مجله طنز «سه نقطه» به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی امید مهدی نژاد، شاعر و طنزپرداز معاصر است که اخیراً در رسانه‌ها اعلام شد این نشریه دیگر منتشر نمی‌شود.

امید مهدی نژاد

همشهری آنلاین- علی‌الله سلیمی: همه ما با توجه به علاقه و سلیقه خود از مجلات هفتگی و ماهانه و خلاصه نشریاتی که برای مخاطبان خاص خود منتشر می‌شوند خاطراتی داریم که با بخشی از روحیات و شخصیت‌ ما گره خورده است. هر یک از مجلات هم شروع و پایانی دارند که طبعا همین پروسه هم قصه خاص خود را دارد. یکی از مجلاتی که بسیاری از علاقه‌مندان ادبیات فارسی به ویژه در حوزه طنز از آن خاطره‌های شیرینی دارند، مجله طنز «سه نقطه» به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی امید مهدی‎نژاد، شاعر و طنزپرداز معاصر است که اخیراً در رسانه‌ها اعلام شد این نشریه دیگر منتشر نمی‌شود؛خبر ناخوشایند برای مخاطبان این مجله و البته دوستداران مطالب طنز در مطبوعات. برای اگاهی بیشتر از کم و کیف موضوع، سراغ امید مهدی‌نژاد رفتیم که حرف‌هایش‌، پاسخ قابل تأملی در خصوص فعالیت و پایان کار این مجله و کلاً نشریات مشابه در شرایط کنونی است. البته با همان لحن طنز مهدی‌نژاد که برای علاقه‌مندان به آثار این شاعر و طنزپرداز آشناست.

دیدیم توقیف‌مان نمی‌کنند، تعطیل کردیم | مجله تبدیل به یک چیز لوکس تزئینی شده است

+ آقای مهدی‌نژاد، چی شد که مجله سه‌نقطه را تعطیل کردید؟

ـ دیدیم کسی نمی‌آید توقیف‌مان کند، خودمان پیش‌دستی کردیم و تعطیل کردیم.

+ «جدی می‌فرمایید»؟!

ـ طبیعتاً خیر!

+ حالا اگر بخواهید جدی بفرمایید چطور؟

ـ جدی‌تر از جدی‌اش اینکه بالاخره هر چیزی یک پایانی دارد. یعنی یک‌روز تمام می‌شود. تمام به معنای دقیق کلمه، که هم معنای انتها و پایان دارد، و هم تا حدی معنی کمال و به تمامیت رسیدن. به نظر من ماهنامه سه‌نقطه هم به پایان خودش رسید. یعنی به معنای دقیق کلمه «تمام» شد.

+ من فکر می‌کنم هنوز هم جدی نمی‌فرمایید.

ـ این را دیگر جدی گفتم! به نظرم سه‌نقطه کار خودش را کرده بود و انگار دیگر کار ویژه‌ای برای انجام دادن نداشت و اگر ادامه می‌داد خودش را تکرار می‌کرد. آدم باید سر وقت بلند شود برود دیگر، وگرنه ممکن است بلندش کنند و به بیرون هدایتش کنند! البته این را هم بگویم که فضا و شرایط این روزها هم با زمانی که ما سه‌نقطه را شروع کردیم خیلی تفاوت دارد...

+ مگر می‌شود گفت یک مجله یا یک رسانه دیگر کاری برای انجام دادن ندارد؟ یا مگر طنز و طنزپردازی نقطه پایان دارد؟

ـ سه‌نقطه بیشتر از آنکه یک محصول رسانه‌ای باشد یک فرآورده ادبی بود. تلاش ما در سه‌نقطه اساسا این بود که به نوع غیرژورنالیستی طنز بپردازیم. طنزی که ذیل ادبیات تعریف می‌شود و در بستر زبان شکل می‌گیرد و روزمره و روزنامه‌ای نیست. نوعی از طنز که پیشتر یا سابقه نداشته یا کمتر سابقه داشته، یا اینکه تحت عنوان طنز عرضه نمی‌شده. تصور می‌کنم تا حد زیادی هم موفق بودیم. حتی اگر یک رسانه پایان نداشته باشد، یک فرآورده ادبی خیلی ممکن است نقطه پایان داشته باشد.

دیدیم توقیف‌مان نمی‌کنند، تعطیل کردیم | مجله تبدیل به یک چیز لوکس تزئینی شده است

+ از کجا می‌فهمید که موفق بوده‌اید؟

ـ ما می‌دانستیم طنز سه‌نقطه همه‌فهم و همه‌پسند نیست. می‌دانستیم قشر خاصی هستند که ممکن است سه‌نقطه را بپسندید. قشری که اتفاقاً نمی‌توانستیم عنوانی برایشان بیابیم، اما می‌دانستیم حتماً اهل ادبیات، اهل علوم انسانی، اهل درک ظرایف زبان، و برخوردار از نوعی رندی و زیرکی هستند. قشری که البته رفته رفته سبد خرید فرهنگی‌اش آب رفت و توان خرید محصول فرهنگی و ادبی‌اش محدود و محدودتر شد. ما کم نداشتیم مخاطبانی که گاه سر ده درصد و بیست درصد تخفیف اشتراک با ما چانه می‌زدند. یعنی توان محدودی برای خرید محصول فرهنگی داشتند. با این وجود تصور می‌کنم در این بیش از پنجاه شماره مجله سه‌نقطه، ایده‌ای با عنوان «طنز جدی» را جا انداختیم. قلم‌هایی با سه‌نقطه به جامعه مطبوعات و ادبیات معرفی شدند که حالا حالاها از آنها خواهیم شنید. و البته چهره‌های برجسته‌ای که ظاهرا نسبتی با طنز نداشتند، در سه‌نقطه و برای سه‌نقطه طنز نوشتند و این عرصه را تجربه کردند. و اینکه به موضوعاتی از دریچه طنز جدی نظر انداختیم که کسی فکر نمی‌کرد در ساحت رسمی بتوان پیرامون آنها طنز پرداخت. فکر می‌کنم اینها را می‌توان نشانه‌های موفقیت سه‌نقطه در این چند سال فعالیت برشمرد.

+ درباره فضا و شرایط گفتید. به نسبت سال ۹۷ که تولید و انتشار ماهنامه سه‌نقطه را شروع کردید، چه چیزهایی به ضرر شما تغییر کرده که حالا ترجیح می‌دهید سه‌نقطه را منتشر نکنید؟

ـ مثلاً اینکه سه‌نقطه برای خودش یک حیطه موسع فرهنگی تعریف کرده بود. این حیطه برای مثال از ابراهیم نبوی تا رفقای حزب‌اللهی‌مان را در بر می‌گرفت. برای اینکه چهارچوب نگاه ما فرهنگی بود، نه سیاسی. بعد از وقایع سال گذشته، انگار این حیطه متزلزل شد. انگار خط باریکی که روی آن ایستاده بودیم، باریکتر و باریکتر شد. جوری شد که این نگاه فرهنگ‌محور به وسط‌بازی و نان‌به‌نرخ‌روزخوری تعبیر شد. برای اینکه نشان بدهیم کجا ایستاده‌ایم، مدام از اینسو و آنسوی طیف حرف می‌شنیدیم و حرف‌مان هم شنیده نمی‌شد. از سوی دیگر فضا آنقدر داغ و تند شده و شکاف آنقدر عمق پیدا کرد و فضا بقول امروزی‌ها به‌حدی «قطبیده» شد، که اساساً این نوع نوشتن و این شکل نگاه به مسائل که اساس کار سه‌نقطه بود، انگار فایده و کارایی‌اش را از دست داد. حتماً باید جیغ و داد می‌کردی تا شنیده شوی. حتماً باید انگشت روی شکاف‌ها می‌گذاشتی و فشار می‌دادی که احساس شود داری حرفی می‌زنی و کاری می‌کنی.

+ چه‌کسی توقع جیغ و داد کردن داشت؟ مخاطبان؟ همکاران؟

ـ شاید همه. بسیاری از مخاطبان پیگیر و گذری و حتی نویسندگان و همکاران توقع داشتند در فضای دوقطبی و چندقطبی، به قطب مورد علاقه آنها متمایل شویم. و خب ما نمی‌خواستیم این اتفاق بیفتد. سه‌نقطه اگر ویژگی‌ای داشت، همین توسع نگاهش بود. اگر از این عبور می‌کرد انگار دیگر سه‌نقطه نبود. بله، می‌شد سه‌نقطه تبدیل شود به یک مجله تند و تیز و داغ سیاست‌محور و جیغ و داد کند. در ادامه هم به یک ورِ سیاسی متمایل شود و مورد حمایت ویژه ورِ یادشده هم قرار بگیرد. اما این سه‌نقطه دیگر سه‌نقطه‌ای که بود نبود. ما ترجیح دادیم سه‌نقطه را از دور تولید و انتشار خارج کنیم، تا اینکه یکی از مهم‌ترین مزیت‌هایش را از آن بگیریم. گویی برای حفظ هویت‌مان، در اوج خداحافظی کردیم!

