فیلم پرخرج سهبعدی جیمز کامرون که طبق آخرین آمار حدود 400میلیون دلار هزینه تولید آن بوده در این ماه در سینماهای 106 کشور جهان به نمایش در آمد همچون آخرین فیلم او تایتانیک، آواتار هم جنجالیترین فیلم سال محسوب میشود و البته میتوان آن را پیشرفتهترین و پرهزینهترین فیلم تاریخ سینما نیز دانست.
اما در کنار اینها هیچ فیلمی به اندازه آواتار منتقد سیاست جنگ علیه ترور دولت آمریکا نبوده است. کامرون با ساخت فیلمهایی چون نابودگر 1 و 2، تایتانیک و بیگانگان نشان داد که درک خوبی از گیشه دارد. از سوی دیگر فیلمهایی که در این سالها درمورد جنگ عراق و افغانستان ساخته شده همگی در گیشه شکست خوردهاند گرچه در برخی از آنها هنرپیشگان نام آشنایی چون تام کروز، مریل استریپ و ریزویترسپون بازی میکردند. کامرون در کنفرانس خبری اکران افتتاحیه فیلم جدیدش اظهارداشت که انتقاد از جنگ علیه ترور گرچه تم اصلی فیلم نیست ولی آمریکاییها در درک تأثیر حملات نظامی کشورشان به عراق و افغانستان وظیفه دارند نگاهی اخلاقی داشته باشند.
او در ادامه گفت: ما در راهی قدم گذاشتهایم که به بهای جان هزاران عراقی تمام شد و بعید میدانم آمریکاییها حتی دلیل این امر را بدانند پس باید اتفاقی برای باز شدن چشم مردم آمریکا رخ دهد.
ماجرای فیلم در 145 سال آینده میگذرد؛ زمانی که یکی از نیروهای آمریکایی به نام «جیکسالی» به سیاره پاندورا اعزام میشود تا بتواند برای حل بحران انرژی زمین در قرن 22 مواد معدنی را در آنجا بیابد.ساکنان این سیاره «ناوی» نام دارند که با پوستهای آبیشان از سیارهای سر سبز بهره میبرند و در برابر نفوذ زمینیها مقاومت میکنند اما سالی با یک عمل دی انای چهره خود را مشابه این افراد کرده و اعتماد آنها را جلب میکند و مقدمات حمله ناگهانی نیروهای آمریکایی را به این سیاره فراهم میکند.
در این فیلم برای حمله ناگهانی به سیاره از لفظ shock and awe استفاده شده که در زمان حمله نیروهای آمریکایی به بغداد در سال 2003 نیز از آن استفاده شده بود.
در این فیلم از زبان فرماندهان انسانی میشنویم: بقای ما بسته به موفقیت این عملیات پیشدستانه است و ما ترور را با ترور جواب میدهیم.
یکی از تئوریهایی که برای موفقیت سری فیلمهای جنگهای ستارهای در دهه 1970 و 19080 عنوان شده بود موضوع مقاومت یک جنبش چریکی در مقابل نیروهای امپراتوری بود که میتوانست روایتکننده جنگ ویتنام از دید سربازان ویتنامی در مقابل نیروهای تا دندان مسلح آمریکایی باشد.
در مورد آواتار هم ایده مشابهی در کار بوده و جایگزینی نیروهای آمریکایی با سربازان مهاجم فیلم میتواند باعث سمپاتی تماشاگران درنقاط مختلف جهان شود. اما این فیلم در کنار این موضوع واکنشها و برداشتهای مختلفی را در نقاط مختلف جهان به همراه داشته است. از یک سو نشریات و رادیوهای «واتیکان»، جیمز کامرون و فیلم سه بعدی پرفروش او را به خاطر این مسئله که داستان فیلم مردم را به جای پیروی از مذاهب به پرستش طبیعت تشویق و ترغیب میکند به باد انتقاد گرفتهاند؛ ایدهای که «پاپ» هم در مورد آن به مردم هشدار داده است. واتیکان فیلم آواتار را با وجود جلوههای ویژه خیرهکننده آن، فیلمی ساده طبع، توخالی و آبکی خوانده است.
درهمین حال نخستین رئیسجمهوری بومی کشور بولیوی در آمریکای جنوبی از فیلم آواتار به خاطر اهمیتی که در فیلم به طبیعت و حفاظت از محیطزیست داده شده تجلیل کرده و گفته است که این فیلم حاوی پیامی است که میتواند محیطزیست جهان امروز را از استثمار و بهرهبرداریهای آینده نجات دهد.
اما از سوی دیگر فیلم موجب سر و صداهای مخالفان و منتقدان بسیاری نیز شده است. گروهی از وبلاگ نویسان محافظه کار آمریکایی در ایالات متحده این فیلم را ضدتوسعه یا سیاستهای نظامی و جنگگرایی خواندهاند. عدهای دیگر نیز آن را به خاطر رنگ پوست آبی بازیگرانش بهعنوان یک فیلم نژادپرستانه شناسایی کردهاند.
کامرون بیش از 12سال برای ساخت این فیلم انتظار کشیده بود تا آن را به شکل سه بعدی ارائه دهد و در عین حال تعداد سینماهایی که بتوانند نسخه سهبعدی فیلم را اکران کنند در دنیا و آمریکا وجود داشته باشد. در حال حاضر بیش از 2500 سالن در آمریکا و 3200 سالن در باقی کشورهای دنیا قابلیت پخش فیلمهای سه بعدی را دارند.کامرون ابتدا قصد داشت تا اقتباسی از یکی از مشهورترین مانگاهای ژاپنی به نام فرشته جنگ داشته باشد ولی وقتی بر سر اقتباس از آن به مشکل برخورد کرد و کار آن شکلی که انتظار داشت پیش نرفت به سراغ آواتاری رفت که فیلمنامهاش را در سال 1994 نوشته بود. گرچه این فیلمنامه در دهههای اخیر نوشته شده اما یافتن ردپای برخی از آثار ادبی و سینمایی تأثیرگذار بر کامرون در دهههای اول زندگیاش مشکل نیست؛ آثاری چون رمانهای ماجراجویانه ریدر هاگارد که در جوانی مورد علاقه کامرون بود، فیلمهای ری هری هاوزن یا تأثیر دوران همکاری کوتاه کامرون و راجر کورمن.
زمانی که منازل ساکنان سیاره مورد هجوم قرار گرفته نابود میشود، صحنه نابودی قبل از هر چیز نابودی برجهای دو قلو نیویورک را مجسم میکند و کامرون که خود کانادایی است از اینکه این صحنه تا این اندازه یادآور حمله11 سپتامبر است تعجب کرده بود. کامرون همچنین در مورد استفاده از عبارت shock and awe در توصیف حمله زمینیها گفت: همه ما میدانیم حمله موشکی چگونه صورت میگیرد ولی از اینکه آنها در زمان انجام چنین حملهای در چه حالی هستند خبر نداریم چون چنین حملاتی هرگز به خاک آمریکا انجام نشده است و تصور میکنم برای درک چنین چیزی نوعی مسئولیت اخلاقی وجود دارد. بخشی از این فیلم هم به این موضوع میپردازد و از نگاه من ما میتوانیم در یک موضوع کاملا عامه پسند به جایگاهمان در جامعهای صنعتی نگاه کنیم و مروری بر تواناییهای تسلیحاتی مان داشته باشیم؛ تواناییهایی که اگر اخلاقگرایانه از آنها استفاده شود نتایج خوبی دارد ولی هرگز چنین چیزی رخ نمیدهد.
تایمز- 14ژانویه 2010