پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۶ - ۰۵:۳۹
۰ نفر

علیرضا رستگار: اولین‌ آشنایی با زبان در روزهای آغازین زندگی با صدایی فرا می‌رسد که اولین ارتباط را به همراه دارد.

کودکان زمزمه محبت را می‌شنوند و می‌فهمند کسی هست که دوستشان دارد و مراقب آنهاست. حرف‌ها از پی هم می‌آیند و کلمه‌هایی را می‌سازند که هر یک معنایی دارد؛ سپس کلمه‌ها در کنار هم قرار می‌گیرند تا ماجراهای بزرگ‌تری را به نمایش بگذارند. این جادوی زبان است. هدیه‌ای آسمانی تا انسان‌‌ها بتوانند حرف‌های درون خود را آشکار کنند. زبان، در اولین حضورها صدای مهربانی را در زمزمه‌های مادرانه همراه می‌آورد تا اولین احساس تجربه شود، احساسی که نسل به نسل در لالایی‌های مادرانه تکرار شده و حفظ می‌شود. این زمزمه‌ها حرف‌های دیگری را به دنبال می‌آورد که هر یک دریچه‌ای است به موضوعی خاص. این آغاز شکل‌گیری تفکر است؛ اولین گام‌ها در مسیر دانایی. زبان در گام‌های بعدی هم حضور دارد تا نقش اساسی خود را در حفظ گذشته و انتقال آن به آینده بازی کند؛ این‌که بدانی از کجا آمده‌ای و کیستی.
این‌که بدانی اجدادت که بوده‌اند و چه کرده‌اند؟ این‌که از آنها تا نسل تو چه اتفاق‌هایی افتاده است و امروز تو با دیروز آنها چگونه ارتباطی دارد؟

این داستان هویت است و فرهنگ. زبان نشانی از تاریخ است. نام تاریخ که به میان آمد، او پرسشی دارد در ارتباط با تکرار زخمی قدیمی. پرسشی در ارتباط با تکرار خطری که نام و یاد بعضی از نسل‌ها را به فراموشی سپرد. تاریخ دو چهره دارد: یکی که به کمک زبان در گذر زمان حفظ شده و چون آینه گذشته را به تصویر می‌کشد و دیگری تصویری نامریی است از رویاهای فراموش شده. خاطره‌ای از لالایی‌هایی که دیگر شنیده نمی‌شوند، زیرا  نسلی باقی نمانده است که زبانی داشته باشد برای روایت فرهنگ خود. تاریخ هنوز آن زمزمه‌ها را به خاطر دارد، اما نمی‌تواند برای ما روایت کند که زبان‌های مرده حرفی ندارند. این داستانی است از نسل‌هایی که به دلایل مختلف نه تنها از روی خاک که از خاطره‌ها محو شدند. بعضی از لالایی‌های مادران سرخ‌پوست، یا زمزمه‌های تنهایی مادران آفریقایی دیگر تکرار نشدند تا امروز جز تلخی زخمی خوب نشدنی چیزی به یادگار نگذاشته باشند.
این داستانی است از قبیله‌های دور از هم که به ملت تبدیل نشدند. داستانی است از کشتارهای قبیله‌ای که هنوز بخش‌هایی از آفریقا را تهدید می‌کند. تاریخ نمی‌داند که باید در حسرت زبان‌ها و فرهنگ‌های مرده بسوزد، یا نگران تعداد دیگری باشد که در مسیر نابودی قرار گرفته است. او می‌پرسد که آیا نابودی بخشی دیگر از تاریخ و فرهنگ جهان نگرانتان نمی‌کند؟

کد خبر 44829

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز