پروژه 100 میلیون دلاری گرگ وال استریت که در اسکار 2014 در 5 بخش نامزد دریافت جایزه شده از جمله پرحاشیهترین و همچنین موفقترین فیلمهای سال 2013 است.
مارتین اسکورسیزی در مقام کارگردانی مولف این بار نیز تمام گروه سازنده اش شامل فیلمبردار همیشگی و تدوینگر جادوییاش یعنی تلما شونمیکر را در اختیار داشت. و به این فهرست لئوناردو دی کاپریو را اضافه کنید که به زعم خودش اسکورسیزی پدر معنوی و سینماییاش محسوب می شود. به هر روی بازهم اسکورسیزی در مقام یک استاد این بارهم رویا ساخته است. اگرچه در ژانر کمدی سیاه باشد. البته دوستداران اسکورسیزی بسیار امید دارند تا جریانات اسکار 84 این بار اتفاق نیفتد و اسکورسیزی دوباره به قله سینما برگردد.
داستان گرگ وال استریت اما داستانی به روز است که تم و درون مایهای حقیقی دارد. قصه مربوط است به دورهای از زندگی یک دلال سهام نیویورک که با دسیسه و حیله گری و انواع کلاهبرداری سهام شرکت ها و هم چنین افراد حقیقی را جابجا می کرد و از این طریق میلیون ها دلار به جیب زد و اگرچه بسیاری از مردم و شرکت ها را به خاک سیاه نشاند اما خود ثروتی افسانهای به هم زد. با اینهمه داستان فیلم اگرچه ظهور جوردن بلفورت ثروتمند را به تصویر میکشد اما دوران افول او را نیز نمایش میدهد.
بازی ها در فیلم اسکورسیزی به مانند همیشه دقیق، ظریف و حساب شده است. بر همین اساس دی کاپریو با ایفای نقش جوردن بلفورت شاهکاری خلق کرده که به شایستگی نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد نقش اول در اسکار 2014 شده است. چنانچه پیش از این نیز وی در گلدن گلوب 2013 نیز برای ایفای این نقش به گوی طلایی بهترین بازیگر مرد رسیده بود.
بازیهای نقش دوم نیز همگی حساب شده از کار درآمده اند. جونا هیل ،متیو مک کاناهی و راب راینر در نقشهای مکمل خوش درخشیدهاند.
گرگ وال استریت اگرچه نسبتا طولانی مدت است ( حدود سه ساعت) اما در داستان پردازی و شکلگیری شخصیتها و هم چنین در تعلیق های چند باره؛ موفق عمل میکند و در مجموع فیلمی هوشمندانه در ژانر کمدی سیاه بدست میدهد.