سه‌شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۷ - ۲۰:۴۵
۰ نفر

ترجمه نیلوفر قدیری: ملت‌های جوان مانند انسان‌های جوان گاهی کارهای متهورانه انجام می‌دهند. جمهوری سوریه ۲۸ ساله بود، وقتی بلندی‌های جولان در سال ۱۹۶۷ اشغال شد.

در آن زمان سوریه جوان، پرشور و پر از آرمان، خود را وارد جنگ نابرابر با اسرائیل کرد. بقیه ماجرا هم که در تاریخ هست.

۶ روز بعد از شروع جنگ اسرائیل بلندی‌های جولان، صحرای سینا، کرانه باختری و بیت‌المقدس را اشغال کرد. امروز ۴۱ سال از آن زمان می‌گذرد، زخم آن رویداد هنوز در بدن اعراب و به ویژه در کشورهای سوریه، اردن و مصر تازه است.

سوری‌ها در سال ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ به خاطر جولان وارد جنگ شدند. به خاطر فلسطین هم. از آن زمان سال‌ها و به اندازه ۴ نسل می‌گذرد. هنوز مردم سوریه با احساس درباره جولان صحبت می‌کنند و اطمینان دارند که زمانی می‌رسد که این قطعه از سرزمینشان بازگردد.

ابتدا آنها امیدوار بودند که جولان در جریان روند صلحی که بعد از جنگ در مادرید شروع شد بازگردد. هزاران قطعه شعر در این باره سروده شد، صدها کتاب نوشته شد و تعداد بی‌شماری از طرح‌های عمرانی، کارخانه‌ها، موزه‌ها و یادبودها به نام جولان نامگذاری شد. از هفته گذشته دوباره امید سوریه جان گرفت.

برای اولین بار در سال‌های گذشته صحبت از بازگرداندن جولان به سوریه دوباره مطرح شده است. دمشق، تل‌آویو و آنکارا در مدت زمانی کمتر از ۵ دقیقه اعلام کردند که مذاکرات صلحی میان سوریه و اسرائیل با میانجیگری ترک‌ها شروع شده‌است. 

مردم سوریه از سال ۱۹۹۰ تا کنون این صحنه را در گذشته بارها دیده‌اند. در ژوئن سال ۲۰۰۷، ایهود اولمرت نخست‌وزیر اسرائیل در تلویزیون عربستان سعودی حاضر شد و با خطاب مستقیم بشار اسد گفت: بشار اسد! می‌دانی که من آماده انجام مذاکرات مستقیم با تو هستم. آماده‌ام که مقابل تو بنشینم و درباره صلح صحبت کنم نه جنگ.

رئیس‌جمهوری سوریه هم ماه بعد در پاسخ به او گفت که دمشق آماده مذاکره است اما این مذاکره براساس قطعنامه سازمان ملل درباره تعیین مرزها در ۴ ژوئن سال ۱۹۶۷ صورت می‌گیرد.

اما در سپتامبر سال ۲۰۰۷ اسرائیلی‌ها به جای مذاکرات صلح، ۴ جنگنده را به سوریه فرستادند و یک سایت نظامی را بمباران کردند. ۶ ماه بعد تل‌آویو ادعا کرد که این مکان یک نیروگاه هسته‌ای بوده‌است.

در ماه آوریل گذشته، اسرائیل بزرگ‌ترین مانور نظامی تاریخ خود را در مرز با سوریه انجام داد. سوری‌ها نیروهای ذخیره خود را فراخواندند. سپس اسرائیلی‌ها باز هم ادعا کردند که برای صلح آماده‌اند.

مذاکرات غیرمستقیم میان سوریه و اسرائیل با میانجیگری ترکیه موضوع تازه‌ای نیست. این مذاکرات پیش‌شرط هیچ پیمان صلحی نیست، حداقل تا زمانی که جورج بوش در کاخ سفید در قدرت باشد.

با این حال در سوریه اکنون فضای خوشبینی حاکم است. دلیل آن هم این است که فعلا دیگر صحبت از جنگ نیست. لبنان اکنون دوباره آرام گرفته و سوری‌ها برای تحصیل، درمان، خرید، تفریح یا دیدار با دوستان و فامیل می‌توانند دوباره به این کشور رفت‌وآمد کنند.

صلح تا آنجایی که به سوری‌ها مربوط می‌شود معانی زیادی دارد. بعضی از معانی آن، نبود وضعیت اضطراری، نبود خدمت اجباری سربازی و فراخوان نیرو، سرمایه‌گذاری بیشتر و فرصت اشتغال بیشتر است.

اکنون بخشی از این معانی تحقق یافته‌است. سال گذشته نانسی پلوسی رئیس کنگره آمریکا از دمشق دیدن کرد و با خود پیامی از اولمرت آورد. ماه گذشته جیمی کارتر رئیس‌جمهوری سابق به سوریه سفر کرد و گفت که ۸۵ درصد از اختلافات میان سوریه و اسرائیل حل شده‌است.

در زمان انور سادات، لیکود در اسرائیل در قدرت بود و رهبر آن هم مناخیم بگین بود. اگر چه نام او بدترین خاطرات خونین را به یاد اعراب می‌آورد اما اسرائیلی‌ها به او اعتماد داشتند و تصمیماتش را به چالش نمی‌گرفتند.

اکنون اما اولمرت، بگین نیست و بوش هم کارتر نیست. ترک‌ها هم برای خاورمیانه در جایگاه آمریکا نیستند و نمی‌توانند به خاورمیانه صلح بیاورند.

۵ سال پیش جورج بوش گفت: سوریه باید پیش از نشستن پای میز مذاکره با اسرائیل کمی صبر کند تا زمان آن فرابرسد. معنای سخن او این است که زمان هنوز فرانرسیده‌است، پس نباید بیش از حد خوشبین بود.

واشنگتن پست
۲۴ می‌ ۲۰۰۸

کد خبر 53345

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار غرب آسیا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز