طی یک سال گذشته، یک نسل از کودکان درحال رشد با خاطراتی تلخ و روحیهای زخمخورده از سیاستهای افراطی رژیم صهیونیستی درمیان خرابههای باقیمانده از جنگ زندگی میکنند.
قیدا ابوالیاس دختری که از خاطرات تلخ گذشته یاد میکند با گریه و ناله از حملات اسرائیل میگوید که منجر به کشتهشدن 4 تن از پسرعموها و دخترعموهایش شده و خودش نیز 22روز در اغما به سر برده است. او 12ماه را با خاطرات فاجعه جنگی اسرائیل سپری کرده و این زمان برای بهوجودآمدن خشم و نفرت در وجود این دختر 13ساله کافی است. نکته قابل توجه اینکه او با این همه صدمه روحی، امید به زندگی و ایمان به آیندهای روشن را از دست نداده است.
قیدا خاطره روز حمله به خانهاش را تعریف میکند؛ او خود را برای امتحانات آماده میکرد. پدر قیدا، داروساز است و پس از بیدارشدن از خواب، یک فنجان چای درخواست کرد و خطاب به بچههای کوچکتر فریاد زد که آرام باشند. ناگهان قیدا صدای جیغ پسرعمویش را از طبقه پایین میشنود که فریاد میزند «مرده !مرده!».
یک موشک به ساختمان آنها اصابت کرده بود و تمام پنجرهها خرد شده بودند و خسارت گستردهای به طبقه زیرین وارد شده بود.
قیدا بهشدت نگران پدرش میشود و به دنبال او به طبقه پایین میدود. وی میگوید: من آیه – دخترعمویم- را دیدم که چوبها بر سر او ریخته بودند. قیدا سعی کرد آیه را از زیر چوبها بیرون بکشد که موشک دوم اصابت کرد. او ادامه میدهد: یک تکه از موشک به من اصابت کرد و فریادی کشیدم و سپس بیهوش شدم.
عطا محمد ابوالیاس- پدر قیدا- سراسیمه به داخل اتاق دوید. وی میگوید: من آنجا بدنهای بدون سر و پا را دیدم. من مادر قیدا را دیدم که فریاد میکشید. او بهسرعت برای خبر کردن آمبولانس به بیرون دوید. اسرائیلیها 250متر پایینتر از خانه آنها، آمبولانسها را متوقف کرده بودند.
حمله اسرائیل به غزه یکی از بیسابقهترین حملات این رژیم بود که 27 دسامبر با نام «عملیات سرب گداخته» شروع شد و 23 روز طول کشید. اما از سویی این جنگ باعث بدنامی اسرائیل شد زیرا به گفته عموی قیدا و پدر آیه که دکتری شناختهشده در بیمارستانهای اسرائیلی است این حرکت اسرائیل به دنیا نشان داد که این رژیم خواستار صلح نیست. در واقع، بیسان 20ساله، مییر 15ساله و آیه 14ساله به همراه یکی دیگر از دخترعموهایشان به نام نور که 17سال داشت، به شهادت رسیده بودند.
قیدا در بیمارستان بهمدت چهارماهونیم بستری بود. وی میگوید: حالا خیلی وقتها به آن روزها فکر میکنم اما سعی میکنم که دیگران متوجه درد و غم من نشوند. وی همچنین میگوید: من قصد دارم در غزه بمانم. شاید دیگران مایل باشند مهاجرت کنند، اما من نه.
بیش از 1400نفر از مردم غزه در طول سه هفته جنگ اسرائیل علیه غزه، کشته شدهاند که چندصدتن از آنان را کودکان تشکیل میدهند. سازمان حقوق بشر مستقر در مرکز فلسطین اعلام کرده که بیش از 40درصد از کشتهشدگان این منطقه را کودکان زیر 10سال تشکیل میدهند. سایر گروههای فلسطینی تعداد تلفات را بسیار بالاتر و تعداد کودکان مجروح را بیش از 1600تن اعلام کردهاند.اما سههفته جنگ تنها بخشی از داستان است. تجاوز اسرائیل به غزه سابقهای طولانی دارد و دوسالونیم محاصره طولانیمدت خاک این منطقه پس از به قدرت رسیدن حماس، در هر جنبه از زندگی کودکان غزه عوارضی به جا گذاشته است.
