زمستان امسال ازدحام رنگها و طرحها بود در جایجای شهر. جشنواره هنرهای تجسمی از سویی و برگزاری هفتنگاه سوم از سوی دیگر و حتی برگزاری اکسپوی جشنواره فجر نیز میتوانست فعالیتی نو باشد در عرصه هنرهای تجسمی. همه این فعالیتها در کنار ایجاد اکسپویی مستقل از سوی شهرداری تهران، دمیدن روح تازهای است در این عرصه.
درواقع تمام اتفاقاتی که در زمستان سالجاری گذشت، نویدبخش حرکتی نو در عرصه هنرهای تجسمی بود؛ فرقی نمیکند که این اتفاقات را نهادی دولتی راهبری میکند یا شبه دولتی؛ تفاوت در این نیست که نهادی خصوصی داعیهدار این عرصه است یا سازمانی رسمی؛ هرچه هست تلاش نهادهای مختلف برای اقتصادیتر کردن عرصه هنرهای تجسمی است.
رقابت گالریها بهعنوان مراکز خصوصی با نهادهای دولتی در ارائه بیشتر آثار هنری اگرچه با توفیق نسبی بیشتری همراه بود اما نباید ورود دولت به این عرصه را نادیده گرفت، بهویژه اینکه قول فراموش شده دولت برای اختصاص نیم درصد از بودجه سازمانها برای خرید آثار هنری شاید در ادامه راه، رونقی تازه بدهد به این عرصه که سالهاست خونی تازه در رگهایش جاری نشده است.
شاید سرآغاز دوباره، ماجرایی بود که ابتدای سال گذشته در حراج کریستی دوبی رخ داد. هر چه هست این روزها عرصه هنرهای تجسمی پویاتر از همیشه خود را به زندگی روزمره مردم نزدیکتر میکند و درگذار آنچه رخ میدهد، دمیدن روحی تازه در رگهای جوان و شکوفای آن است.
هنگامی که در بهار سال 87 خبر غیرمنتظره فروش اثری از پرویز تناولی با نام «آه، تخت جمشید» به قیمت رؤیایی 2میلیون و 800هزار دلار در محافل هنری پیچید، کسی تصور نمیکرد که خیلی زود عرصه هنرهای تجسمی به این خبر واکنش نشان دهد و در پایان سال88 شاهد اتفاقات بزرگ باشد. انگار دیگر آثار تجسمی از کنج نگارخانههای شهر بیرون آمدهاند و در فضاهای بزرگتر خود را مقابل دیدگان مردم قرار میدهند.
سالنهای کم نور و خالی از بازدیدکنندگان دیگر میزبان آثار هنری هنرمندان تجسمی نیست. این روزها در جای جای شهر جشنوارههای مختلف تجسمی با عناوین گوناگون برگزار میشود و مردم نیز به بهانههای مختلف در کنار این آثار حضور مییابند و مخاطبان آثار هنری میشوند.
هفت نگاه فصلی نو
امسال هفتنگاه بعد از یکسال وقفه دوباره فعالیت خود را با حضور بیش از 220هنرمند آغاز کرد. در واقع هفتنگاه سوم اینبار با حضور هنرمندان بیشتر و آثار متفاوتتر زمستان تجسمی را کمی بارورتر کرد. درست در همان روز اول اعلام شد که هفت نگاه به رقم فروش بیش از 100 میلیون تومان دست یافتهاست. شاید این اتفاق در طول سالهای گذشته بینظیر بود.
لیلیگلستان، سخنگوی هفت نگاه و مدیر گالری گلستان که در رأس یک هیأت 7نفره از زنان صاحبگالری پایتخت نگاههفت را رهبری میکرد، نوید آشتی مردم با هنرهای تجسمی را میداد. او اینبار از یافتن مخاطبان تازه در میان مردم سخن میگفت و در هفتنگاه اظهار امیدواری کرد که خیلی زود آثار هنرمندان ایرانی به خانههای ایرانی راهبازکند و خرید آثار هنری به سبد خانوار مردم افزوده شود.
اگرچه این سخنان لیلی گلستان در افتتاحیه مراسم هفتنگاه اندکی میتوانست اغراقآمیز تلقیشود اما مروری به اتفاقات تجسمی در طول سالهای گذشته این نوید را میدهد. درواقع گلستان بهعنوان یکی از بانیان عرصه آثار تجسمی به جامعه ایرانی در قالب جدید، درک درستی از مخاطبان و فعالیت تازهای که عرصه تجسمی در سالهای اخیر آغاز کرده را ارائه دادهاست.
