پدرش،ایزاک، یک حسابدار اهل آفریقای جنوبی و مادرش، فانی،یک بنگاه خانهداری و بچهداری را اداره می کرد، به زودی به بروکلین نیوبورک نقل مکان کردند.
میلر در سال 1943 از دانشگاه هاروارد درجه مهندسی گرفت و در آنجا تصمیم گرفت که نویسنده شود. او به زودی به ارتش فراخوانده شد. و به عنوان سرباز پیادهنظام به فیلیپین رفت.
تجربیات او از زندگی نظامی و جنگ اساس اولین کتاب او قرار گرفت. "برهنهها و مردهها" در سال 1948 و هنگامی که او به عنوان دانشجوی فوقلیسانس در پاریس به سر می برد، به چاپ رسید.
این رمان به کتابی پرفروش بدل شد و میلر یک شبه به نویسندهای مشهور بدل شد و همینگوی، دوس پاسوس و ملویل نوین خوانده شد.
او در دهه پنجاه به پیشوایان نسل "بیت" مانند جک کرواک و آلن گینزبرگ پیوست و در نشریه "ویلیج وویس" که در بنیانگذاریش نقش داشت، به نوشتن تفسیرهای اجتماعی و سیاسی پرداخت.
میلر به عنوان گزارشگر نشریه "اسکوایر" به پوشش خبری کنوانسیون حزب دموکرات در سال 1960 پرداخت و بعدها بلندپروازانه مدعی شد که قطعهاش با نام "سوپرمن به سوپرمارکت میآید" در پیروزی جان اف کندی دموکرات با اختلاف اندک بر ریچارد نیکسون جمهوریخواه نقش داشته است.
پس از دو کتاب ناموفق او در سال 1965 با کتاب "رویای امریکایی" بازگشتی پیروزمندانه داشت. او در این کتاب به عنوان نویسنده/روزنامهنگار به روزنگاری رویدادهای عمده آن دوران مانند تظاهرات ضدجنگ در واشنگتن، کنوانسیونهای سیاسی 1968، مبارزه محمد علی کلی و پترسون و پرتاب آپولو به سوی ماه می پردازد.
توصیف او از راهپیمایی صلح سال 1968 به سوی ساختمان وزارت دفاع آمریکا با نام "سپاههای شب" برنده جایزه پولیتزر و جایزه ملی کتاب آمریکا شد.
در سال 1999 کتاب "سپاههای شب" در فهرست صدتایی نظرسنجی دانشگاه نیویورک در مورد بهترین نمونههای روزنامهنگاری آمریکا در قرن بیستم در مقام نوزدهم قرار گرفت.
میلر تکنولوژی را "موذی، ناتوانکننده و افسردگیآور" میدانست و معتقد بود که هیچکس از اهل سیاست پاسخی در مورد تاثیر آن بر سلامت روحی ما ندارد.
بدگمانی میلر نسبت به تکنولوژی چنان عمیق بود که با اینکه اغلب نویسندگان از ماشین تایپ یا کامپیوتر استفاده میکردند، او با قلم خودنویس و به اندازه 1500 کلمه در روز مینوشت.
از کتابهای بعدی او می توان به "آدمخواران و مسیحیان" (1966) ، "چرا ما در ویتنام هستیم؟ (1967) و "میامی و محاصره شیکاگو" (1968) - توصیف کنوانسیونهای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در آن سال - اشاره کرد.
"آواز مامور اعدام" (1979) توصیفی حماسی او از زندگی و مرگ یک جنایتکار خردهپا، گری گیلمور، که میلر هرگز او را ندیده بود، برنده جایزه پولیتزر سال 1980 برای بهترین اثر داستانی شد.
کتاب او با نام "مردان خشن نمیرقصند" در سال 1987 به فیلم در آمد. او در کتاب "شبح هارلوت" (1991) رمانی درباره سیا، به طور تعجبآوری تصویری همدلانه از جنگاوران جنگ سرد به نمایش گذاشت و برخی از منتقدان آن را نشانه پایان یافتن چپگرایی میلر شمردند.
او در سال 1997 با کتاب "انجیل به روایت پسر" را منتشر کرد که رمانی از دیدگاه عیسی مسیح است. و در سال بعد مصادف با هفتادوپنجمین سالگرد تولدش منتخبات نوشتههایش را با نام "زمان زمان ما" را منتشر کرد.
میلر در طول زندگیش شش بار ازدواج کرد و پنج دختر و سه پسر و یک نوه از خود به جای گذاشت.
او علیرغم جراحی قلب، نقصان شنوایی و آرتروز زانو که او را به راه رفتن با چوب زیر بغل مجبور کرده بود، اشتیاقش به نوشتن را حفظ کرد و در اوائل سال 2007 کتاب "قلعهای در جنگل"، رمانی درباره سالهای اول زمامداری هیتلر را که شیطان آن را روایت میکند، منتشر کرد.
در پاییز 2007 نیز کتابی حاوی مکالماتی با او درباره کیهان با نام "درباره خداوند: یک مکالمه نادر" انتشار یافت.
او در 10 نوامبر 2007 در بیمارستان مونت سینایی در نیویورک به علت نارسایی کلیه در 84 سالگی درگذشت.
منبع: آسوشیتدپرس