همشهری آنلاین: ویلیام فار، متخصص همه‌گیری‌شناسی بریتانیایی، در سال 1835 بررسی‌ای را در فرانسه آغاز کرد که نامش را "وضعیت ازدواجی" مردم فرانسه نامید.

او جمعیت بزرگسال را به سه گروه جداگانه تقسیم کرد: "ازدواج‌کرده‌ها" شامل شوهران و همسران؛ "مجردها" شامل "پسران عزب" و "دختران خانه‌مانده" که هرگز ازدواج نکرده بودند؛ و نهایتا "بیوه‌ها" که مرگ همسرشان را تجربه کرده‌اند.

فار با استفاده از سوابق تولد، مرگ و ازدواج، به تجزیه و تحلیل میزان‌های نسبی مرگ و میر در گروه‌های سنی گوناگون پرداخت. این کار،‌ یک بررسی راه‌گشا که به استقرار رشته "آمار پزشکی" کمک کرد، نشان داد افراد ازدواج‌نکرده "با نسبتی بیشتر" نسبت به همر‌دیفان ازدواج‌کرده‌شان می‌میرند.همچنین فار دریافت که افراد بیوه‌شده بدترین وضعیت از لحاظ سلامت را دارند.

بررسی فار جزو اولین کارهای پژوهشی بود که بیانگر منافع بهداشتی ازدواج بود و نشان می‌داد که از دست دادن همسر یک عامل خطرساز عمده برای مختل‌شدن سلامت است. داده‌هایی که او به دست آورد نشان می داد که افراد ازدواج کرده زندگی‌های طولانی‌تر و سالم‌تری دارند.

فار در این بررسی نتیجه‌گیری کرد: "ازدواج یک وضعیت سالم است. یک فرد تنها با احتمال بیشتری ممکن است کشتی زندگیش را غرق کند تا فردی که با شخص دیگری ازدواج کرده است."

بررسی‌های جدید درباره رابطه وضع ازدواجی و سلامت

با اینکه بررسی خود فار دیگر به واقعیت‌های اجتماعی دنیای امروز چندان تطبیق نمی‌کند،‌ برای مثال او گروهی برای افراد مطلقه در نظر نگرفته بود،‌اما به نظر می‌رسد یافته‌های او درباره سودمندی‌های ازدواج از لحاظ سلامتی همچنان به قوت خود باقی است.

البته منتقدان هشدار می‌‌دهند که باید درباره وجود رابطه سببی میان ازدواج و سلامت هشدار داد. (سلامتی بهتر در میان افراد ازدواج‌کرده گاهی صرفا بیانگر این حقیقت است که اصولا افراد سالم با احتمال بیشتری ممکن است ازدواج کنند)؛ اما در طول 150 سالی که زمان بررسی فار می‌گذرد، دانشمندان به به ثبت شواهد درباره "سودمندی ازدواج" ادامه‌ داده‌اند؛ این حقیقت که افراد ازدواج‌کرده به طور میانگین سالم‌تر‌اند و نسبت به افراد ازدواج‌نکرده طول عمر بیشتری دارند.

برای مثال بررسی‌های اخیر نشان داده‌اند که افراد ازدواج‌کرده با احتمال کمتری دچار ذات‌الریه (پنومونی) می‌شوند، مورد عمل جراحی قرار می‌گیرند، به سرطان دچار می‌شوند یا به حمله قلبی مبتلا می‌شوند. گروهی از پژوهشگران سوئدی دریافته‌اند ازدواج‌‌کردن در میانسالی با خطر کمتر ابتلا به زوال عقل (دمانس) همراه است.

یک بررسی بر روی چندین عامل مرگ و میر افراد در هلند نشان داد تقریبا در هر رده‌ای از مرگ‌های ناشی از خشونت برای مثل در قتل و حوادث رانندگی گرفته تا برخی از اشکال سرطان، افراد ازدواج‌نکرده نسبت به افراد ازدواج‌کرده در معرض خطر بالاتری هستند.

رای سال‌های بسیار، بررسی‌هایی از این نوع هم سیاست و سیاست‌گذاری در آمریکا را تحت تاثیر خود قرار داده‌اند، و انجام اقداماتی را را برای تشویق ازدواج در این کشور مانند "ابتکار عمل ازدواج سالم" را در وزارت بهداشت و خدمات انسانی آمریکا ترغیب کرده‌اند. این برنامه از سال 2006 تا 2010 سالانه 150 میلیون دلار دریافت کرد تا صرف طرح‌هایی مانند تلاش‌ها برای "کاهش طلاق" کند و اغلب منافع بهداشتی ازدواج کردن و ازدواج‌کرده باقی ماندن را یادآور شده‌اند.

ازدواج همه سلامت‌بخش نیست

اما با اینکه روشن است که ازدواج به شدت با سلامت و رفاه ارتباط دارد،‌ پژوهش‌های جدید به طو فزاینده‌ای دیدگاهی متعادل‌تر از به اصطلاح مزایای ازدواج را ارائه می‌کنند. برای مثال چندین بررسی جدید، نشان می‌دهند که منافع ازدواج به مواردی که در آنها روابط زن و شوهر دچار مشکل است، گسترش پیدا نمی‌کند، و برعکس افرادی در چنین وضعیتی نسبت به افرادی که اصلا ازدواج نکرده‌اند، وضعیت سلامت بدتری خواهند داشت.

یک بررسی‌ اخیر دیگر حاکی از آن است که ازدواج تحت استرس می‌تواند به همان اندازه سیگار کشیدن مرتب برای قلب بد باشد. و علیرغم سال‌‌هپژوهش‌نشان داده است که افراد مجرد وضع سلامتی بدتری نسبت به افراد ازدواج‌کرده دارند، یک بررسی بزرگ که سال گذشته نتایج آن منتشر شد چنین نتیجه‌گیری کرد که افرادی که هرگز ازدواج نکرده‌اند نسبت به افرادی که ازدواج کرده و بعد طلاق گرفته‌‌اند، وضع سلامتی بهتری دارند.

همه این پژوهش‌ها حاکی از آن است که گرچه پژوهش فار در یک قرن و نیم پیش درباره "وضعیت ازدواجی" ما را در مسیر درست هدایت کرده است، اما در اهمیت نهاد ازدواج اغراق کرده است و در مقابل کیفیت و خصوصیت خود ازدواج را دست کم گرفته است. به نظر می‌رسد صرف ازدواج کردن برای محافظت از سلامتی فرد کافی نیست. حتی "ابتکار عمل ازدواج سالم" آمریکا هنگامی که درباره سودمندی‌های ازدواج صحبت می ‌کند میان روابط "سالم" و روابط "ناسالم" تمایز قائل می‌شود.

استفانی کونتز، تاریخ‌دان ازدواج، که رئیس بخش پژوهش و آموزش عمومی "شورای خانواده‌‌های معاصر" در آمریکا نیز هست، می‌گوید: "آنچه ما آموخته‌ایم این است که روابط در ازدواج و نه خود نهاد ازدواج است، که نقش اساسی را دارد."

ازدواج دو دانشمند که به پژوهش دباره ازدواج و سلامت انجامید


برخی از جالب‌‌توجه‌ترین پژوهش‌ها درباره رابطه میان ازدواج و سلامت را دو نفر از پژوهشگران کالج پزشکی دانشگاه ایالتی اوهایو، انجام داده‌اند.

این دونفر، رونالد گلازر و جین کیکولت- گلازر، متناسب با موضوع تحقیق‌شان، خودشان با یکدیگر ازدواج کرده بودند.

همکاری دانشگاهی گلازر و کیکولت- گلازر در یک برخورد اتفاقی در یک پیک‌نیک دانشگاهی در اکتبر 1978 در خوابگاه دانشگاه ایالتی اوهایو نشات گرفت. گلازر که ایمنی‌شناس ویروس‌‌ها بود، چشمش به زنی جذاب افتاد که با اعضای گروه دانشکده روانپزشکی ایستاده بود، و بعد دریافت که او استادیار جدید این بخش است؛ همین دیدار کوتاه نهایتا به ازدواج آنها در ژانویه 1980 انجامید.