بررسی برنامه بهداشت روانی کودکان نوار غزه در اوایل سالجاری نشان داد که در حدود 75درصد از کودکان غزه که بالای 6سال سن داشتهاند از یک اختلال روحی و استرس ناشی از حوادث جنگ رنج میبرند.
دکتر حسن ضیدا، یک روانشناس برنامه بهداشت روانی نوار غزه میگوید: اکثریت کودکان در غزه از پیامدهای روانی و اجتماعی رنج میبرند. حس عدمامنیت و احساس ناتوانی در بیشتر آنها وجود دارد. وی میگوید: ما مشاهده میکنیم که قریب به اتفاق آنها مضطرب هستند و از اختلال خواب، کابوس و وحشت شبانه رنج میبرند و رفتارهایی غیرعادی از خود بروز میدهند؛ مانند اینکه به پدر و مادر خود میچسبند و آنها را رها نمیکنند. شبادراری، بیشفعالی، امتناع از خواب و تنها نخوابیدن و تمام اوقات با والدین خود ماندن از رفتارهایی است که تحتالشعاع ترس و نگرانی است. برخی از کودکان نیز رفتار پرخاشگرانه را در پیش گرفتهاند.
دکتر عبدل عزیزموسی ثابت، استاد روانپزشکی در دانشگاه القدس غزه میگوید: جنگ غزه تأثیراتی متفاوت روی دختران و پسران گذاشته است. دختران بیشتر افسرده و مضطربند و پسران بیشتر بیشفعالند.
برخی از کودکان دیگر خانههای خود را مکانی برای آسایش و آرامش نمیدانند. برخی نیز حتی نمیخواهند به خانههای خود بروند. اسرائیل با بمباران خانههای فلسطینیان غزه بیش از 20هزار خانه را ویران کرده و همین موضوع سبب شده تا برخی از آنها در چادر زندگی کنند و برخی نیز به خانه بستگان خود نقل مکان کنند. حماس به خانوادههای آواره برای بازسازی خانههای خود کمک مالی کرده است.
حنان عطار که بهنظر 10ساله است، خانهاش را به یاد میآورد که موشکهای پرتابشده توسط تانکهای اسرائیلی آن را ویران کردهاند. وی میگوید: پدر من یک کشاورز است. ما یک مزرعه داشتیم. ما هندوانه میکاشتیم، اما زمین ما خیلی به مرز نزدیک بود و اکنون نمیتوانیم به آنجا برویم. حنان بهشدت کمبود وزن دارد. مادر حنان بهدلیل مصرف دارو و مشکلات روحی نمیتواند بچههای خود را شیر دهد.
پدر حنان نیز پس از حمله اسرائیل بیش از حد بیمار شده و بیکار است.کارشناسان بهداشت روانی نوار غزه معتقدند که عدموجود حریم خصوصی و وجود فقر در غزه تنش درون خانواده را موجب شده و محاصره اسرائیل علیه غزه تأثیر روحی و روانی بدی بر خانوادهها گذاشته است. دکتر ضیدا میگوید: بعضی از والدین کودکان، خود مضطرب و افسردهاند و رفتاری پرخاشگرانه نسبت به فرزندان خود دارند.
جان گینگ، مدیر فعالیتهای سازمان ملل متحد در غزه، این مسئله را اینطور مطرح میکند و میگوید: آیا وضعیت بد خانوادهها موجب افزایش خشونت خانگی نمیشود؟ البته که میشود. کودکان والدین خود را در فراهمکردن خواستههای خود ناتوان میبینند و این حالت را بهعنوان یک شکست در والدین خود میدانند.
بخشی از این مشکلات، ناشی از فقدان سرگرمی برای کودکان است. در غزه تنها چند باغ و پارک وجود دارد؛ سینما و سالن تئاتری وجود ندارد، امکانات و تجهیزات ورزشی بهدلیل بمباران اسرائیلیها یا آسیب دیده یا کاملا ویران شده و یکی از مزایای بزرگ طبیعی غزه – 25مایل ساحل شنی دریای مدیترانه در این منطقه – دیگر برای بازی امن نیست و جایی پرخطر شده است.
این سواحل زمانی محل تفریح خانوادهها بود اما پس از آنکه اسرائیل این منطقه را بمباران کرد و کارخانه فاضلاب غزه را نابود کرد فاضلاب به ساحل ریخته میشود و آب این قسمت آلوده است و کودکان با بیماریهای پوستی و عفونتهای ناشی از شناکردن در آب سواحل غزه مواجه شدهاند.
گینگ میگوید: تحصیل در غزه همراه با رنج است. 32 مدرسه از 221مدرسه سازمان ملل متحد در غزه در حمله بزرگ اسرائیل ویران شده و هیچیک از آنها تعمیرنشدهاند. اسرائیلیها میگویند که مصالح ساختمانی میتواند بهعنوان سلاح علیه آنها استفاده شود و از ورودش ممانعت میکنند.از سویی کودکان با کمبود مداد و کتاب مواجهاند و لوازمی هم که به دست آنها میرسد از طریق تونلهای زیرزمینی و از مصر وارد غزه میشود.
نتیجه تحصیل در مدارسی که 2یا 3شیفت دارد باعث کاهش سطح آموزشوپرورش کودکان غزه شده است. یکپنجم از 200هزار دانشآموزی که در مدارس ساختهشده توسط سازمان ملل متحد در غزه درس میخوانند در امتحانات ریاضی و عربی امسال افت شدیدی داشتهاند.
هدف اسرائیل این است: تسهیل نابودی یک جامعه متمدن و بدتر از آن، توسعه جامعههای افراطی.
مشکل دیگری که سبب میشود کودکان تمرکزی برای درسخواندن نداشته باشند، گرسنگی است. براساس گزارش سازمان ملل متحد، سهچهارم کودکان غزه نیاز به مواد غذایی برای تحصیل دارند. اکثر نوزادان متولدشده نیز از سوءتغذیه رنج میبرند که باید آنها را نجات دهیم. کمخونی، بهویژه درمیان دختران رایج است.
وی همچنین میگوید: سازمان ملل متحد تغذیه کودکان در مدارس را شروع کرده به این دلیل که کودکان بدون صبحانه به مدرسه میآیند و این روند یادگیری آنها را کاهش میدهد. بیتوجهی کارشناسان کودک به این موضوع، مانند عدموجود الگوی سالم است.
در همین رابطه ضیدا میگوید: متأسفانه با این روند ما کودکان پرخاشگر بیشتری را خواهیم داشت. اگر محاصره پایان یابد میتوانیم تغییرات مثبت زیادی را در کودکان غزه مشاهده کنیم. رژیم صهیونیستی با اقداماتش نسل جدیدی از کودکان را به سمت خشونت سوق میدهد چرا که آنها تنها راه حل مشکلات خود را در خشونت میدانند. بنابراین اسرائیل، خود دشمنانش را بهوجود میآورد.
با این حال، این نکته قابل توجه است که چگونه بسیاری از فلسطینیان ایمان و اعتقاد به آیندهای بهتر را با خود دارند. با وجود این همه ضربه روحی، قیدا حاضر به ترک غزه نیست. او 3بار در هفته در کلاسهای انگلیسی حضور مییابد برای اینکه شانس بیشتری برای بهبود آرزوهایش بیابد.
معلم انگلیسی قیدا از او میپرسد: اگر قرار بود یک رنگ انتخاب کنی چه رنگی را انتخاب میکردی؟ قیدا بیتردید پاسخ میدهد: «قرمز».
معلم از دانشآموزان سؤال میکند قرمز برای شما چه معنایی دارد. یکی میگوید: خون. دیگری میگوید: خطر. هردو شاهد قتل عام در 2سال گذشته بودهاند. اما قیدا لحظهای درنگ میکند و میگوید: قرمز مرا خوشحال میکند. قرمز رنگ عشق است. قیدا در پاسخ به اینکه چرا انگلیسی میخواند، گفت میخواهد مهماندار هواپیما بشود.
جالب اینجاست که این حرفه قطعا نیاز به مهاجرت دارد. غزه باند فرودگاه ندارد. تنها فرودگاه غزه، سال گذشته با تانکها و بولدوزرهای ارتش اسرائیل خراب شد و تنها از آن قلوه سنگهایی مانده است.
گاردین-17 دسامبر2009