دانا و خوشبیانم
موضوع گزارش امروزم کتاب و کتابخوانی است. از بچگی به ما یاد دادند که کتاب یار مهربان است. «من یار مهربانم، دانا و خوشبیانم...»
پس چرا سرانه مطالعه این یار مهربان اینقدر در جامعه کم است؟ این سؤال بهانهای شد برای این گزارش. با چند تا سؤال پیش چند نفر رفتم و از آنها پرسیدم:
1- نظرتان درباره کتاب و کتابخوانی چیست؟
2- چرا سرانه مطالعه کتاب اینقدر در جامعه ما پایین است؟
3- معمولاً چه کتابهایی میخوانید؟ در هفته چهقدر به مطالعه اختصاص میدهید؟
عکس: محمود اعتمادی
جعفر توزندهجانی (نویسنده):
1- کتاب خیلی خوب است! من خودم کتاب را خیلی دوست دارم، یعنی درواقع من یک خوره کتاب هستم! خیلی کتاب مطالعه میکنم!
2- چون در کشورمان فرهنگسازی نشده است. یک خاطره برایتان تعریف میکنم: روزی در یک فرودگاه خارجی پروازمان به تأخیر افتاد. مسافران در سالن انتظار با یکدیگر در مورد سفر صحبت میکردند و فقط من کتابی از کیفم درآوردم و شروع به خواندن آن کردم. اولش کمی خجالت کشیدم! اما پس از چند لحظه مسافران خارجی دیگر نیز به سالن انتظار آمدند و همه آنها از کیفهایشان کتابهایی درآوردند و شروع به خواندن کردند!
3- من همه جور کتابی میخوانم! رمان، داستان، علمی، فلسفه و ... سعی میکنم در تمام زمینهها کتابهای جدیدی را که میآید مطالعه کنم! من در هفته ساعتهای خیلی زیادی را به مطالعه اختصاص میدهم. همانطور که قبلاً هم گفتم من یک خوره به تمام معنای کتاب هستم!
محدثه (دانشآموز):
1- کتاب انواع مختلف دارد. از بعضیها میشود خیلی چیزها یاد گرفت ولی بعضی از کتابها مثل بعضی رمانها اصلاً خوب نیستند!
2- چون کتاب خواندن فایدهای ندارد! مردم بدون اینکه کتاب هم بخوانند میتوانند زندگی کنند و مردم هم وقت اضافی ندارند که بخواهند با خواندن کتاب، آن را تلف کنند!
3- اگر کتاب خوبی پیدا کنم حتماً آن را میخوانم! همین چند روز پیش خواندن کتابی را تمام کردم که کتاب فوقالعاده خوبی بود!
هانیه (دانشآموز):
1- کتابهای درسی را چندان دوست ندارم چون مطالب کمی از آنها به درد زندگی میخورند! ولی از خواندن کتابهای غیر درسی مثل داستان، شعر و رمان خیلی لذت میبرم!
2- چون مردم به کتاب عادت ندارند! در یک خیابان چندین مغازه خوراکی و پوشاکفروشی وجود دارد ولی کمتر مغازه کتابفروشی در خیابانی پیدا میشود!
3- کتابهای شعر، داستان و رمان را میخوانم. در طول هفته خیلی به خواندن کتاب اهمیت میدهم. اگر یک کتاب رمان خیلی جالب برسد به دستم، ممکن است حتی شب هم نخوابم تا بفهمم آخر داستان چه میشود!
شقایق هم در جواب تمام سؤالاتم گفت: «الان عصر، عصر اینترنت، تلفن همراه و نرمافزار است! آدم که دیگر وقت کتاب خواندن پیدا نمیکند! وقتی میتوانم هر مطلبی را که خواستم از اینترنت بگیرم، دیگر چرا وقتم را صرف خواندن کتاب بکنم؟! تازه خیلی از کتابها به صورت فایلهایی در اینترنت موجود است! و حتی کتابخانههای مجازی هم وجود دارد. دیگر عصر کاغذ نیست!»
به حرفهای شقایق فکر میکنم! اما مگر میشود حسی را که آدم با خواندن شعر یا داستان به دست میآورد با بدلهای اینترنتی آنها عوض کند؟!
یک فروشنده کتاب:
اوضاع کتاب و کتابخوانی و کتابفروشی در جامعه خیلی نامساعد است. مردم اصلاً تمایلی برای خرید کتاب ندارند. دانشجویان اکثراً کتابهای درسی میخرند و اگر آنها هم مجبور نباشند، حتی این کتابها هم به فروش نمیرسند.من از شغلم و درآمدم اصلاً رضایت ندارم. اگر جمع کنم و مثلاً مواد غذایی یا حتی شارژ تلفن همراه بفروشم، درآمدم خیلی بیشتر میشود!
***
جعفر توزندهجانی اعتقاد دارد که اطلاعرسانی رسانههای ملی در زمینه کتاب خیلی پایین است و درصد خیلی پایینی از برنامههای تلویزیون درباره معرفی و آشنایی با کتابهای جدید و نویسندگان است.
سیده زهرا جمالی،خبرنگار جوان از تهران
نکته 1
پیدا کردن سوژه و تعیین محورهای گزارش و در ادامه انجام مصاحبههای مختلف، بخش مهمی از تهیه و جمعآوری اطلاعات یک گزارش است. اما این شیوه تنظیم است که اطلاعات و یافتههای شما را تبدیل به گزارش مطبوعاتی میکند.شیوهای که شما تنظیم کرده اید، مطبوعاتی نیست.
در حالیکه میتوانستید هر محور گزارش را با پرسشها و پاسخهای مربوط، در بخشی جداگانه که با میان تیتر جدا میشود، کار کنید و البته به این نکته توجه داشته باشید که از هرکس سؤال مناسب را بپرسید. شما از یک نویسنده میتوانید سؤالهایی را بپرسید و از دانشآموز سؤالهای دیگری و البته بعضی از پرسشها هم میتوانند برای هر دو نفر تکرار شوند. اما سؤالهای تخصصی به دریافت اطلاعات و تحلیل و نتیجهگیری گزارشتان کمک میکند.
از هنر غافل نشوید
- از خودتان بگویید.
متولد بهمن ماه سال 1358 در تهران هستم. فوق لیسانس کارگردانی و لیسانس طراحی صحنه تئاتر از دانشکده هنرو معماری. فعالیتهای تئاتری ام از سال 74 تا الان ادامه دارد.
- تا به حال چند کار حرفهای داشتهاید؟
اولین، در تالار هنر بوده به اسم «فرزند سیمرغ» که در سال 78 بود و تا الان بیش از 20 کار در تئاتر در زمینههای بازیگری، طراحی صحنه، کارگردانی و عروسکگردانی داشتهام.
- چگونه وارد عرصه هنر شدید؟
علاقه ذاتی ام بود و همیشه به سمت هنر گرایش داشتم. بین هنرهای تجسمی و نمایش شک داشتم ولی بازیگری در تئاتر بیشتر جذبم کرد.
- تا به حال چند کار را کارگردانی کرده اید؟
کار «برج» که عروسکی بود در بهار سال 1382 در تالار هنر؛ کاری که در جشنواره دانشجویی برنده شد و برای اکران عمومی رفت. در چند زمینه دیگر هم کار کردم که اکران عمومی نشد. پایاننامهام هم کار صحنهای بود که نویسندهاش «میشل دوگله رود» بود که من کارگردانی کردم و به اجرای عمومی هم نرسید! بعد از آن تمام تمرکزم را روی بازیگری در تئاتر و طراحی صحنه گذاشتم.
- هنگام شروع کار هنری، از بازیگری در تئاتر تا چه اندازه شناخت داشتید؟
من در هنرستان صدا و سیما بودم که اصول اولیه کار را یاد گرفتم، اما در دانشگاه بیشتر با این کار آشنا شدم و اطلاعات بیشتری گرفتم.
- کدام یک از کارهایتان را بیشتر دوست دارید؟
کارهای گروه تئاتر دون کیشوت و «ماکوندو».
- اجرای نقش مقابل چند درصد در اجرای شما تأثیرگذار است؟
100 درصد.
- مشوق اصلی شما؟
پدر ومادر.
- نظرتان در مورد این مصاحبه؟
خیلی خوب!
- و کلام آخر؟
آرزوی موفقیت برای خوانندگان و مخاطبان و به شما پیشنهاد میکنم از هنر غافل نشوید.
سپیدرو زمانی از تهران
نکته 2
مصاحبه هم مانند گزارش و دیگر قالبهای روزنامهنگاری، نیاز به یک مقدمه و یا« لید» دارد. در آن مقدمه شما میتوانید طرف مصاحبهتان را معرفی کنید. اگر هنرمندی ناشناس است و ممکن است مخاطبان شما او را درست نشناسند حتماً تعدادی از کارهای او را معرفی کنید و حتی شرح دهید تا خواننده بداند تصویر چه کسی را میبیند و قرار است مصاحبه با چه کسی را بخواند.
و البته باز هم تکرار میکنیم که بهتر است زندگی نامه را از خود هنرمند نپرسید. بهتر است قبلاً خودتان در مورد فرد مصاحبهشوندهاطلاعاتتان را جمعآوری کنید و البته نظر مصاحبهشونده را درباره مصاحبهتان نگیرید!