یکشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۰ - ۰۶:۴۵
۰ نفر

سعید مروتی: «ما تماشاگر تخمه‌شکن نمی‌خواهیم ؛ تماشاگری نمی‌‌خواهیم که وقتی از سالن سینما خارج می‌شود پشت سرش 2کیلو پوست تخمه بر جا می‌گذارد.»

فیلم - سینما

مهم‌ترین و تاثیرگذارترین مدیر سینمایی دهه60 در حالی این جملات را در گفت‌وگویی با تنها نشریه سینمایی آن دوران به‌زبان آورد که فیلم‌های موفق در گیشه آن دوران، دقیقا همین تماشاگر انبوه تخمه‌شکن را جذب می‌کردند؛ مخاطبی که با وجود تغییرات گسترده سیاسی- اجتماعی پس از انقلاب همچنان از فیلم‌های تک‌ستاره‌های به جا مانده از سینمای قبل از انقلاب استقبال می‌کرد. «عقاب‌ها» با بازی سعید راد و انبوه حادثه‌پردازی و قهرمان‌پروری‌اش به عنوان پرتماشاگرترین فیلم دهه60 مصداق بارز چنین مسئله‌ای بود و 3سال قبل از آن «برزخی‌ها» تداوم حضور چنین مخاطبی را در شرایط متفاوت جامعه ایران در دهه60 نمایان کرده بود اما قرار بود سینمای نوین ایران شکل بگیرد؛ سینمایی فرهنگی با خاستگاهی دولتی و ظهور نسل تازه‌ای از سینماگران. سینمای نو، تماشاگر نو می‌طلبید و پس از آن در کنار تربیت فیلمساز، تربیت مخاطب هم در دستور کار قرارگرفت.

کارگردان «عقاب‌ها» هم به دلیل هیجان‌آفرینی کاذب کنار رفت؛ همچنان که بقایای سینمای فارسی کنار گذاشته شد. سیستم درجه‌بندی کیفی فیلم‌ها به کار گرفته شد و فیلم‌هایی که تماشاگر تخمه‌شکن را هدف قرار داده بودند درجه نازل جیم دریافت کردند و با اکران محدود در تهران، مخاطبشان را در شهرستان‌های دور از مرکز یافتند. با ساخته‌ شدن فیلم کودک(شهر موش‌‌ها) کمدی انتقادی (اجاره‌نشین‌ها) و ملودرام(گل‌های داوودی) پای خانواده‌ها به سینما باز شد. در دورانی که سینما از معدود تفریحات مردم به شمار می‌رفت، سینمای دهه60 موفق شد مخاطبان انبوه بیابد. پایان جنگ و رقم خوردن فصلی تازه در جامعه، از نقش، سهم و دخالت دولت در سینما هم کاست. در این دوران تازه، فیلم تجاری «عروس» هم در جشنواره فجر تایید می‌شد و هم درجه الف دریافت می‌کرد تا در بهترین فصل و بهترین سینماها اکران شود و نویدبخش دورانی تازه باشد. حاصل به بارنشستن سیاست‌های مدیرانی که برای سینما «برنامه» داشتند را می‌شد در کیفیت مطلوب اغلب فیلم‌های پرمخاطب آن سال‌ها دید.

آمدن رسانه‌های رقیب، گسترده‌شدن شبکه‌های تلویزیونی و حجم برنامه‌های سرگرم‌کننده در کنار آزادشدن ویدئو به پیچیدگی‌های معادله چند مجهولی سینما و مخاطب افزود. اولین نشانه‌های بحران از اوایل دهه70 مشاهده شد و با تغییر مدیریت، سینمای هدایتی- حمایتی نیز تغییرمسیر داد. از آنچه عامل جذب مخاطب به‌شمار می‌رفت، تنها سینمای اکشن به جا ماند تا در نیمه دوم دهه70 باز هم آهنگ تغییرات سیاسی- اجتماعی جامعه سینما و مخاطبانش را نیز از خود متاثر کند. از این دوران مخاطب غالب سینما، از خانواده به سوی جوانان تغییر مسیر داد. در ابتدای دهه80 با گسترش روزافزون قدرت رسانه‌های رقیب، ریزش مخاطب سینما که از دهه70 آغاز شده بود شکلی نگران‌کننده به خود گرفت. حالا مخاطب تربیت شده سینمای پس از انقلاب به ندرت پا به سالن‌های سینما می‌گذاشت و اغلب فیلم‌های پرفروش در مقام تنزل بخشیدن به سلیقه تماشاگر از یکدیگر سبقت می‌گرفتند.

پیچیدگی‌های جامعه ایران در دهه80 پیرامون مسئله سینما و مخاطب این نکته را به وضوح آشکار کرد که تماشاگر، توده بی‌شکل نیست و طیف‌های متنوع و مختلفی را شامل می‌شود. فروش میلیاردی فیلم‌های ده‌نمکی و فرهادی به عنوان مهم‌ترین نمایندگان سینمای عامه‌پسند و نخبه‌گرای اواخردهه80 این نکته را به خوبی اثبات کرد. حتی اینکه کمدی خوش ساخت «ورود آقایان ممنوع» می‌تواند در میانه این مسیر بایستد و طیف‌های مختلف و متفاوت مخاطبان را جذب کند هم نمی‌تواند تنوع سلیقه برداشت و توقع تماشاگران از سینما را انکار کند. هرچه هست نمی‌توان پذیرفت همان تماشاگری که درباره الی را می‌بیند، به تماشای هر فیلمی با هر کیفیتی از محمدرضا گلزار هم بنشیند.

کد خبر 148562

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز