به گزارش لایو ساینس پژوهشگران نشان دادند که علت این تفاوت آن است که زنان با احتمال بیشتری عواطفشان را درونی میکنند که ممکن است به انزواجویی، تنهایی و افسردگی بینجامد، در حالی که مردان این عواطف را برونی میکنند و رفتارهای پرخاشگرانه و تکانهای (تابع امیال آنی) از خود نشان میدهند.
به گفته پژوهشگران این نتایج به معنای آن است تلاشها بر پیشگیری بیماری روانی که بر "فرآیندهای کانونی روانی" هر جنسیت متمرکز هستند، ممکن است تاثیر بیشتری در جلوگیری از تشدید عوارض روانی داشته باشند.
پژوهشگران در این بررسی پاسخها به پرسشها در مصاحبههایی که با 43093 فرد بزرگسال آمریکایی در حین بررسی موسسههای ملی بهداشت در سال 2001 انجام شده بود، را تجزیه و تحلیل کردند. این گروه نماینده توزیع سنی، نژادی/قومیتس و جنسیتی در آمارگیری سال 2000 جمعیت آمریکا بودند.
درباره افسردگی، 22.9 درصد از زنان گفتند که در طول زندگیشان افسردگی را تجربه کردهاند، این رقم در مردان 13.1 درصد بود.
این بررسی نشان داد که 7.2 درصد زنان اختلال وحشت زدگی (پانیک) و 5.8 درصد اختلال اضطراب فراگیر داشتهاند، در حالیکه در میان مردان این میزانها به ترتیب 3.7 و 3.1 درصد بود.
از جمله اختلالات روانی که در میان مردان شایعتر بود، وابستگی به الکل و اختلال شخصیت ضداجتماعی بود. این بررسی نشان داد که 17.4 درصد مردان وابستگی به الکل و 5.5 درصد آنها اختلال شخصیت ضداجتماعی دارند، در حالیکه در میان زنان میزان این اختلالات به ترتیب 3.7 درصد و 3.1 درصد بود.
اختلالی که بیشترین تفاوت از لحاظ شیوع را میان مردان و زنان داشت، "فوبی اختصاصی" - عارضهای که در آن فرد از یک شیء یا موقعیت خاص ترسی غیرمنطقی دارد- بود. این عارضه 12.4 درصد زنان را مبتلا کرده بود، در حالیکه شیوع آن در میان مردان 6.2 درصد بود.
به گفته پژوهشگران این یافتهها نشان میدهند که اقدامات برای پیشگیری و درمان اختلالات روانی باید بر مبنای جنسیت بیماران باشد.
نیکولاس ایتن، از دانشگاه مینهسوتا، سرپرست این پژوهش، گفت: "درمان در زنان میتواند بر مهارتهای شناختی و کنارآمدن برای کمک به پیشگیری از تبدیل خودخوری به با افسردگی یا اضطراب بالینی متمرکز شود. در مورد مردان، درمان رفتارهای تکانهای میتواند بر اقدامات طراحیشده پاداشدهی و شکل دهی گرایشهای پرخاشگرانه به رفتارهای غیرمخرب تمرکز یابد."
این پژوهشگران میگویند بررسیهای پیشین نیز نشان دادهاند که زنان نسبت به مردان پیش از آغاز اختلال روانی، موارد بیشتری از آزردگی روانی (نوروتیسیسم) و شمار بیشتری حوادث تنشزای زندگی را گزارش میکنند؛ این وضعیت نشاندهنده آن است که عوامل تنشزای محیطی نیز ممکن است در این درونی کردن عواطف نقش داشته باشند.
این پژوهش همچنین پیشنهاد میکند که "راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی" (DSM)- کتاب مرجع طبقهبندی بیماریهای روانی، هنگام تعریف اختلالات روانپزشکی جنسیت را نیز مورد نظر قرار دهد.
به گفته این پژوهشگران یکی از محدودیتهای بررسی آنها این بود که تنها بر مصاحبههای انجام شده بوسیله افراد تعلیمدیده، اما نه متخصصان روانشناسی بالینی، تکیه داشت، و تنها اختلالات روانی شایع را مورد ارزیابی قرار داده بود، و بیماریهای نادرتری مانند اسکیزوفرنی را کنار گذاشته بود.