دبیر امسال جشنواره ایران ما، محمدعلی بهمنی است که خود از چهرههای تقدیر شده دو دوره قبل این جشنواره بوده است.
جشنواره سال گذشته ایران ما، همراه با حواشی زیادی بود. از ماجرای دبیری و داوری دکتر میرجلالالدین کزازی تا اعتراض برخی شرکتکنندگان به اشعار برگزیده.
با این وصف، بازخوانی اشعار برگزیده دوره قبل شاید خالی از لطف نباشد. سه شعر زیر، سه شعر اول جشنواره دوم از بین 10 شعر برگزیدهاند که سال گذشته، جایزه هیأت داوران را دریافت کردند....
***
ایران
کنعان به خواب رفتم و در مصر دیدمت
از کاروان بردهفروشان خریدمت
شبهای بیشماری از این دست در دمشق
منجر شدی به خوابم و هر شب پریدمت
از دهلی گناه لبت تا عراق شرم
برگونههای قرمز جیحون چکیدمت
یونان که حمله کرد به چشمان میشیات
براسب زاگرس به سپاهان دویدمت
وقتی برید موی ترا خنجر عرب
در تار و پود قالی کاشان کشیدمت
باد افاغنه که شبی ریشه تو کند
همچون گیاه مهر به دندان جویدمت
قوم مغول که میل به چشمان گل کشید
در شیون تغزل حافظ خزیدمت
بانوی روز مادر و شب مهربان، وطن
در پرچمی سه رنگ به آتش کشیدمت
کورش کیانی – شاهینشهر
***
وطنم
شبیه رخت عروسی که میشود کفنم
تو گاهواره و گوری برای من، وطنم
شعار نیست که شعر من است گوش کنید
مرا که آینگی میتراود از سخنم
نفس نفس همه آرامشاش ز طوفانهاست
جزیرهای که قیاساش اگر کنید منم
سکوت گاه صدا را به سخره میگیرد
چه همصدایی خوبیست بیصدا شدنم
به پای شب اگر از جنس آسمان باشد
چراغ وسوسه را بیدرنگ میشکنم
به صفرهای هزارآفرین به عشق به رنج
که من سرودهای از ناسروده وطنم
امینه دریانورد
***
فرصت خوبان
عمر گلهای بلندآوازة ایران کم است
فرصت نوروز در این جنگل عریان کم است
این کویر محض روزی جنگلی سرسبز بود
سیل جاری کن خداوندا که این باران کم است
ای که خوشبختی قلم خورده است در تقدیر تو
در کنار کوه غمهای تو کوهستان کم است
در قبال آنچه خوکان بر سرت آوردهاند
قرنها نفرین به چنگیز و هلاکوخان کم است
کشتی ما غرق شد هر گاه طوفانی وزید
ناخدا بسیار اما نوح کشتیبان کم است
باغ فین آزرده، کاشیهای آبی رنگ زرد
خون جوشان امیری در رگ کاشان کم است
رخش را زین کن به زانو دربیاور مرگ را
از کدامین نانجیبی رستم دستان کم است
ای وطن این ناخلف فرزند در شأن تو نیست
زودتر قربانیام کن فرصت خوبان کم است
سیدابوالفضل صمدی – خمین