عباس رافعی کارگردان سینما و تلویزیون که در کارنامهاش فیلم تلویزیونی مناسبتی «راه طی شده» را دارد، درباره کارهای مناسبتی میگوید: «روندی که طی شده رو به رشد بوده اما ما معمولاً خیلی با برنامهریزی دقیق جلو نمیرویم و بیشتر روی آزمون و خطا کار میکنیم.
یعنی به مرور فهمیدهایم که مخاطب از چهجور برنامهسازی در ایام سوگواری خوشش میآید، خب این یک قدم به جلو است اما برای من همچنان سهم نویسنده بیشتر است. اگر با کاری که از فیلمنامه یا متن درجه یک استفاده کرده روبهرو شویم قطعاًً نگاه کارگردان هم به آن همینطور حرفهای و ارزشی خواهد بود.
به گفته تولستوی هنر انتقال تجربیات یک فرد است. اگر ما تجربیات خودمان را از طریق آدمهایی که در قصهها و متنها میسازیم به جامعه منتقل کنیم این انتقال هم هدفمند میشود و هم مخاطب از این محتوا تأثیر میگیرد.
اگر درباره شخصیت زن بخواهیم مطلبی بنویسیم طبیعی است که الگویمان شخصیت حضرت فاطمه(س) است. پس اگر نویسندهای بتواند این الگو را در یک شخصیت داستانی بگنجاند مخاطب آن را میپذیرد و قبول میکند.
اما مهدی فخیمزاده که دو سریال تاریخی و مذهبی «تنهاترین سردار» و «ولایت عشق» را در کارنامهاش دارد خیلی از مستقیمگویی استقبال نمیکند. او معتقد است: «هرچه پیام درونیتر و پنهانی باشد اثرش بیشتر است.
اینکه مخاطب در لایههای پنهان یک ماجرا با مفاهیم خاص مذهبی روبهرو شود لذت بیشتری دارد، برای همین هرچه موضوعات دینی و مذهبی ما در قالب یک اثر هنری و جذاب ارائه شود ضمن اینکه ارزشهای اعتقادی را هم منتقل کند، تلویزیون هم موفقتر عمل کرده است.»
فخیمزاده درباره محدودیتهای ساخت یک برنامه مناسبتی معتقد است: «در کارهای مذهبی و مناسبتی که برای ائمه و معصومین ساخته میشود، قید و بندهایی وجود دارد. این قید و بند هم در محتوا و قالب و هم در موضوعات مطرح شده است. یعنی برنامهساز هم باید موقع نوشتن مواظب محدودههای عقیدتی و دینی باشد و هم در طراحی صحنه یا لوکیشن و حتی انتخاب شخصیتها کاملاً دقت کند چرا که وقتی پای تاریخ و مخصوصاً تاریخ اعتقادی و دینی به میان میآید هم باید از لحاظ دراماتیک مخاطب را جذب کند و هم مواظب تضاد روایات دینی در نقلقولها و احادیث روایت شده باشد.»
فخیمزاده درباره انتخاب شکل سریال برای بعضی از مناسبتهای مذهبی معتقد است که نباید فقط دنبال سریالهایی باشیم که به شکل مستقیم پیام میدهند. مثلاً سریالی مانند «او یک فرشته بود» میتواند هم خوشساخت و جذاب باشد و هم پیام معنوی و مذهبی داشته باشد. ما با کمبود این نوع تجربهها در سریالهای مناسبتی روبهروئیم.
مثلاً برای اینکه قداست و عفاف حضرت زهرا(س) را به نمایش دربیاوریم میتوانیم این موضوع را در یک سریال بگنجانیم و بهطور غیرمستقیم به مخاطب ارزشهای دینی و اخلاقی را بگوئیم. به نظر من اینگونه سریالها اتفاقاً پربیننده هم هستند. مثلاً در روز وفات ائمه زمانی که تلویزیون برای پخش بسیاری از برنامههای عادیاش محدودیت دارد، میشود سریال یا فیلمی ساخت که ضمن سرگرمسازی از موضوعات مذهبی و مناسبتی آن روز هم دور نباشد.
