روش این زن اینگونه بود که یک تاکسی با راننده کرایه میکرد و از راننده میخواست در تاکسی منتظر باشد تا او به فروشگاه برود و خرید کند. او با استفاده از مهارتی که در سرقت داشت به سرعت دستگاه مورد نظر خود را که وسایل کوچک آشپزخانه بود، از فروشگاه سرقت میکرد و بلافاصله پس از بیرون آمدن از فروشگاه سوار تاکسی میشد و از صحنه میگریخت.
اما در آخرین سرقت این زن، راننده که به او شک کرده بود بهجای محلی که این زن میانسال قصد داشت برود به اداره پلیس رفت و او را بهراحتی تحویل ماموران داد.
دعوا بر سر تلفن همراه
مکزیکوسیتی: فهرست مکالمههای تلفن همراه موجب شد که زنی به زندان بیفتد و شوهرش هم برای مدتی روی تخت بیمارستان باشد. گزارشها حاکی از آن است که این زن 29 ساله حساسیت زیادی روی تلفن همراه شوهرش داشته و هر روز اطلاعات آن را بررسی میکرده است.
اما در روز حادثه این زن با چند شماره تلفن ناآشنا در فهرست مکالمات شوهرش برخورد میکند و بدون اینکه از او توضیحی بخواهد با چاقوی آشپزخانه به او حمله میکند. این درگیری به اندازهای جدی میشود که مرد 30 ساله به شدت از ناحیه شکم آسیب میبیند و با تماس همسایگان، ماموران پلیس در محل حاضر میشوند.
بنا بر حکم دادگاه این زن باید علاوهبر پرداخت هزینههای درمانی شوهرش زندان طولانی مدتی را هم تحمل کند. گفتنی است شوهر این زن قصد دارد پس از ترخیص از بیمارستان برای همیشه از همسرش جدا شود.
عاقبت بازی کودکانه
مادرید:2 کودک بازیگوش که برای سپریکردن اوقات فراغتشان دست به اقدام خطرناکی زده بودند برای والدینشان دردسر زیادی ایجاد کردند. این پسربچههای 9ساله با هم قرار گذاشتند که راس ساعت معینی از شب سوئیچ خودروی والدینشان را از جیب آنها بردارند و هر کدام که بتواند زودتر خودرو را از پارکینگ خارج کرده و به نزدیکی یک زمین بازی برساند باید برای همه سال تحصیلی تکلیف مدرسه دیگری را انجام دهد.
گفتنی است آنها موفق شدند سوئیچها را بردارند و با اندکی آشنایی که به رانندگی داشتند سعی کردند خودروها را از پارکینگ خانههایشان که دیوار به دیوار هم بود خارج کنند اما یکی از آنها هنگام بیرون آمدن از پارکینگ با خودروی دیگری برخورد کرد و به آن خسارت زیادی زد. پسربچه دیگر هم خودرو پدرش را با سرعت وارد حیاط همسایه روبهرو کرد و تمام باغچهاش را از بین برد.
سارق عصبانی
ریو دو ژانیرو: یک سارق بداخلاق با زود از کوره در رفتنش خود را به دام پلیس انداخت. این مرد وارد یک فروشگاه شد و با تهدید از فروشنده خواست پولهای موجود در صندوق را به او بدهد. اما فروشنده که جوان خوشذوقی بود تصمیم گرفت با صحبتکردن این سارق را از اقدامش منصرف کند.
او به سارق گفت که میتواند برای او کاری پیدا کند تا مجبور به سرقت نباشد. اما مرد سارق به اندازهای از این حرف عصبانی شد که فراموش کرد برای چهکاری به فروشگاه رفته و جوان فروشنده را به باد کتک گرفت.
او با داد و فریاد فروشنده را کتک میزد تا سرانجام پلیس آنها را از هم جدا کرد. این مرد که تازه پس از دستگیری به خودش آمده بود به ماموران گفت که این جوان که دستکم 20 سال از او کوچکتر است میخواسته نصیحتش کند و همین نکته به اندازهای برایش گران تمام شد که سرقت را فراموش کرد.