این ازدواج چیزی بیش از عشق به بار آورد. این دو دانشمند که جذب کار یکدیگر شده بودند، در سر غذا یا هنگام دویدن با یکدیگر به بحث می‌پرداختند.

گلازر پیشنهاد کرد به طور حرفه‌ای با یکدیگر همکاری کنند، اما یافتن حوزه مشترکی بین این دو کار مشکلی بود؛ گلازر ایمنی‌شناسی و ویروس‌شناسی خوانده بود؛ اما گلازر- کیکولت روانشناسی بالینی بود و در زمینه جرات ورزی و سایر مسائل رفتاری کار می‌کرد.

اما خانم کینولت- گلازر در اوائل دهه 1980 به کتابی در حوزه تازه در حال ظهور، ایمنی‌شناسی عصبی‌روانی برخورد، که به رابطه میان رفتار،‌دستگاه ایمنی و دستگاه هورمون‌های درون‌ریز و مغز و دستگاه عصبی می‌پرداخت. این زوج که از یافتن دانشی که در محل تلاقی رشته‌های کاری‌‌شان قرار داشت، به شوق آمدند.

آنها در این اولین پژوهش‌شان قصد داشتند اثر استرس روانی را بر دستگاه ایمنی اندازه بگیرند. گرچه بررسی‌های قبلی ثابت کرده بود که ضربات عاطفی و سایر استرس‌های عمده- مانند مرگ عزیزان یا محرومیت طولانی از خواب- دستگاه ایمنی را تضعیف می‌کند، گلازرها می‌خواستند بدانند اشکال خفیف‌‌تر استرس،‌مانند استرسی که در محل کار یا در دانشگاه بر افراد وارد می‌شود، اثر مشابهی دارد یا نه.

گلازرها تصمیم گرفتند به بررسی اثرات استرس بر گروهی از دانشجویان پزشکی که تحت فشار تحصیلی قرار داشتند،‌ بپردازند. آنها نمونه‌های خون از گروهی از دانشجویان را در ابتدای یک نیمسال درسی و سپس در میانه امتحانات نهایی گرفتند. آنها دریافتندکه استرس زمان امتحانات به طور قابل‌توجهی پاسخ ایمنی دانشجویان را تضعیف می‌کند: دانشجویان پزشکی در زمان امتحانات کاهش قابل‌توجهی در شمار سلول‌های به اصطلاح "کشنده طبیعی"، نوعی از سلول‌های سفید خون که با ویروس‌ها مقابل می‌کنند و به بدن در مقابله با سرطان یاری می‌رسانند، نشان می‌دادند.

 

تاثیر اختلافات زناشویی بر سلامت

گلازرها در دومین همکاری‌شان توجه‌شان را به اختلافات خانوادگی معطوف کردند. آنها می‌خواستند بدانند نقش روابط میان فردی در سلامت چیست و استرس ازدواجی، مانند استرس تحصیلی، می‌تواند منشا ایجاد فشار روانی مزمن باشد یا نه.

آنها برای این بررسی 76 زن داوطلب را گرد آوردند، که نیمی از آنها ازدواج‌کرده بودند؛ نیم دیگر آنها یا در حال متارکه بودند یا طلاق گرفته بودند. گلازرها می‌خواستند بدانند کدامیک از زنان ازدواج‌کرده در روابط‌شان با همسرشان دچار مشکل هستند، و نیز اینکه کدامیک از زنان متارکه‌کرده یا طلاق‌گرفته از شوهران‌شان از لحاظ عاطفی با بیشترین فشار مواجه هستند.

آنها برای این کار از مقیاس‌های کیفیت ازدواج، انواع پرسش‌نامه‌هایی که از زوج‌ها درباره توافق یا عدم‌توافق‌شان در مورد بیاناتی مانند: "اگر مجبور بودم دوباره از اول شروع کنم، با همین شخص ازدواج می‌کردم" یا "ما اغلب کارهای‌مان را با هم انجام می‌دهیم" استفاده کردند.