+ حالا این خداحافظی در اوج چه طعمی دارد؟

ـ هنوز طعمش خوب در کام‌مان ته‌نشین نشده که بتوانم توصیفش کنم. اما مثلاً در همین جشنواره رسانه‌ها که امسال برگزار شد، سه‌نقطه شش نامزد و سه برگزیده داشت. در رشته‌های صفحه‌آرایی و یادداشت طنز و همچنین در رشته نقد مصلحانه. برای خودش اوج حساب می‌شود دیگر!‌

+ یک سؤال کلاسیک هست در اینجور گفتگوها، که: توقع‌تان از مسئولان چیست؟ این را بنظرم اینجا بپرسم: واقعاً چه توقعی از مسئولان دارید؟

ـ بخدا که توقع خاصی نداریم. قبلا می‌گفتم همین که کاری به کارمان نداشته باشند و بگذارند کارمان را بکنیم شاکریم. اما زمانه‌ای شده که کار فرهنگی کردن در قالب مکتوب، مثل کتاب و مجله، بدون تن دادن به قاعده ابتذال بازار یا بدون حمایت گرفتن، تقریبا غیرممکن شده.

دیدیم توقیف‌مان نمی‌کنند، تعطیل کردیم | مجله تبدیل به یک چیز لوکس تزئینی شده است

+ از شما حمایت نمی‌شد؟

ـ اگر منظورتان حمایت‌های مرسوم از مطبوعات است، چرا. اتفاقا از این نظر وضع‌مان خوب بود. کاغذ حمایتی و یارانه خرید کاغذ بهمان تعلق می‌گرفت. معاونت مطبوعاتی دوره جدید حقیقتا به مجلات جدی نظر درست و مثبتی دارد. نهاد کتابخانه‌های عمومی هم خرید خوبی از سه‌نقطه داشت، و این البته تنها درآمد قطعی سه‌نقطه بود. از این بابت از دوستان معاونت مطبوعاتی و نهاد کتابخانه‌ها بی‌اندازه سپاسگزارم. چیز پنهانی هم نیست. آمار و ارقام این حمایت‌ها سالانه اعلام می‌شود و در دسترس است. بدون این حمایت سه‌نقطه اساسا تا همین‌جا هم امکان ادامه حیات نداشت. مشمول لطف دوستان سازمان تبلیغات و حوزه هنری و سوره مهر و دفتر طنز هم بودیم، که بعضا از ما مجله می‌خریدند یا به ما آگهی می‌دادند. و البته از آن‌طرف هزینه‌ها، از قیمت چاپ و کاغذ گرفته تا هزینه‌های جاری، تا مسائلی مثل مالیات و غیره، عرصه را مدام تنگ و تنگ‌تر می‌کرد. لذا از حق نباید گذشت که مسئولان مستقیم حوزه مطبوعات و نشر، یار و مددکارمان بودند. اما اگر از آن حمایت‌های ویژه و خاص منظورتان باشد، خوشبختانه خیر، از ما حمایت نمی‌شد.

+ مسأله ممیزی چی؟ نداشتید؟

ـ خوشبختانه خیر. با اینکه بعضا فرازهای تند و تیزی هم در مطالب سه‌نقطه یافت می‌شد، بجز یکبار که در دولت قبلی از هیئت نظارت بر مطبوعات تذکر دریافت کردیم (که آن هم بیشتر یک سوءتفاهم بود و ناشی از هیزم‌کشیِ تعدادی از دوستان طنزنویس) تذکر و توبیخ و از این چیزها نداشتیم. لذا از این نظر هم وضع‌مان خوب بود.

+ بنظر می‌رسد خوشی زیر دلتان زده بود که تعطیل کردید!

ـ چیزی که موجب این تصمیم شد، و به آن مختصری اشاره هم کردم، چیزی فراتر از مسأله حمایت و عدم حمایت و ممیزی و اینها بود. اینها تازه شرط لازم یک فعالیت مطبوعاتی از جنس فرهنگی‌اش را فراهم می‌کند. مسأله این است که اولا با وجود همه این حمایت‌ها و همدلی‌ها که عرض کردم، چرخ درست نمی‌چرخید. و اینکه تعارف که نداریم، کتاب و مجله دارد از دایره تاثیر خارج می‌شود. دیگر کسی مجله را جدی نمی‌گیرد. مجله دیگر منشأ اثر نیست و انگار یک چیز لوکس تزئینی است. من اگر تعاریفی را که استادان مسلم حوزه رسانه و مطبوعات، چهره‌هایی مثل دکتر محسنیان راد یا استاد علی‌اکبر قاضی‌زاده را از بعضی مطالب سه‌نقطه و خود مجله سه‌نقطه برایتان نقل کنم شگفت‌زده می‌شوید. تعابیری مثل اینکه چنین طنزی در تاریخ مطبوعات ایران نظیر نداشته. اما تأثیرش کو؟ کجا را توانسته تکان بدهد. این وضع شاید چند سال پیش هم که انتشار سه‌نقطه را آغاز کردیم وجود داشت، اما تا این حد نبود. حالا مقصر کیست؟ مخاطب است؟ مسئول فرهنگی است؟ مؤلف است؟ یا شاید همه با هم. مسئول فرهنگی مرعوب فضای مجازی است و عمق استراتژیک کتاب و مجله را درک نمی‌کند. مخاطب، حوصله خواندن ندارد و مجله و کتاب را از سبدش حذف کرده. مؤلف هم کماکان به شیوه‌های سنتی تولید محتوا می‌کند. ما سعی کردیم از سمت مؤلف این دور باطل را خاتمه دهیم.

+ واکنش مخاطبان به خبر توقف انتشار سه‌نقطه چه بوده؟

ـ در این چند روز که خبر انتشار آخرین شماره منتشر شده، واکنش‌ها عمدتا غمگنانه و حاوی اظهار تاسف بوده. سه‌نقطه اگرچه مخاطب انبوه نداشت، اما مخاطبان پیگیری داشت. و تلخ‌ترین بخش ماجرا همین مواجهه با واکنش‌های مخاطبان است در شبکه‌های اجتماعی.

+ تکلیف تحریریه سه‌نقطه چی می‌شود؟

ـ تحریریه سه‌نقطه ترکیبی بود از نویسندگان صاحب‌نام و صاحب‌قلمی که قلم به طنز می‌گرداندند، مثل علی‌اکبر قاضی‌زاده و ابراهیم افشار، و چهره‌هایی که به طنزنویسی شناخته نمی‌شدند و در عرصه‌های دیگری فعال بودند، مثل هادی مقدم‌دوست و احسان عبدی‌پور و البته قلم‌هایی تازه، که اغلب با سه‌نقطه به جامعه مطبوعات و ادبیات معرفی شدند و الحق نویسندگان توانا و شگفتی هستند. مریم حسن‌نژاد، مریم نظام‌دوست، فاطمه خسروانی، سیدمحمد صاحبی، یاسین کیانی، سیدمصطفی موسوی، فاطمه فهیمی و چندین و چند نفر دیگر. سه‌نقطه البته الان یک مجموعه و مؤسسه فرهنگیِ دایر است. یک استودیوی کوچولو داریم، مدرسه سه‌نقطه هم در حال فعالیت است. درواقع فقط فعالیت مطبوعاتی در زمینه طنز را متوقف کرده‌ایم. باقی کارهایمان را به روال سابق انجام می‌دهیم.

دیدیم توقیف‌مان نمی‌کنند، تعطیل کردیم | مجله تبدیل به یک چیز لوکس تزئینی شده است

+ برنامه‌تان برای آینده چیست؟

ـ اول که یک‌مقدار استراحت می‌کنیم. طرح‌هایی برای تولید یک مجله تصویری برای انتشار در فضای مجازی داریم؛ که قطعاً از جنس طنز نخواهد بود. فاطمه فهیمی که نخست دبیر تحریریه و در شماره‌های اخیر سردبیر سه‌نقطه بود، ایده‌ای برای تولید یک مجله جمع‌وجور برای مخاطب جوان دارد، که احتمالاً در سال آینده منتشر خواهد شد. فکرهایی هم برای برگزاری یک سلسله رویداد طنز و همچنین کارهایی در حوزه موسیقی طنز داریم، که داریم رویشان فکر می‌کنیم، اما هنوز به عرصه عمل نرسیده. پیج من لهجه دارم را هم که کماکان ادامه می‌دهیم.

+ حرف آخر؟

ـ تشکر می‌کنم.

کد خبر 838804
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار فرهنگ عمومی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 2
  • سیمه شاکری IR ۱۵:۴۴ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۳
    0 0
    حیف شد این مجله تازه داشت مخاطبانش را پیدا می کرد.
  • بهنام معارف IR ۱۰:۴۵ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۴
    0 0
    از سه نقطه خاطره‌ ها داریم حیف است دیگر نباشه