سه نشست تخصصی با عنوان ارتباطات، روزنامهنگاری و جامعه اطلاعاتی بخش پایانی این مراسم بودند که با حضور استادان ارتباطات و جامعهشناسی در دانشکده علوم ارتباطات علامه برگزار شد.
سطانیفر، محسنیان، افخمی، کوثری و قانعی راد؛ نشست ارتباطات
در نشست اول که به با محوریت موضوع ارتباطات برگزار شد. در ابتدای این نشست محسنیانراد به دسته بندی ارتباطات پرداخت و گفت: زمانی که از ارتباطات سخن میگوییم باید بدانیم که ارتباطات از حوزههای رسانهای، عمومی، گروهی و میان فردی تقسیم میشود و حال سئوال این است که اوضاع این ۴ نوع ارتباطات در کشور چگونه است؟ و برای دستیابی به مطلوب باید چه کرد؟
این استاد ارتباطات با بیان این موضوع که کشور ما یک وضعیت منحصر به فرد در جهان در حوزه رسانه دارد، افزود: در هیچ تلویزبونی در کره زمین این گونه نیست که صدای آلت موسیقی بدون نمایش آن باشد. در هیچ کشوری بین قانون و آنچه عمل میشود، آن قدر متفاوت نیست. در هیچ کشوری فارغالتحصیلان ارتباطات آن قدر کم در رسانه مشغول به کار نیستند. ماجرای تخصص یا تعهد هنوز نیز وجود دارد. شیوه کار در رسانهها تجربی است و نه حرفهای.
محسنیان از پدیده مرگ زودرس در مطبوعات سخن گفت و افزود: ما در ایران پدیدهای به نام مرگ زودرس مطبوعات داریم. همان گونه که در آفریقا بچهها بر اثر سوء تغذیه میمیرند، میانگین سن مطبوعات ما نیز آن قدر پایین است. یعنی از روزی که رسانه تأسیس تا تعطیل شود زمان بسیار کمی سپری میشود.
سلطانیفر: تلاش استاد برای ایجاد چتر حمایتی روزنامه نگاران
سلطانی فر با بیان خاطره از استاد گفت: یکی از صفات بارز استاد، استفاده از لفظ همکار برای شاگردانش بود. ایشان رسانه را ضد قدرت میدانستند.
وی افزود: استاد میخواستند که گروههای متکثر این حوزه به قدرت واحد مبدل شوند و از این قدرت برای ایجاد چتر حمایتی روزنامهنگاران استفاده شود.
سلطانیفر با اشاره به سخنان محسنیان راد، گفت: در هیچ کشوری روزنامهها نباید برای ۴ یا ۶ سال در انتظار مجوز بمانند و یکی از نقصهای دیگر رسانههای ما تلاش برای گرفتن آگهی کثیف مانند آگهی ترحیم و آگهیهای دولتی است.
کوثری: رسانهها با بیمعنایی زودرس مواجهاند
در ادامه نشست ارتباطات، کوثری گفت: انفجار بیمعنایی زودرس را شاهد هستیم. شکل روزنامهخوانی گهگاهی را میبینیم. یعنی تنها در صورت بروز یک اتفاق مهم، روزنامهها خوانده میشوند. روزنامهنگاری موبایلی و پشت میزی شکل گرفته است. روزنامهنگارانی داریم که هیچگاه مصاحبه شوندهشان را نمیبینند. بیش از پیش روزنامهنگاری ما به سمت بیمعنایی میرود و در روزنامهنگاری رادیو و تلویزبونی نیز دچار روزنامهنگاری ضربهای شدهایم. به کهنگی قالبهایی که باعث دفع مخاطب میشود و نه جذب آن دچار شدهایم.
