این گرایش که در زمینه کاهش کلی میزان ازدواج در آمریکا رخ میدهد، نشان میدهد که گرچه آمریکاییهای در وضعیت پایین اجتماعی و افتصادی به همان اندازه آمریکاییهای مرفهتر میخواهند ازدواج کنند، اما این گروه به پایداری مالی پیش از ازدواج کردن اولویت میدهند، و به این ترتیب ممکن است هرگز نتوانند ازدواج کنند.
دو گرایش متضاد
این بررسی که که بر اساس دادههای جمعیتی آمریکا انجام شده است،20691 فرد بزرگسال را شامل میشد و در مجموع این دادهها نشاندهنده دو گرایش متضاد نسبت به ازدواج بود.
حدود 40 درصد آمریکاییها میگویند که ازدواج دیگر به امری متروک بدل شده است، نظری که نسبت به سال 1978 یازده درصد افزایش نشان میدهد.
شمار زوجهای ازدواجکرده نیز افت کرده است. در سال 1960 هفتاد و دو درصد از بزرگسالان آمریکایی ازدواجکرده بودند، اما در سال 2008 این رقم به 52 درصد کاهش یافته است.
با این وجود 60 درصد افراد معتقد بودند نگهداری بچه بوسیله مادر تنها برای جامعه بد است، و به نظر 61 درصد افراد برای بزرگ کردن مناسب بچه؛ هم پدر و هم مادر مورد نیاز است.
هنگامی که سوال شد گرایشهایی مانند همخانگی و بزرگ کردن بچهها بوسیله زوجهای ازدواجنکرده برای جامعه بد است یا نه؟ 43 درصد به این سوال پاسخ بله دادند.
پول و ازدواج
کاهش میزان ازدواج به طبقه اجتماعی ـ اقتصادی افراد بستگی داشت.
در سال 1960 افرادی که پس از دبیرستان به کالج رفته بودند، تنها با احتمال 4 درصد بیشتر نسبت به افرادی که تحصیلات دبیرستانی یا پایینتر داشتند،ازدواج کرده بودند. اما تا سال 2008 این شکاف وسیعتر شده و به 16 درصد رسیده بود.
تنها حدود نیمی (48 درصد) از افراد بدون درجه کالج در سال 2008 ازدواج کرده بودند، در حالی که در فارغالتحصیلان کالج این رقم 64 درصد بود.
با این وجود این بررسی نشان داد که هر دو اینگروها به یکسان برای ازدواج ارزش قائلاند. تفاوت بین آنها این بود که 38 درصد افراد با تحصیلات پایینتر میگفتند که پایداری مالی شرط مهمی برای ازدواج است، در حالیکه میان افراد تحصیل کرده در کالج تنها 21 درصد این عقیده را قبول داشتند.
اما این بررسی هنوز نشان میداد که آمریکاییان نسبت ازدواج خوشبیناند، به طوری که 67 درصد افراد مورد بررسی گفتند در مورد آینده ازدواج و خانواده خوشبیناند.
آمریکاییها هنوز خانواده را جدی میگیرند. بیش از سه چهارم آنها میگویند خانواده مهمترین جزء زندگی آنهاست. و معنای "خانواده" گسترش یافته است. برای مثال 80 درصد افراد یک زوج ازدواجکرده بدون بچه را همچنان یک خانواده محسوب میکنند و 86 درصد افراد در مورد یک والد تنها و یک بچه هم نظری مشابه دارند.
آمریکاییان در مجموع از خانوادههایشان راضیاند. سه چهارم آنها میگویند از زندگی خانوادگیشان "بسیار راضی"اند. 85 درصد آنها میگویند خانواده فعلیشان را به همان اندازه خانوادهای که در آن بزرگ شدند، یا حتی بیشتر از آن، نسبت به خودشان صمیمی احساس میکنند.
LiveScience