ملک عبدالله ابن عبدالعزیز در ژانویه 2006 از هند دیدار کرد. این نخستین دیدار یک پادشاه سعودی ظرف 51 سال گذشته از هند بود و اکنون سفر نخستوزیر هند در شرایط ویژه غرب آسیا صورت میگیرد.
روابط هند با عربستان سعودی واقعاً تا یک دهه پیش اوج نگرفت. در خلال سالهای اولیه جنگ سرد، ریاض قاطعانه در اردوگاه آمریکا قرار گرفت، در حالی که دهلینو در برابر تمام ائتلافها ایستاد.
2تحول در دهه 1970 فاصله بیشتری بین 2کشور انداخت. تضعیف قدرت پاکستان در سال 1971 و در پی آن بحران نفتی سال 1973، زمینه را برای روابط نزدیکتر بین پاکستان و عربستان سعودی هموار کرد.
در پی مداخله شوروی در افغانستان در سال 1979، عربستان سعودی در تأمین مالی مجاهدین که با ارتش سرخ میجنگیدند، همکاری نزدیکی با پاکستان و آمریکا کرد. هند کوشید موضع ظریفتری اتخاذ کند؛
علناً تهاجم شوروی را محکوم نکرد، اما در خفا از مسکو خواست عقبنشینی کند. در هر صورت، اختلاف بین این دو موضع آشکار بود و بهرغم سفر ایندیرا گاندی، امکان پوشاندن این اختلاف وجود نداشت.
بلافاصله پس از جنگ سرد نیز این رابطه گرم نشد. موضع مبهم هند درباره تهاجم عراق به کویت و تحولات پس از آن، دشمنی سعودیها را برانگیخت که خود را هدف بعدی بلندپروازیهای توسعهطلبانه صدام حسین میدانستند.
افزون بر این، با آغاز جنگ چریکی در کشمیر، اختلاف بین هند و پاکستان بار دیگر توجه جهانی را جلب کرد. موضع سعودی در این باره همواره مایه آزار هند بود. سرانجام، در پی امضای پیمان اسلو بین اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین، هند با اسرائیل رابطه دیپلماتیک برقرار کرد؛ اقدامی که باعث قدری اصطکاک با سعودیها شد.
با این حال، عربستان سعودی بزرگترین تأمینکننده نفت هند و در عوض، هند چهارمین واردکننده بزرگ نفت سعودی پس از چین، آمریکا و ژاپن است.
موضوع دیگری که به همین اندازه حائز اهمیت است، حضور نزدیک به 2 میلیون نفر هندی در عربستان سعودی است. آنان بزرگترین جامعه خارجیها را در این کشور تشکیل میدهند و نقش مهمی در اقتصاد داخلی آن ایفا میکنند.
تقویت مناسبات فرهنگی نیز به این روندها پیوند دارد. شمار مسلمانان هندی که مکانهای مقدس در عربستان سعودی را زیارت میکنند، در دهه گذشته دائماً رو به رشد بوده است. در سفر سینگ، 2کشور به تقویت مناسبات خود در تمام این زمینهها چشم خواهند داشت اما آنها باید به چند موضوع مهم دیگر نیز توجه کنند.
هند باید مذاکره صریحی درباره وضعیت پاکستان داشته باشد. مطمئناً اسلامآباد رابطه بسیار نزدیکتری با ریاض دارد. اما عربستان سعودی نیز بیشترین اهرم اعمال فشار را بر پاکستان دارد که از بسیاری جهات بسیار بیش از آمریکاست، چه برسد به چین.
در مقاطع مختلف در تاریخ متلاطم پاکستان، سعودیها نقش مهمتری در سیاست داخلی آن ایفا کردهاند. نواز شریف و پرویز مشرف 2نفر از بهرهمندان از حمایت سعودیها هستند. قدرت عربستان در پاکستان اخیراً افزایش یافته است.
همین چند ماه پیش، سعودیها سیاستمداران متخاصم پاکستانی را برای مذاکرات فردی فراخواندند. تماس با خاندان آلسعود در ارتباط با پاکستان هر چقدر هم که مخاطرهآمیز بهنظر برسد، از نظر دهلینو معنادار است.
تعمیق بحران در افغانستان زمینه دیگری است که دهلینو و ریاض میتوانند در آن، زمینه مشترکی پیدا کنند. حامد کرزی، رئیسجمهوری افغانستان اخیراً از عربستان دیدار کرد و خواستار کمک ریاض به برقراری ارتباط با بخشهایی از طالبان شد.
این اقدامی هوشیارانه بود که هدف آن، کاهش دادن نقش پاکستان در تلاشها برای آشتی با عناصری از این شورشیان بود.
سعودیها کاملاً مطمئن نیستند که مایل به انجام این نقش باشند. آنان بر این اعتقادند که رهبری ارشد طالبان مایل نیست روابط خود را با القاعده قطع کند و سعودیها نمیخواهند به فرایندی کمک کنند که نتیجه آن تقویت القاعده باشد.
نشریه deccanchronicle - 22 فوریه 2008
ترجمه: وحیدرضا نعیمی