او افزود: یکی از کارکردهای کهن رسانه انسجامبخشی است. آیا در حال حاضر توسط رسانهها این کارکرد انجام میشود؟ به نظر من رسانهها روز به روز به ذرهای شدن دامن میزنند و از بار تنشها و نزاعهای اجتماعی نمیکاهند. فضای مطبوعات ایران متاثر از پارادایم نوسازی است اما باید در این پاراداریم تجدید نظر کنیم و وارد پارادایم جدیدی شویم. در این پارادایم جدید باید به نسبت بین جامعه و رسانه برسیم. دکتر معتمدنژاد در قالب آنچه سازمانهای بینالمللی به عنوان حق ارتباطی میشناختند، حرکت کردند. اما در حال حاضر باید نگاه قبلی را به چالش بکشیم و در رابطه بین مردم و رسانهها بازنگری کنیم.
قانعی راد: روزنامهنگار پلی بین قدرت و مردم است
قانعی راد به عنوان یکی از سخنرانان نشست ارتباطات به بیان تعریف اجتماعی و معرفتی از ارتباطات پرداخت و گفت: توازن نگاه معرفتی و اجتماعی در ارتباطات مهم است و جامعه که نتواند نگاه معرفتی را ایجاد کند بدون شک امکان شکلگیری ارتباط اجتماعی هم نخواهد داشت.
قانعیراد درباره نسبت جامعهشناسی و ارتباطات تشریح کرد: جامعهشناسی ارتباطات آمریکایی در مقابل جامعهشناسی معرفتی آلمانی است. در موج دوم این دو از هم مستقل میشوند. جامعهشناسی در یک سو و ارتباطات در سوی دیگر قرار میگیرد. تحول جدید این است که در جامعهشناسی با چرخش ارتباطی و در ارتباطات با چرخش معرفتی رو به رو هستیم. در دنیا موج جدید به همگرایی جامعهشناسی و ارتباطات قرار دارد. در این ژانر جدید، روشنفکر پیشتاز نقش خود را از دست میدهد و نقش روزنامهنگار پررنگ میشود. برخلاف سخنان دکتر سلطانیفر، روشنفکر ضد قدرت است و روزنامهنگار پلی بین قدرت و مردم است و ضد قدرت نیست. سوژه برای معتمدنژاد روزنامهنگاری است که او آن را ژورنالیست اخلاقی میداند و او وظیفه روزنامهنگاری را ایجاد امید در جامعه میدانست.
افخمی: نیاز به ایجاد مکانی را برای حفظ آثار استاد در دانشکده
افخمی استاد دانشگاه علامه با بیان این نکته که استاد حقوق عمومی را در حوزه رسانه آورد، گفت: استاد بر آزادی اطلاعات، دسترسی رسانه به اطلاعات و دسترسی عموم به رسانه تأکید داشتند. معتمدنژاد رسانه را عمومی میخواست، نکتهای که برای اجرایی شدن آن نیازمند حضور تشکل سیاسی درست وارد کار شوند. باید در خاطر داشت که در صورتی که تشکل سیاسی درست فعالیت نکند، نهادهای صنفی هم امکان حضور نخواهند داشت.
این استاد ارتباطات با تأکید بر این موضوع که در تاریخ روزنامهنگاری ما همیشه تعارض قدرت سیاسی وجود داشته است، افزود: استاد همیشه تنها حرکت و طعنهها را تحمل کرد. استاد خیابان نمیخواهد. مکانی را به استاد اختصاص بدهند تا شاهد تاراج آثار و کتابهای دکتر معتمدنژاد نباشیم. ایشان حق آب و گل در این دانشکده دارند و شایسته است که این ساختمان به دانشگاه ارتباطات تبدیل شود تا نام استاد در این ساختمان بماند.
محسنیانراد: دانشکده ارتباطات را تسخیر کردند
در پایان نشست اول، محسنیان راد با بیان این نکته که دانشکده ارتباطات یک دانشگاه تسخیر شده است، گفت:ای کاش یا تابلو علوم ارتباطات را بر سر در دانشکده نصب نمیکردند یا اینکه کار را به نحو احسن و آنگونه که شایسته بود به پایان میبردند. از سال ۱۳۴ این مکان دانشگاه علوم ارتباطات بود و امیدواریم آنچه که در چند دهه اخیر اتفاق افتاد به حالت اول خود بازگردد.
وی تأکید کرد: میثاق نامه استاد زمانی که تکمیل شد باید اجرا شود و بنابر خواسته ایشان انحصار از رادیو و تلویزیون برداشته شود و لزوم عبور از این شرایط این است که در گام اول دانشکده درست فعالیت کند و میثاق نامه تکمیل و اجرا شود.
فرید قاسمی، شکرخواه، نمکدوست و فرقانی؛ نشست روزنامهنگاری
رییس این نشست فرقانی با بیان این موضوع که در این پنل تمرکز ما بر مطبوعات و جنبههای مختلف آن است، گفت:. با اینکه نزدیک به ۱۸۰ سال از انتشار اولین روزنامه در ایران میگذرد اما در این سالها نتوانستهایم که یک ساختار روزنامهنگاری حرفهای داشته باشیم. اگر ساختار روزنامهنگاری حرفهای شود، آنگاه میتوان از استقلال حرفهای روزنامهنگاران، اخلاق حرفهای روزنامهنگاران، استقلال و آزادی عمل آنها صحبت کرد.
وی تأکید کرد: سال ۸۶ دکتر معتمدنژاد آییننامه روزنامهنگاران را به منشور حقوقی روزنامهنگاری تبدیل کرد که در آن کمیسیون صدور کارت حرفهای روزنامهنگاران، شورای عالی مطبوعات و... مطرح شده بود. این منشور طراحی شده چهار حوزه را در بر میگرفت: اول بهبود فضای عمومی آزادی روزنامهنگاران، حوزه دوم تامین استقلال حرفهای روزنامهنگاران، حوزه سوم تامین آموزش تخصصی و حوزه چهارم تحکیم استقلال اقتصادی روزنامهنگاران بود.
فرقانی در پایان گفت: شخصاً شاهد و واسطه بودم که ستاد چهره ماندگار سه دوره از ما خواست تا استاد را به عنوان چهره ماندگار معرفی کنیم که ایشان حاضر به انجام این کار نشدند.
شکرخواه: نمیتوان رادیکالیزم معتمدنژاد را به غر زدن او تعبیر کرد
یونس شکرخواه که اولین سخنران پنل روزنامهنگاری بود، گفت: من دوست دارم بر دو مورد تاکید کنم؛ یکی نگاه رامین به پدرش که نگاه فرزند به پدر نبود بلکه یک نگاه آکادمیک بود و دوم؛ تشکر از دکتر قانعیراد برای نگاه بین رشتهای بسیار خوب در رابطه با اخلاق و باز کردن دریچهای بدیع.
او افزود: فکر میکنم که میتوانیم به روزنامهنگاری جداگانه و از چشم دکتر نگاه کنیم. معتمدنژاد با آسیبشناسی تاریخی به مطبوعات نگاه میکرد. بدون سادهانگاری و سطحینگری آن را میدید. پایه روزنامهنگاری معتمدنژاد همراه با آسیبشناسی دیدگاه لیبرال غربی بود. او به روزنامهنگاری میناستریم اعتقادی نداشت. اما راه را تخریب روزنامهنگار نمیدانست و معتقد بود که در حوزه نگرشی و تکنیکی میتوان تغییراتی را اعمال کرد.
شکرخواه تغییر حوزه کاری خود به حوزه سایبر را l محصول راهنمایی معتمدنژاد معرفی و بیان کرد: این انتخاب من نبود. نه تنها در باره من که کار خانیکی در رابطه با دیالوگ، قاسمی و تاریخ روزنامهنگاری، فرقانی و ارتباطات سنتی، نمکدوست و حقوق مطبوعات و... همه و همه شاخههای فعالیتمان را از او و از توصیههای او به میراث بردهایم. نمیتوانیم با اقتباس صرف روزنامهنگاری غربی روزنامهنگاری ایرانی داشته باشیم. ضعفهای بسیاری داریم اما بسیاری از انتقادات امروز توسط دکتر پاسخ داده شدهاند. ما رد پای دکتر را به خوبی میتوانیم در همه جا ببینیم. نمیتوان رادیکالیزم معتمدنژاد را به غر زدن او تعبیر کرد، بلکه این رادیکالیزم ریشه دیگری دارد و به نوعی از روزنامهنگاری که مد نظر معتمدنژاد بود میآید. یعنی این مساله از روزنامهنگاری تحقیقی او بود.
