عموم روانپزشکان با اعلام این خبر معتقدند که این اختلالات مسلما باعث افت عملکرد شغلی، خانوادگی، اجتماعی و تحصیلی میشود و هزینههای زیادی را به بیماران و جامعه تحمیل میکند. در این میان به عقیده برخی از آنها درست مانند طرح پزشک خانواده که در آن پزشکان، بیماران را غربالگری کرده و ارجاع میدهند، اگر شبیه آن در مورد روانپزشکان هم اجرا شود، یعنی برای
هر خانواده یک گروه متخصص سلامت روان که شامل روانپزشک و در صورت نیاز، مددکار و روانشناس است، وجود داشته باشد، این امر باعث میشود که هر کدام از اعضای خانواده پرونده سلامت روان داشته باشند.
دکتر محمدعلی شهرکی، متخصص اعصاب و روان، با اشاره به اینکه انسان در هر مرحله از زندگی مسائل روانشناختی و آسیبشناسی روانی خاص آن مرحله را دارد که هر کدام نیازمند توجه ویژه است، به همشهری میگوید: در این میان اگر هر شهروند ایرانی یک پرونده سلامت روان داشته باشد، بر اساس ساختار شخصیتی، ژنتیک، خانوادگی و اجتماعی افراد، اولا میتوان احتمال بروز اختلالات روانپزشکی را در این فرد پیشبینی کرد و ثانیا بر اساس این شناخت، اقدامات پیشگیرانه مقتضی را به عمل آورد و از افتادن فرد به دام بیماریهای شدیدتر جلوگیری کرد زیرا در روانپزشکی، پیشگیری اهمیت ویژهای دارد.
به عقیده این متخصص اعصاب و روان، سومین نکته مهم این است که در این صورت از سوء درمان بیماران روانپزشکی جلوگیری میشود.
تشخیصهای اشتباه، درمانهای نابجا
«واقعیت این است که اکثر بیماران روانپزشکی، در پیچوخم بررسیهای پزشکی توسط سایر رشتههای تخصصی پزشکی گم میشوند». دکتر شهرکی در ادامه خاطرنشان میکند: بسیاری از این بیماران سالهاست که توسط دیگر پزشکان درمان میشوند، در حالی که مشکل اولیه آنها تشخیص داده نشده و بهخاطر افت شدید عملکردشان هزینههای زیادی را به جامعه و خانواده تحمیل کردهاند زیرا خدمات پزشکی بیمورد دریافت کردهاند ولی بهبود نیافتهاند. به گفته وی اگر روانپزشک برای هر خانواده وجود داشته باشد، با بررسیهای دورهای، بیماری در مراحل اولیه تشخیص داده میشود و با سوابق ثبت شده در پرونده بیمار و احتمالات بیماریهای مختلفی که در آینده ممکن است فرد را مبتلا کنند، روانپزشک این آگاهی را به دست
خواهد آورد که در این فرد بیشتر بهدنبال چه علائمی باشد. مثلا اگر در خانواده فرد اختلالات اضطرابی شایع است، روانپزشک از این نظر بیمار را بیشتر چک میکند یا بیمارانی که احتمال اختلالات خلقی در خانواده آنها بالاست، روانپزشک از نظر اختلالات خلقی بیمار را بیشتر مورد توجه قرار میدهد.
با این حال برای روشنتر شدن مسئله تشخیص نادرست میتوان به بیماران مبتلا به اختلال پانیک (هول) اشاره کرد. دکتر شهرکی در این باره میگوید: این بیماران معمولا زمانی به روانپزشک مراجعه میکنند که ماهها به متخصص قلب و عروق، متخصص ریه یا متخصص گوارش مراجعه کرده و انواع آزمایشها و تصویربرداریها از قبیل اکوکاردیوگرافی، اسپیرومتری، نوار مغز، امآرآی، یا آندوسکوپی را انجام دادهاند و نهایتا به صورت تصادفی به ذهن یک نفر رسیده که شاید مشکل فرد روانپزشکی باشد. در این حالت بیمار با یک نسخه بهبود مییابد، در حالی که قبل از آن هزینههای گزافی را روی دوش خانواده و حتی سازمانهای بیمهگر گذاشته است.
البته این مشکل در مورد شخصی که در مورد سلامت جسمیاش دچار تفکرات وسواسگونه شده یا مبتلا به خودبیمارانگاری شده است نیز صادق است و حتی ممکن است انواع روشهای تشخیصی و درمانی تهاجمی نیز برایش انجام شده باشد.
لزوم مراجعات حضوری مردم به روانپزشک
نقش روانپزشک خانواده در ارتقای سطح سلامت روان جامعه مخصوصا از طریق پیشگیری و تشخیص زودهنگام قابل توجه است و این منفعت شامل همه گروههای سنی میشود. به ویژه اگر در دوران نوجوانی که هنوز هویت افراد شکل نگرفته، این اختلالات تشخیص داده شوند، از بروز آسیبهای مربوط به این دوره میتوان به موقع پیشگیری کرد. به عقیده این روانپزشک مهمترین این آسیبها اعتیاد است. حتی میتوان از طریق این تشخیصهای اولیه از بروز ازدواجهای نادرست که در آینده منجر به طلاق و مشکلات زناشویی میشوند هم جلوگیری کرد.
البته دکتر شهرکی تصریح میکند: مطلوب این است که دولت باید ساختاری را پایهگذاری کند که سلامت روان در آن نهادینه شود و
هر فردی امکانات اولیه خدمات سلامت روان را دریافت کند. اما اینکه دولت میتواند این وظیفه را انجام دهد یا نه، جای بحث دارد و به هر حال مشمول مرور زمان است و به زودی اتفاق نمیافتد، ولی خود مردم میتوانند با مراجعه حضوری به متخصصان روانپزشکی، سطح سلامت خود و خانواده را افزایش دهند.
تخصصها اشتباه گرفته میشود
یکی از مشکلات دیگر این است که مردم هنوز نمیدانند تفاوت روانپزشک با تخصصهایی که نام مشابه دارند در چیست؟
به گفته دکتر شهرکی در این مورد باید گفت که روانپزشکان، پزشکانی هستند که به درمان بیماریهای روان انسان میپردازند و مانند سایر تخصصها ابزارهای تشخیصی دارند که خیلی از آنها شبیه ابزارهای تشخیصی در تخصصهای دیگر است (مثل آزمایشهای گوناگون و رادیوگرافی) اما برای تشخیص بیماریهای روانی تستهای تشخیصی هم وجود دارد که برای استفاده از آنها ممکن است از روانشناسان نیز کمک بگیرند. در مورد درمان بیماریها هم دو رویکرد متفاوت وجود دارد؛ دارو و درمانهای طبی و دیگری رواندرمانیها که در این حوزه هم یا روانپزشکان خود اقدام به انجام روان درمانی میکنند و یا بیماران را به کسانی که دکترای روانشناسی بالینی دارند ارجاع میدهند.
با این حال هنوز مردم ممکن است فرق برخی کلمات را ندانند. دکتر شهرکی خاطرنشان میکند: مثلا واژه معادل روانپزشک، متخصص اعصاب و روان است. در کنار این کلمه متخصص مغز و اعصاب هم هست که هیچ ارتباطی با بیماریهای روانپزشکی ندارد. از سوی دیگر بین روانشناسان و روانپزشکان هم اصطلاحات مشابه وجود دارد. اما روانشناسان، پزشک نیستند. در واقع روانشناسان، دانش آموختگان رشتههای علوم انسانی هستند که ساختار روانی انسانها را شناخته و بررسی میکنند و به ارزیابی مراحل رشد روانی میپردازند. همچنین روانشناسی دارای زیرشاخههای متنوعی است و آن دسته از روانشناسانی که در زیرشاخه بالینی تحصیل کردهاند میتوانند به روان درمانی نیز بپردازند.