در دانشگاه فرا گرفت.
- انتقاد ویژگی ذاتی روزنامهنگاری است. ما به جای یک روزنامهنگاری مدّاح و ستایشگر نیازمند یک روزنامهنگاری مجدانه، محققانه و انتقادی هستیم که بتواند جامعه را به سوی اصلاح و بهبود در جهتی مناسب هدایت کند.
- روزنامهنگار باید در بررسیها و اظهارنظرهای خود، استقلال عمل داشته باشد.
- برای اینکه پیشرفت مطلوبی داشته باشیم باید فضای مطلوب فعالیت مطبوعاتی فراهم شود و آزادی گسترش پیدا کند.
بدرود استاد. نامت بلند، راهت پایدار.