نمکدوست: سنخیتی میان عقاید معتمدنژاد و نظام رسانهای کنونی وجود ندارد
در ادامه تشست دوم، نمکدوست با یادی از استاد قندی و فرهمند گفت: آنچه به عنوان نظام جامع رسانهها و آییننامه حرفهای روزنامهنگاران در مجلس تصویب میشود، هیچ تناسبی با اندیشه دکتر معتمدنژاد ندارد. متاسفانه از آن منظومه زیبا که دکتر خلق کردند، کلماتی را وام گرفتهاند و چیزی دروغین را مطرح کردهاند که اندیشه دکتر نیست.
این استاد ارتباطات تأکید کرد: از دانشجویان و همکاران میخواهم که سادهانگاری را کنار بگذارند و هرچیز را پذیرفته شده، تلقی نکنند و پذیرفته شده مصاحبه نکنند. آنچه در مکتب رسانهها است، از جنس عقاید دکتر نیست و یک بزک پیش پا افتاده است که دکتر با آن سنخیتی ندارد.
فرید قاسمی: سرنوشت معتمدنژادها، سرنوشت علم در این کشور است
سید فرید قاسمی نیز در سخنانی با گرامیداشت معتمدنژاد گفت: اسم او رسم او به راستی برازنده بود. کاظم، فروبرونده خشم و نام خانوادگی مورد اعتماد و واقعاً همین گونه بود. رسم دکتر را میتوان چندگونه دید یکی با عدد و رقم، اینکه چقدر عمر کرد و چند کتاب نوشت و چه کرد. ولی به نظر من این عدد و رقم به نوعی جفاست و چیزی را نمیرساند. زمان بدرقه او، خبرنگاری از من خواست او را توصیف کتم. من گفتم پایدار و بیآزار. اینها نیاز به واکاوی دارند و باید دقیق شد و هرکدام را در جای خود بررسی کرد.
او افزود: ما هفتاد و خوردهای سال آموزش روزنامهنگاری داریم در حالی که حدود دویست سال از تاریخی که اولین ایرانی آموزش روزنامهنگاری دید میگذرد و ما باید این را بررسی کنیم. باید در باره هر عالمی با مستندات تاریخی حرف زد و نه با مویه سرایی. تا قدر و قیمت آنها شناخته شود. حدود دویست و اندی سال از تاریخ اعزام محصل به خارج کشور میگذرد، در این میان کسانی بورسیه گرفتند، دهها روزنامهنگار داریم، باید دید چند نفرشان وارد کار شدند و چند نفر این دانش را آموزش دادند. اگر اینها را ببینیم، معتمدنژاد با فاصله زیادی از همه در جایگاه نخست است. معتمدنژاد اول از همه روزنامه نگار تجربی بود که با دکترای حقوق در سال ۳۶ با یک امتحان سرپایی، توسط دکتر مصباحزاده در کیهان استخدام شد و اگر کیهان سال ۳۶ تا ۴۰ را ببینیم، ردپای او را به عنوان یک روزنامهنگار تمام عیار میتوان دید.
قاسمی در ادامه با بیان اینکه معتمدنژاد خلایی را حس کرد، تاکید کرد: او با تمام دانش خود میخواست تحولی ایجاد کند. برای مثال بازتاب فوری ترور کندی در سال ۱۹۶۳ در روزنامه کیهان یک تحولی در روزنامه نگاری ماست.
معتمدنژاد مثل کوه بود، باید از دماوند دور شد تا اهمیت آن را فهمید. ما باید دور میشدیم از او تا او را بفهمیم. سرنوشت معتمدنژادها، سرنوشت علم در این کشور است. در حالی که معتمدنژاد جزو خوششانسترینها بود. بسیار استادانی بودند که نامی از آنها نیست و قدری از آنها شناخته نمیشود. دکتر معتمدنژاد جز بزرگی گناهی نداشت. همان گونه که مرحوم ممیز میگفت سعی کن بزرگ نشوی وگرنه بیکار میشوی، معتمدنژاد چه انگها که به جان خرید تا این رشته روی پا بماند. او آبروی، کف دست خود گرفت و به هر دری زد تا این رشته نمیرد.
قاسمی در پایان به بیان خاطرهای از عباس توفیق پرداخت و گفت: توفیق همیشه خاطرهای را نقل میکرد و میگفت برای ما جالب بود که هر دو دسته از دانشجویان راستگرا و چپگرا در پاریس معتمدنژاد را برای نمایندگی نامزد کرده بودند. او در خاطرهای دیگر از مصباحزاده گفت و اینکه او به منصفی و معتمدنژاد میگوید یکی باید از شما دو نفر رییس دانشکده علوم ارتباطات شود و منصفی خود معتمدنژاد را پیشنهاد میدهد.
خوارزمی، ابراهیم آبادی، جلالی و عاملی؛ نشست جامعه اطلاعاتی
در ابتدای این نشست ابراهیمآبادی به عنوان رییس نشست گفت: تصور من این است که معتمدنژاد به بحث جامعه اطلاعاتی به عنوان یک فرصت نگاه میکرد. یعنی در قالب این مفهوم میتوان به سایر مسائل ارتباطات نگاه کرد. قبل از نشست ژنو و تا این نشستهای اخیر جامعه اطلاعاتی نیز این نگاه به جامعه اطلاعاتی بود تا به این وسیله جامعه ایران با شتاب بیشتری به سایر جوامع پیشرفته نزدیک شود.
خوارزمی: استاد پل ارتباطی بین جزیرههای منفک علوم اجتماعی بود
خوارزمی به عنوان اولین سخنران نشست جامعه اطلاعاتی حرف آقای دکتر قانعیراد این تلنگر را در ذهن من ایجاد کرد. ایشان گفتند پروژۀ اصلی آقای معتمدنژاد یک پروژۀ اخلاقی بود و من واژۀ انسانی را هم به آن اضافه میکنم. چند نفر از شما دو سند «اجلاس سران جامعۀ اطلاعاتی» و «اعلامیۀ اقدامهای یازدهگانه» را دقیق مطالعه کردهاید؟ خواهش میکنم این دو سند را مطالعه کنید. خیلی دقیق مطالعه کنید. چون تازه من میفهمم که آقای دکتر معتمدنژاد این قدر اصرار داشتند که انجمن جامعۀ اطلاعاتی به عنوان یک نهاد تأثیرگذار راه را برای توسعۀ جامعۀ اطلاعاتی باز کند.
او با اشاره به صحبتهایی درباره خلا یک پارادایم جدید گفت: دقیقاً در این دو سند پارادایم جدید توسعۀ ایران دیده میشود. یعنی جامعۀ اطلاعاتی به عنوان بستری برای توسعۀ فراگیر بر مبنای ارزشهای اخلاقی و انسانی تعریف شده است و با این هدف مواهب توسعه را در اختیار همۀ انسانها به ویژه انسانهای محروم قرار بدهد.
این استاد ارتباطات جامعه اطلاعاتی به عنوان بستری معرفی کرد و افزود: جامعه اطلاعاتی بستری برای توسعه تا مبانی توسعه را در اختیار تمام انسانها به خصوص انسانهای ضعیف از طریق آیسیتی قرار دهد. اولین دغدغه من پایداری دستاوردهای معتمدنژاد و تاثیر وجود ایشان است. باید تمام انرژی خود را روی این بگذاریم که شالودههای حقوقی جامعه اطلاعاتی مستفر شود. به هیچ وجه نمیتوانیم ادعا کنیم که آرمانهای او محقق شده، مگر از طریق تحقق این موضوع.