آنها در مرحله بعد با استفاده از آزمایش خون، و پیگیری کردن میزان‌های تولید آنتی‌بادی‌ (پادتن) و سایر شاخص‌های قدرت ایمنی پاسخ‌های دستگاه ایمنی را اندازه‌گیری کردند. این نتایج نشان داد که زنانی که با شوهران‌شان رابطه شادی ندارند و زنانی که در متارکه عاطفی با شوهران‌شان هستند، پاسخ‌های ایمنی ضعیف‌تری نسبت به زنان نشان دادند که روابط شاد‌تری با همسران‌شان داشتند ( یا با رضایت از آنها طلاق گرفته بودند).

گلازرها می‌دانستند که این تحقیق رضایت یا شادی را تنها در یک لحظه زمانی منفرد اندازه گرفته است. آنهاهمچنین کنجکاو بودند،‌استرس ازدواجی را که در طول یک دوره زمانی واقعی بر زوج‌ها وارد می‌شود، اندازه بگیرند. هنگامی که یک زوج در اختلافات زناشویی خصمانه‌ای درگیر شده‌اند، دقیقه به دقیقه و ساعت به ساعت بر آنها چه می‌گذرد؟ آنها برای بررسی این موضوع 90 زوج تازه ازدواج‌کرده به ظاهر خوشحال را گردآوردند. از این زوج‌ها رگ گرفته شده بود تا بتوان نمونه خون آنها را در فواصل منظم اندازه بگیرند،‌ و زن و شوهر روبه‌روی هم نشانده شده بودند.

پژوهشگران که در پشت پرده‌ای مخفی بودند، زوج‌ها را بر روی مونیتور ویدئویی تحت نظارت داشتند؛ پرستاران نمونه‌های خون را می‌گرفتند.

مشارکت‌کنندگان در این آزمایش، همان طور که به انجام این کار ترغیب شده بودند، به بحث در مورد حساس‌ترین اختلافات ازدواج‌شان، مانند کارهای خانه، روابط زناشویی یا مداخله از جانب مادرشوهرها یا مادرزن‌ها پرداختند."

گلازر که اکنون رئیس موسسه پژوهش پزشکی رفتاری است، می‌گوید: "فکر نمی‌کردیم در یک موقعیت آزمایشی این زوج‌ها احساسات‌شان را نسبت به هم بروز دهند. اما آنها این کار را کردند."

همان طور که انتظار می‌رفت، زوج‌هایی که منفی‌ترین و خصمانه‌ترین رفتار را حین بحث درباره موضوعات مورد اختلاف‌شان بروز داده بودند، بیشترین کاهش در کارکرد دستگاه ایمنی را در دوره 24 ساعته بررسی داشتند.

این داده‌ها بیانگر آن بود که استرس مربوط به اختلافات زناشویی می‌تواند از به شیوه‌های قدرتمندی بر بدن اثر بگذارد، اما گروه پژوهشی گلازر هنوز باید ثابت می‌کردند که اختلافات ازدواجی اثر واقعا قابل‌توجه یا طول‌کشنده‌ای بر سلامتی دارد.

تاثیر استرس ازدواجی بر ترمیم زخم

کیکولت- گلازر به فکر انجام بررسی دیگری افتاد که استاندارد بالاتری در آن رعایت شود. او درباره ابزار عجیبی شنیده بود که همکاران متخصص پوستش به کار می‌برند: یک ساکشن پلاستیکی کوچک که برای آنکه هشت تاول کوچک روی یازوی فرد به وجود آورد و امکان تحت نظر گرفتن پاسخ ایمنی را در محل‌ آنها پیدا کرد.

پیشنهاد او این بود که از این وسیله تاول‌گذار استفاده شود تا سرعت یا کندی ترمیم زخم‌های جسمی در میان زوج‌هایی که تحت میزان متفاوت استرس ازدواجی هستند،‌ مورد اندازه‌گیری قرار گیرد.

تجربه او دارای دو مرحله بود. ابتدا بر روی ساعدهای هر زوج با استفاده از این وسیله تاول ایجاد می‌شد، و سپس از آنها خواسته می‌شد برای نیم ساعت با یکدیگر صحبت کنند: در یک جلسه زوج‌ها در مورد موضوعی که رفتاری حمایت‌کننده همسران‌شان را برمی‌انگیخت، صحبت می‌‌کردند؛ در روز دیگر، پس از همان تاول‌گذاری‌ها روی ساعد، زوج‌ها موضوعاتی را برای بحث انتخاب می‌کردند که باعث بروز تعارض و تنش شود و سعی می کردند اختلاف‌شان راحل و فصل کنند.

آنها توانستند 42 زوج را با پرداخت 2000 دلار برای جبران درد و ناراحتی ناشی از این آزمایش، برای مشارکت در آن جلب کنند.

نتایج قابل‌توجه بود. ترمیم‌ زخم‌ها پس از جلسه‌های تاول‌گذاری که در آن زوج‌ها به مجادله می‌پرداختند، نسبت به جلساتی که در آن زوج‌ها به بحث درباره چیزی خوشایند مشغول می‌شدند، یک روز کامل بیشتر طول می‌کشید. در میان زوج‌هایی که بالاترین میزان خصومت را در بحث‌ها نشان داده بودند‌، نسبت به زوج‌هایی که کمترین میزان خشم را در بحث‌های‌شان بروز داده بودند، ترمیم زخم‌ها دو روز کامل بیشتر طول کشیده بود.

یافته‌های گلازرها، به توضیح داده‌های همه‌گیرشناختیی کمک می‌کند که حاکی از آن بود، زوج‌هایی که ازدواج‌شان دچار مشکل شده است، نسبت به زوج‌های شادمان‌تر به بیماری‌ها آسیب‌پذیرتر هستند. این نتایج همچنین ممکن است برای بیمارانی که برای مثال در انتظار بهبود محل برش جراحی‌شان هستند، ممکن است کاربرد عملی داشته باشد.

اما مهمتر از همه این‌ها، این بررسی شواهد قانع‌کننده‌ای را در اختیار می‌گذارد که منازعه خصمانه میان زن و شوهر تنها برای رابطه عاطفی آنها بد نیست، بلکه اثر عمیقی بر سلامت بدنی آنها نیز می‌گذارد.

کینولت- گلازر می‌گوید درسی کلی بهداشتی که از این موج جدید مقالات درباره رابطه سلامت و ازدواج می‌توان گرفت این است که زوج‌ها ابتدا باید رابطه مشکل‌دارشده‌شان را ترمیم کنند و مجادله بدن ابراز خصومت و تنفر را بیاموزند. اما اگر ادامه دادن به ازدواج به معنای زندگی در میانه تنفر مداوم از یکدیگر باشد، از دیدگاه سلامت شما،‌ "بهتر است از شر این ازدواج خلاص شوید."

اثز طلاق با مرگ همسر بر سلامت فرد

سال گذشته، جورنال سلامت و رفتار اجتماعی بررسی را منتشر کرد که در آن سابقه ازدواجی و سلامت حدود 9000 مرد و زن در دهه‌های 50 و 60 را مورد پیگیری قرار داده بود.

این بررسی که بر اساس کار پژوهشگران دانشگاه شیکاگو انجام شده بود،‌نشان داد هنگامی که افراد ازدواج‌کرده دوباره مجرد می‌شوند- یا به علت طلاق یا به علت مرگ همسر- به زوال سلامت جسمی دچار می‌شوند که هیچ‌گاه به طور کامل از آن بهبود پیدا نمی‌کند.

این مردان و زنان نسبت به آنهایی که هنوز در میانسالی به زندگی با اولین زن یا شوهرشان ادامه می‌دادند، 20 درصد بیشتر دچار بیماری‌های مزمنی مانند دیابت و بیماری قلبی شده بودند. افراد طلاق‌گرفته یا بیوه‌شده همچنین پیری کمتر شکوهمندی داشتند، و ومشکلات بیشتری را حین بالا و پایین رفتن از پله‌ها یا پیاده‌روی در مسافات طولانی داشتند.

شاید جالب‌توجه‌ترین یافته درباره افرادی مجردی باشد که هیچگاه ازدواج نکرده‌اند. دانشمندان برای بیش از 100 سال، چنین تصور می‌کردند که این افراد مجرد، به علت این که منابع کمتری در اختیار دارند، درآمد پایین‌تری دارند و شاید از حمایت تجهیزاتی و عاطفی کمتری برخوردارند، نسبت به افراد ازدواج کرده وضع سلامتی بدتری داشته باشند.

اما بررسی دانشگاه شیکاگو نشان داد افرادی که طلاق گرفته‌اند یا بیوه شده‌اند نسبت به مردان وزنانی که برای همه طول زندگی‌شان مجرد بوده‌اند،‌وضع سلامتی بدتری دارند. در این افراد قبلا ازدواج‌کرده، گویی سودمندی‌های ازدواج از لحاظ سلامت، اصلا رخ نداده بود.

آیا ازدواج مجدد سلامت را به فرد باز می‌گرداند؟

یک سوال دیگر این است که آیا ازدواج کردن دوباره برای افرادی که طلاق گرفته‌اند، از لحاظ سلامتی برای‌شان مفید است؟

در بررسی دانشگاه شیکاگو، ازدواج مجدد تنها اثر اندکی بر بهبود سلامت داشت. به نظر می‌رسید که ازدواج مجدد زخم‌های عاطفی را التیام می‌بخشد: افراد دوباره ازدواج‌کرده در معرض همان میزان خطر افسردگی بودند که افراد با ازدواج مشابه در معرض آن بودند.

اما به نظر نمی‌رسید ازدواج دوم برای ترمیم آسیب جسمی ناشی از دست رفتن همسر اول به علت طلاق یا مرگ کافی باشد. افرادی که دوباره ازدواج کرده بودند، در مقایسه با افراد با ازدواج مداوم هنوز 12 درصد بیشتر در معرض خطر مشکلات بهداشتی مزمن و 19 درصد بیشتر در معرض مشکلات حرکتی بودند.

لیندا جی وایت، جامعه‌شناس دانشگاه شیگاگو و یکی از پژوهشگران در این بررسی می‌گوید: "معنای این یافته‌ها این نیست که افراد را ترغیب کنیم در ازدواجی که واقعا باعث بدبختی آنها شده است، ادامه دهند. اما زن و شوهر باید سخت‌تر تلاش کنند تا وضع ازدواج‌شان را بهبود بخشند." وایت می‌گوید حتی اگر مشکلات زناشویی که نظر جزئی می‌آیند، داده‌های ما بیانگر این است که مداخله زودرس و سعی برای حل و فصل کردن آنها کاری عاقلانه است."

او می‌گوید: "اگر شما بیاموزید چگونه اختلافات‌تان را از همان ابتدا حل کنید، می‌توانید مانع از آن شوید که هر بار واکنش‌ منفی‌تان نسبت به یکدیگر، اندک اندک، ازدواج شادمانه‌تان را به سقوط بکشاند."

سایر پژوهشگران نیز نحوه تاثیر تعامل‌های منفی اندک اما مداوم بر خود ازدواج و نیز بر سلامت جسمی زوج را مورد بررسی قرار داده‌اند. شماری از بررسی‌های همه‌گیرشناختی بیانگر آن بوده‌اند که زوج‌های ناشاد نسبت به زوج‌های شاد در معرض خطر بالاتر حملات قلبی و بیماری قلبی- عروقی‌اند.

چه نوعی از اختلاف زناشویی سلامت را به خطر می‌اندازد؟

جای تردیدی نیست که همه زوج‌ها چه شاد و چه ناشاد ممکن است شکلی از تعارض و اختلاف مربوط به ازدواج‌شان را تجربه کنند. و مطمئنا این امر به معنای آن نیست که هر زوجی که با هم در مواردی اختلاف دارند، محکوم باشند که سلامتی‌شان را از دست بدهند؛ برخی از اختلافات و تعارض‌ها از لحاظ اثر بر سلامتی زن و شوهر بهتر از انواع دیگرند.

تیموتی دبلیو اسمیت، استاد روانشناسی در دانشگاه یوتا با بررسی چگونگی تاثیر عاملی که آن را "لحن عاطفی" اختلاف می‌نامد،‌بر خطر دچار شدن به بیماری قلبی، سعی کرده است به این پرسش بپردازد.

در یک بررسی او 150 زوج را مورد بررسی قرار داد که اغلب آنها در دهه 60 زندگی‌شان بودند و به طور میانگین برای 36 سال زندگی کرده بودند. سلامتی عمومی همه این افراد خوب بود و نشانه‌ای از بیماری قلبی نداشتند.

اسمیت صحنه‌های بحث‌های این زوج‌ها در مورد موضوعات تنش‌زایی مانند اداره مالی خانواده یا انجام کارهای خانه را روی ویدئو ضبط کرد. سپس این مشاجرات "کدگذاری" شدند تا شمار اظهارات و کلمات صمیمانه، خصمانه و سلطه‌جویانه که در سیر این اختلافات بیان شده است، مشخص شود.

به علاوه زوج‌ها، مورد سی‌تی‌اسکن قلب قرار گرفتند تا میزان رسوبات کلسیم در شریان‌های کورونری قلب‌شان، یک شاخص مفید از لحاظ پیش‌بینی خطر بیماری قلبی، اندازه‌گیری شود. بعد اسمیت نوع مباحثات و اختلافات هر فرد را به میزان رسوب کلسیم در شریان‌های کورونری‌اش مورد مقایسه قرار داد.

نتایج نشان داد که تفاوت مهمی میان مردان و زنان هنگامی که مسئله سلامت و سبک مباحث زناشویی مطرح است وجود دارد. زنانی در این بررسی در معرض بالاترین خطر برای بروز نشانه‌ های بیماری قلبی بودند که مباحثات زناشویی‌شان فاقد گرما و صمیمیت بود، در جریان یک مشاجره تند حتی یک جمله خشک و خالی یا فشردن دستی که در میانه این بحث خشمگیانه حاکی از وجود عواطف مثبت هم باشد،‌ به چشم نمی‌خورد."

اسمیت می‌گوید: "اغلب مقالات فرض را برای می‌گذارند که هر چه مشاجرات تندتر باشد، اثرات بدتری بر سلامت باقی می‌گذارد،‌ اما در واقع فقدان عواطف است که باعث این پیامد می‌شود. مهم نیست که مشاجره زن و شوهر چقدر تند باشد، فقدان صمیمیت است که پیش‌بینی‌کننده عواقب سلامتی است."

از طرف دیگر به نظر می‌رسید در مردان، مشاجرات زناشویی خصمانه و منفی اثر بر خطر ابتلا به بیماری قلبی ندارد. اما در مردان هنگامی که نزاع‌های زناشویی به مبارزه برای حفظ تسلط (کنترل)‌ بدل می‌شد، خطر بالاتر بیماری قلبی به صورت بالاتر بودن میزان رسوب کلسیم در شریان‌های کورونری خود را نشان می‌داد. مهم نبود که این شوهر است یا زن که در تلاش برای به دست آوردن تسلط در یک مورد است؛ صرف ظهور بروز زبان سلطه‌‌گرانه، مردان را در مسیر بیماری قلبی قرار می‌داد.

لحن عاطفی مشاجرات زناشویی چه در زنان و چه در مردان، درست مانند سیگار کشیدن فرد یا کلسترول بالا پیش‌بینی‌کننده بیماری قلبی بود. جالب توجه این که در بررسی اسمیت همه زوج‌ها به طور نسبی شادمان بوند. در میان آنها شوهران و همسران وجود داشتند که عاشق یکدیگر بودند. با این وجود بسیاری از آنها دارای سبک‌های تعارض زناشویی بودند که بر سلامت جسمی آنها اثر می‌گذاشت.

اسمیت یادآور می‌شود که راه حل این است که اختلافات زناشویی را کنار گذاشت. مسئله این است که مباحثه میان زن و شوهر اندیشمندانه انجام شود.

منیع: New York Times

برچسب‌ها