سیدجواد هاشمی بازیگری که با بازی در نقشهای مذهبی چهرهای در بین مخاطبان پیدا کرده است، درباره برنامههای مناسبتی معتقد است: «مردم کارهای مذهبی و مناسبتی را دوست دارند و خوب هم با آن ارتباط برقرار میکنند. گاهی یک فیلم معمولی و ساده مذهبی هم آنها را برای دیدن تلویزیون ترغیب میکند.
این ویژگی، مسئولیت تلویزیون را سنگینتر میکند و برای همین تلویزیون باید از یک سال قبل برای هر مناسبتی برنامهریزی کند. تقویم مذهبی مشخص است و از الآن میشود حساب کرد که در سال ما برای چند مناسبت مذهبی باید برنامه بسازیم و سفارش کار بدهیم.
اگر تلویزیون این همت را بکند و با کارگردانان حرفهای که کارهای خوبی در کارنامهشان دارند و با نویسندگانی که فیلمنامههایشان نمره الف میگیرد، از قبل همکاری کند و خیلی شتابزده برنامه نسازد، هم سلیقه مردم به خاطر دیدن کارهای دمدستی و شتابزده پائین نمیآید و هم شأن موضوعات مذهبی حفظ میشود.»
اما جواد محقق استاد دانشگاه برنامههای مناسبتی را از دیدگاه دیگری بررسی میکند. او معتقد است که «ترتیب دادن بحثهای بیکیفیت با میهمانان برنامهها و عدم تنوع در سخنرانیها و نداشتن تفکر خلاق، گاهی برنامههای مناسبتی را به شیوهای ملالانگیز تبدیل میکنند. در حالی که اگر همین برنامهها با برنامهریزیهای مناسب و نوآوری و کمی هزینه بیشتر دنبال شود، خیلی از جوانان را میتواند به دیدن برنامههای مناسبتی علاقهمند کند.»
جمال شورجه کارگردان سینما بیشترین ضعف را در برنامههای مناسبتی متوجه برنامهریزی مشخص و سیاستهای کلان و درازمدت درباره آن میداند.
او معتقد است: «هرچند در سالهای اخیر ما شاهد بهبود وضعیت برنامههای مناسبتی بودهایم اما این تولیدات همچنان سطحیاند و اغلب ضعیفترین گروههای سازمان این برنامهها را پوشش میدهند و معمولاً هم کمترین بودجه به آنها اختصاص داده میشود.»
اما حسین پاکدل نویسنده و مجری که سالها در تئاتر هم دستی داشته است معتقد است: «چه اشکالی دارد که ساختار سریالها و برنامههای مناسبتی و مذهبی به تئاتر نزدیک شود، چرا که این اتفاق به کار ارزش بیشتری میدهد. به عقیده او اگر سازندگان تلهفیلمهای مذهبی و برنامههای مناسبتی به شکلی منطقی از شخصیتپردازی، طراحی صحنه و لباس تئاتری بهره بگیرند این برنامهها نهتنها دچار ضعف نمیشوند بلکه یک نوع تنوع به مخاطب میدهند.
متأسفانه گاهی دیالوگهای عجیب و ساختگی با نثری فاقد جذابیت و خستهکننده و بازیهای بدون احساس و حتی طراحی صحنههای سرسری در یک برنامه مناسبتی که مدعی است به شیوه تئاتری رفتار کرده است بزرگترین لطمه را به این شیوه برنامهسازی میزند.
در حالی که اگر کارگردانان مطرح تئاتر و نویسندگانی که در این زمینه قلم زدهاند وارد عرصه ساخت برنامههای مناسبتی تلویزیون شوند هم کار خوب از بد جدا میشود و هم میزان و معیار ساخت کارهای مناسبتی تغییر میکند؛ اتفاقی که در سریالهای مذهبی افتاد و باب تازهای را در یک نگاه جدید به موضوعات دینی باز کرد. اگر چنین حرکتی هم در تلهتئاترهای مذهبی و مناسبتی ما بیفتد حتماً مردم با شیوه جدیدی از روایات تاریخ دینی و مذهبی ما آشنا میشوند و لذت میبرند.»