امروزه پیراهنهای ورزشی به نمادی از قدرت، موفقیت و ملیت کشورها یا باشگاههای ورزشی تبدیل شدهاند. در رده ملی، اکثر کشورها با استفاده از رنگهایی که در پرچمشان به کار رفته، در انتخاب رنگ پیراهنهای ملی، به نوعی، علاقه خود را به کشورشان نشان میدهند.
قصه پیراهنهای باشگاهی اندکی متفاوت از پیراهنهای ملی است. پیراهنهای باشگاهی معمولاً متأثر از یک نماد به عنوان طرح اولیه و سپس انتخاب رنگ است. این رنگ و نماد حتی میتواند وابستگی یک باشگاه را به یک شرکت تجاری، شهر یا استان نشان دهد؛ به همین دلیل در طول سالها، شاهد تغییر رنگها و حتی نمادها و نشانها نیز هستیم.
در گذشته شاید چندان به زیبایی یا حتی راحتی پیراهن بازیکنان توجهی نمیشد؛ حتی در دو دهه اخیر پیراهنهایی طراحی شدهاند که به زعم طراحان و باشگاهها زیبا و خوب هستند ولی با استقبال هواداران روبهرو نشده و در زمره پیراهنهای زشت ورزشی ثبت شدهاند.
اکنون پیراهنهای ورزشی اهمیت بسیاری پیدا کردهاند. حضور اسپانسرهایی که پولهای هنگفتی به باشگاهها تزریق میکنند و تأکید بر استفاده از رنگهایی که تبلیغ شرکتها به وضوح در آن نمایان و برجسته باشد، همچنین توقع هواداران که با خرید پیراهن و محصولات ورزشی باشگاه علاقه به تیم خود را نشان میدهند، باعث شده طراحی لباس، انتخاب رنگ و... بسیار بااهمیت باشد؛ به ویژه این که باشگاهها اکنون بخشی از هزینههای خود را از فروش پیراهن و سایر اقلام ورزشیشان تأمین میکنند. باشگاههای بزرگی چون رئالمادرید و بارسلونای اسپانیا، چلسی و منچستریونایتد انگلیس، بایرنمونیخ آلمان و... مثالهای خوبی برای هستند که نشان میدهند علاوه بر استقبالی که از محصولاتشان در کشورهای خود میشود، پیراهنهای ورزشی آنها در دیگر کشورهای جهان طرفدار دارد. در این جا بد نیست اشارهای به پیراهن باشگاههایی کنیم که در سالهای مختلف جزو پیراهنهای زشت بودهاند و به عنوان نمونه بیسلیقگی طراحان و باشگاهها معرفی شدهاند.
باشگاه نورویچ انگلیس 1993
در اوایل دهه 90، باشگاه نورویچ تلاش فراوانی داشت تا بتواند خود را در سطح بزرگان فوتبال کشور انگلیس و همچنین اروپا نشان دهد. طراحان پیراهن باشگاه تلاش کردند در طرح پیراهن باشگاه از طرح و رنگهای دو باشگاه معروف ایتالیا و آلمان به نامهای اینترمیلان و بایرنمونیخ الهام بگیرند ولی در نهایت پیراهنی که طراحی شد بیشتر شبیه پیراهنهای ورزشی مانند پینتبال بود تا فوتبال!
باشگاه منچستریونایتد انگلیس 1995
در موزه ویژه باشگاه منچستریونایتد پیراهن ورزشی این تیم مربوط به سال 1995 بدجوری توی ذوق تماشاگران میزند و حداقل الکس فرگوسن در این یک مورد گناهکار است! این پیراهن نه به نام شیاطین سرخ میخورد و نه حس برتری را القا میکرد. یک پیراهن نه، ببخشید! یک تیشرت که بیشتر به درد مهمانی میخورد تا بازی فوتبال!
باشگاه استون ویلای انگلیس 1993
باشگاه استونویلا در دهه 90 از تیمهای بزرگ لیگ برتر انگلیس بود؛ ولی این روند پس از سال 2000 تداوم نیافت. پیراهنهای ورزشی این باشگاه هرچند در دوره خود چندان هم بد به نظر نمیرسید، استفاده از ترکیب رنگهایی مثل سیاه، قرمز و سبز باعث شد پیراهنهای این باشگاه هم چنگی به دل نزند.
تیم ملی مکزیک 1994 و 1998
مکزیکیها را باید بدسلیقهترین افراد روی زمین از نظر انتخاب رنگ برای تیم فوتبال معرفی کرد. پیراهنهای عجیب و غریب و الهامگرفته از فرهنگ سرخپوستی فقط به دهه 90 و سال های 94 و 98 ختم نمیشود. در سال 1994 پیراهن خورخه کمپوس، دروازهبان این تیم بیشتر به یک تابلوی نقاشی شبیه بود.
در سال 98 نیز پیراهن بازیکنان باشگاه در نوع خود منحصر به فرد، جالب و در عین حال بسیار زشت بود!
باشگاه آرسنال انگلیس 1991
دهه 90، گویی دهه آزمایش و امتحان رنگهای مختلف در پیراهنهای ورزشی بود و در این عرصه آرسنالیها پیشتاز بودند و سعی میکردند تغییرات زیادی در پیراهنهای ورزشی خود ایجاد کنند؛ ولی بدترین آن در سال 1991 بود که پیراهن باشگاه با رنگ زرد و مشکی بیشتر به پیراهن دلقکها و شعبدهبازها شباهت داشت تا پیراهن یک تیم فوتبال!
باشگاه چلسی انگلیس 1995
باشگاه چلسی پیش از خریداری توسط رومن آبرامویچ، سرمایهدار بزرگ روس، باشگاه چندان مطرحی در لیگ برتر انگلیس نبود و حداقل در قوارههای قهرمانی مطرح نمیشد. با این حال در اوایل دهه 90 میشد ستارگان بزرگی را در ترکیب این تیم دید. در سال 1995 طراحان لباس، پیراهنهایی برای این باشگاه طراحی کردند. اوج بدسلیقگی آنها زمانی مشخص شد که رودگولیت، ستاره هلندی وارد زمین شد. پیراهنی که با چهره خاص گولیت همخوانی نداشت و بیشتر به پیراهن مهمانی شباهت داشت تا فوتبال!
تیم ملی کامرون 2002
گویا کامرونیها مشکل خاصی با شماره پیراهنهای خود داشتند چون در پیراهنهای طراحی شده تیم ملی کامرون در سال 2002، شماره پیراهنهای این تیم که بیشتر شبیه پیراهن بسکتبالیستها بود، از فاصله بسیار دور نیز خوانده میشد؛ البته این نخستین بار نبود که کامرونیها با پیراهنهای خود خبرساز میشدند؛ پیش از آن نیز با پیراهنهای چسبان و غیر استاندارد نگاه ها را به خود جلب کرده بودند.