البته خدا را شکر ما در همین صدا و سیما مورخانی داریم که «اگر درین خاک یکی پشه بجنبد»! از نظر آنها پنهان نمیماند و آنها برای دقایقی لحاف و تشک را از جلوی دوربین جمع کرده، آن را جوری که ترجیح داده شود ثبت میکنند و دوباره پهن میکنند!
حکایت دولتیکردن نهادهای خصوصی اگر چه جزیی از اصل44 نیست و دقیقا برعکس آن است، اما یک خدمتگزار واقعی که برایش اصل و فرع مهم نیست؛ فقط خدمتش را میکند و ضامن بهشت و جهنم کسی هم نیست.
ضمناً این که بعضی میگویند دولت میخواهد همهچیز را زیرنظر خود داشته باشد یا به عبارتی دیگر همه چیز را کوچک کند، به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست، چرا که لااقل این دولت سعی میکند همه چیز را بزرگ کند و اسناد بزرگکردنش هم هویداست!
اما اینکه عدهای تلاش میکنند تا مترو زیر نظر دولت نباشد معلوم است به چه نیتی است.این عده یا کارشناس نیستند چون کارشناس یعنی...!!یا معنی خصوصیسازی را درک نکردهاند. اینها میخواهند با مترویی که زیر نظر دولت نیست لابد به مراسمهای شبانه، نیمهشبانه، خصوصی و در هر صورت غیردولتی خود برسند که اینجا آنجایی که آنها فکر میکنند نیست و این افراد روشندل خواندهاند!
نهادهای باقیماندهای که خصوصی میشوند!
با توجه به اقدامهای قابل تحسین در مسیرگسترش خدمتگزاری، بد نیست اندک نهادهای باقی مانده که احتمال دارد روزی مورد مصرف عدهای دانشجو (!) قرار بگیرد نیز دولتی شوند، تا هم دولت تکلیفش را با خدمتش بداند، هم مردم متوجه ابعاد کار خصوصی بشوند!
1- واگذاری حمام فین کاشان به دولت و روشن کردن تکلیف مجسمههایی که سالهای متمادی است و به نشانه اعتراض هیچ حرکتی نمیکنند!
2- واگذاری بخش خصوصی به دولت که هیچ حرف خصوصی در بین نباشد و صدای پچپچ نشنویم!
3- واگذاری بهشتزهرا (س) به دولت و تبدیل آن به ناهارخوری!
4- واگذاری آنفلوآنزای خوکی به دولت برای شناسایی ماسکیها!
5- واگذاری مترو به دولت برای سرگرمی!
6- واگذاری سازمان حمایت از بیماریهای خاص به دولت، برای عمومیکردن این بیماریها!
7- واگذاری دولت به بخش خصوصی پیرو سیاست خصوصیسازی!
همشهری مسافر