این کتاب نقدی است بر اروپامحوری در تاریخ و جغرافیای تاریخی جهان.
جیمز بلاوت، با استدلالهای بدیع نشان میدهد بعد از جدا کردن و کنار گذاشتن استدلالها و نظریههایی که به اشتباه به اروپاییان تقدم یا تفوق تاریخی بر دیگر مردمان نسبت می دهند، درک ما از گذشتة بشر بسیار بهتر خواهد شد.
او نشان میدهد که تمایل به حفظ این باورهای اروپا محورانة خلاف واقع یک علت فرهنگی تاریخی نظام مند دارد.
به نظر او این باورها در چارچوب مدلی از جهان سامان مییابند که خود آن را اشاعه گرایی اروپامحور مینامد، منظور او این فرضیة بنیادین است که پیشرفت در بخش اروپایی جهان، و نه هیچ جای دیگر، به گونهای پایدار و طبیعی است و پیشرفت در هر جای دیگر بیشتر نتیجة اشاعة ایدهها و تولیدات بدیع اروپا و اروپاییان است. اما او در سراسر کتاب با استناد به شواهد متقن استدلال میکند که این تصور از تاریخ جهان قدرت و اعتبار خود را از استعمارگری اروپاییان کسب کرده است.
دکتر عاملی در مقدمه مفصل کتاب تحت عنوان اروپا محوری، آمریکامرکزی و نگاه چندمحوری به تمدنها تحلیلی نو از رویکرد انتقادی به نظریه غرب محوری و ناکارآمدی آن در عرصه عمل ارائه داده است.
آنچه این مقدمه را متمایز و تاثیرگذار میسازد تبیین چهار الگوی فکری برای درک تمدنی جهان است که در آن چهار فرضیه اروپامحوری مطلق، اروپامحوری نسبی، آمریکا محوری یا آمریکاگرایی و نگاه چندمحوری مبتنی بر پذیرش و احترام به همه تمدن ها تشریح میشود.
نتیجه گیری مقدمه البته نگاه جدیدی را مطرح میکند که به تعبیر نویسنده نگاه همه محوری یا غیرمحوری به تاریخ و تمدن بر مبنای ارزش نهادن به اشرف مخلوقات است. این نگاه عقلانیت را صرفا یک بال برای رشد و تعالی انسان میداند که بدون بال معنویت و توجه فراگیر به خدا نمی تواند منشا تعالی جامعه انسانی شود.
کتاب هشت تاریخدان اروپا محور بررسی هشت نظریة اروپامحور مجزا و متنفذ در تفکر اجتماعی معاصر دربارة تاریخ جهان و تلاش در جهت رد آنهاست.
نویسنده در فصل اول به تبیین هدف و روش بررسی و انتقاد نظریههای مورد نظرش پرداخته است.
فصلهای 2 تا 9 بررسی نقادانة آثار هشت تاریخدان اروپامحور است. اولین آنها، ماکس وبر است که اندیشههای او، باگذشت بیش از هفت دهه از مرگش هنوز نظریه هایش در محافل آکادمیک تدریس و تحلیل می شود. هفت محقق دیگر معاصر هستند و بلاوت آنها را بر اساس مجموعه ای از معیارها برای مطالعه انتخاب کرده است.
پنج تاریخدان (اریک جونز، مایکل مان، جان هال، دیوید لندز و جارد دایاموند) بحثهای کلی و فراگیری در سطح تاریخ جهان مطرح کرده و درصددند نشان دهند که اروپا به دلایل متعددی در طول تاریخی هزاران ساله برتر از همة مناطق دیگر جهان بوده است.
به باور بلاوت این پنج محقق هم اکنون شاید مهم ترین یا به هر تقدیر پرخواننده ترین تاریخدانان عالم واقعاً اروپامحور (در دنیای انگلیسی زبان) باشند. دو تاریخدان دیگر، لین وایت و رابرت برنر، هستند.
دلیل بلاوت برای انتخاب این دو تاریخدان پاسخی است که به این پرسش دادهاند: چرا اروپا از عقب ماندگی قرون وسطی رهایی یافت و غنی تر و قدرتمندتر از دیگر تمدنها شد؟ (مسئله ای که گاه به عنوان گذار به سرمایه داری و مدرنیته شناخته میشود). بلاوت معتقد است نظریههای اروپامحور وایت و برنر در مورد پیشرفت بیسابقة اروپا در قرون وسطی و اوایل دوران مدرن بسیار تأثیرگذار بودهاند.
به نظر بلاوت این هشت تاریخدان با هم گروهی را تشکیل میدهند که معرف مجموعۀ کامل نظریههای رایج دربارة برتری و تقدم تاریخی اروپا هستند.
او در کل چهار نوع نظریة اروپامحور را برشمرده است که برای تبیین این مدعا مطرح شده اند که اروپا (یا غرب) از همة جوامع دیگر غنیتر و توانمندتر شده است.
این چهار مورد عبارتند از:
- دین: اروپاییان (مسیحیان) خدای حقیقی را عبادت می کنند و او در مسیر تاریخ آنها را به جلو هدایت میکند.
- نژاد: سفیدپوستان برتری موروثی بر مردمان دیگر نژادها دارند.
- محیط زیست: محیط زیست طبیعی اروپا برتر از همة محیطهای دیگر است.
- فرهنگ: اروپاییان، مدتها پیش، فرهنگی را آفریدند که در پیشرفت و نوآوری بیهمتاست.
او میگوید از این باورها در ترکیب های متنوعی استفاده شده است. باور دینی در اوایل قرن نوزدهم مسلط بود، اما تاریخدانان در توسل به نژاد، محیط زیست و فرهنگ به عنوان ابزارهای خداوند درنگ نکردند. بعدها، تبیین های آشکارا دینی محبوبیت خود را از دست دادند، بنابراین برتری اروپا بیشتر به نژاد، فرهنگ و محیط زیستش نسبت داده شد.
حالا، نژادگرایی نیز انکار شده و تاریخ اروپامحور امروز تنها بر دو پا ایستاده است: محیط زیست و فرهنگ. به ما میگویند، اروپا پیشرفت کرد و بر جهان چیره شد چون محیط زیست و فرهنگ برتری دارد: این دو باعث شدند که اروپا از هر جامعة دیگری سریعتر و بیشتر توسعه یابد.
نویسنده به طور مستدل نشان میدهد همة این باورها نادرست هستند: این تاریخی دروغین و جغرافیایی ناپسند است. محیط زیست اروپا بهتر از محیط زیست جاهای دیگر نیست- نه پرثمرتر است، نه راحتتر و نه برای ارتباطات و تجارت و کارهایی از این قبیل مناسبتر.
در فصل دهم بلاوت سی دلیل را مطرح می کند که به گمان او دلایل تاریخدانان اروپامحور برای برتر دانستن اروپا هستند و در فصل یازدهم نشان می دهد که چگونه این استدلال ها (غیر از چند بحث پراکنده) به صورت یک مدل کلی در هم تنیده شده اند، مدلی که با کمی جرح و تعدیل توسط هفت نفر از تاریخدانان مورد بحث، مطرح شده است. چکیدة سخن بلاوت در این فصل و عصارة استدلال هایش در آخرین پاراگراف های کتاب بیان شده است: البته، در دیدگاه های تاریخدانان مختلف تفاوت هایی وجود دارد. بعضی بر دین به عنوان یک عامل علّی تأکید می کنند؛ بعضی دیگر دربارۀ آن تردید دارند.
بعضی بر محیط طبیعی تأکید میکنند؛ و بعضی دیگر آن را قابل ملاحظه میدانند اما اهمیت چندانی برای آن قائل نیستند. بعضی بر اقتصاد، و بعضی سیاست تأکید می کنند. و الی آخر. اما به نظر میرسد بیشتر تاریخدانان مدل کلی را می پسندند: اروپا قبل از دورۀ مدرن، به دلیل ذهنیت مترقی بیهمتا و محیط زیست پربرکت بی نظیرش از همۀ جوامع دیگر مترقی تر شد. اروپا به گونهای مرکز طبیعی جهان بوده است. من با این نظر مخالفم.
کتاب هشت تاریخدان اروپامحور از مجموعه متون انتقادی غرب مدرن است که انتشارات امیرکبیر آن را در 351 صفحه و بهای 61500 ریال روانه بازار نشر کرده است.