خوارزمی در ادامه با طرح پرسشی مبنی بر تشکل فراگیر چیست، افزود: ایشان نقش یک پل ارتباطی بین جزیرههای منفک علوم اجتماعی و حتی فراتر از آن نگاه میکردند. مثلاً برای این انجمن بهترینهای حوزه آیتی را کنار عزیرانی قرار دادند که حصارهای مرئی و نامرئی دور این حوزه کشیدهاند. جامعه اطلاعاتی، پدیدهای بسیار فراگیر و چند بعدی است که بسیاری از حوزهها را در بر میگیرد. این تشکل فراگیر باید بسیار فراتر از دانشکده علوم ارتباطات و اجتماعی باشد. چه خوب است که همه این تشکل در قالب همین انجمن پیگیری شود.
عاملی: همه علوم بدون علم ارتباطات، فلج هستند
سعیدرضا عاملی، سخنران دیگر این نشستگفت: به نظر من برای درک دکتر معتمدنژاد باید او را از درون بنگریم. اگر دکتر معتمدنژاد را از درون درک نکنیم شاید رفتار بیرونیاش برای ما قابل درک نباشد. من شاگرد دکتر کاظم معتمدنژاد نبودم و امروز متأسف شدم از اینکه ایشان استاد من نبودند.
وی با اشاره به جلسهای در انجمن جامعۀ اطلاعاتی گفت: میدانید که بین سازش و سازگاری تفاوت وجود دارد. سازگاری از عقل و از نگاه به آینده میآید. به نظر من اگر به قول یکی از دوستان آقای دکتر معتمدنژاد شخصیت بیآزاری داشتند به خاطر سازگاری درونی ایشان بود.
عاملی با اشاره به سیر جامعۀ اطلاعاتی از آغاز تاکنون و فضای کنونی جامعه از نظر اطلاعات و داده به شخصیت اخلاقی دکتر معتمدنژاد اشاره کرد و گفت: جای خوشحالی دارد که استادی از دنیا میرود ولی میبینید از همۀ دانشگاهها به اینجا آمدهاند
این استاد ارتباطات بر این موضوع که همۀ علوم از اقتصاد، سیاست، علوم اجتماعی و... بدون علم ارتباطات فلج هستند و باید به هم کمک کنند، تأکید کرد.
جلالی: از ایرانی که در سال ۲۰۰۳ دومین کشور جامعه اطلاعاتی بود، هیچ نمانده
در پایان این نشست، دکتر علی اکبر جلالی از دانشگاه علم و صنعت با اشاره به رشته برق گفت: رشته اصلی من برق است اما فعالیت زیادی در رسانهها دارم و این از زمان آشنایی با استادان ارتباطات است. من اهمیت ارتباطات را درک و خود را صرف ارتباطات کردم. بحثهای کاربردی ارتباطات را دنبال کردم و همیشه ایشان مرا تشویق کرد و من به نگرش بین رشتهای خیلی اعتقاد دارم. اگر ما نتوانیم شما را بشناسیم نمیتوانیم ابزار مناسب برای کارتان تولید کنیم.
او موج چهارم را عصر مجازی دانست و خاطر نشان کرد: ما در ارتباطات باید بر روی این موج چهارم کار کنیم. مثلاً شبکههای اجتماعی که در این عصر فوران کردهاند و اگر نتوانیم آموزش ارتباطات را در این زمینهها ببریم مشکلات مضاعف میشوند.
جلالی در پایان گفت: در سال ۲۰۰۳ ایران دومین کشوری بود که در بحث جامعه اطلاعاتی فعال بود ولی امروز هیچ چیز از آن نمانده است. پرستیژ و شخصیت و نگاه عمیق معتمدنژاد را میتوان حتی در عنوان «انجمن ایرانی جامعه اطلاعاتی» دید. بنده به شخصه افتخار میکنم که شاگرد شاگرد شاگرد ایشان بودم.
در پایان نشست استاد خانیکی دبیر همایش نکوداشت استاد معتمدنژاد پشت تریبون رفت و ضمن تشکر از حاضرین وعده داد تا برگزاری چنین نشستها و ساماندهی آثار استاد معتمدنژاد را پیگیری کند. هدفی که در اولین قدم با راه اندازی سایت drmotamednejad.ir همراه شد.