گامهای لرزان تجسمی
سال پیش برای نخستین بار و بعد از گذشت 30سال از پیروزی انقلاب اسلامی بالاخره جشنواره فجر هنرهای تجسمی به راهافتاد.در همان گامهای اول، این جشنواره سروصدای زیادی بهراه انداخت و در همان سال اول هنرمندان تجسمی نشان دادند که چیزی نسبت به همتایان خود در سایر حوزههای هنری کم ندارند.
نخستین جشنواره هنرهای تجسمی کارش را با چند کارگاه آموزشی آغاز کرد. درست در روز افتتاحیه، کارگاه آموزشی نقاشی با حضور 60 نقاش شروع شد. در واقع نخستین جشنواره فجر هنرهای تجسمی با جنجال بزرگی آغاز شد. انگار 30سال انتظار برای برگزاری این جشنواره یکباره فوران کردهبود.
مراسم شکوهمند آغازین جشنواره نیز با تبریک و تهنیت محمود فرشچیان همراه شد و صدای ضرب زورخانهای شیرخدا در موزه هنرهای معاصر طنین گامهای خفته هنرهای تجسمی بود که پس از گذشت 30سال بیدار شدهبود اما انگار تمام برنامههای جنجالی که برای نخستین جشنواره فجر پیشبینی شدهبود نتوانست آنگونه که باید نظر اهالی هنرهای تجسمی و حتی مردم را جلب کند. از جمله اینکه کارگاه آموزشی 3 هزارمتری با حضور بیش از 60نقاش نتوانست تأثیر لازم را داشته باشد. گویا این هیاهو بیش از آنکه قابی روشن از هنرهای تجسمی در اختیار مخاطبان قرار بدهد عرصه را برای تجلی این هنر، اندکی تاریک کرد.
هرچه بود اتفاقی که میتوانست خیلی زودتر بیفتد با تأخیری بلند در سال87 رخ داد.
2 اتفاق همزمان
اولین سال جشنواره فجر هنرهای تجسمی با خاموشی هفتنگاه آغاز شد. در واقع تلاش 7 گالری تهران برای ارائه آثار تجسمی در قالب نمایشگاه فروشگاه که از سال85 شروع شدهبود و در سال86 ادامه یافته بود، در روزهایی که برگزارکنندگان جشنوارهفجر هنرهای تجسمی هیاهوی زیادی به راه انداخته بودند، ناگهان خاموش شد و سرنوشت آن به سال 88 گره خورد؛ جایی که دومین جشنواره فجر هنرهای تجسمی در 7بخش شروع به کار کرد و به تعبیر سید عباس میرهاشمی، دبیر این جشنواره زیرساختهای اصلی خود را پیدا کرد.
اما هفت نگاه به دور از تمام هیاهوهای جشنواره فجر هنرهای تجسمی در گالری پردیس سینمایی ملت به آرامی میزبان مخاطبان جدید بود و هر روز بر تعداد فروش آثارش افزوده میشد. جشنواره فجر نیز در کنار رشتههای هفتگانهاش (نقاشی، مجسمهسازی، نگارگری، سفال و سرامیک، خوشنویسی، عکاسی و کاریکاتور) بخش ویژهای با عنوان اکسپو برگزار کرد تا آثار هنرمندان تجسمی را در معرض فروش بگذارد؛ رقابتی شیرین که تنها برنده آن هنرمندان تجسمی و مخاطبان هنری بودند؛ موضوعی که شاید پس از گذشت سالها بتواند رونقی دوباره به عرصه هنرهای تجسمی بدهد.
گشودن پنجرهای تازه
این روزها خبر برگزاری اکسپوی جدیدی توسط شهرداری تهران نیز به گوش میرسد. علاوه بر اکسپوی جشنواره فجر و برگزاری هفتنگاه که بهنظر میرسد بهدلیل حضور بخش خصوصی قوام بیشتری داشته باشد، اقدام شهرداری تهران برای برگزاری اکسپو میتواند تلاشی نو باشد برای عرضه محصولات فرهنگی به مخاطبان. نمیتوان گفت که هنرهای تجسمی با تمام ظرفیت در پی یافتن بازار جدیدی است اما هرچه هست تلاش نهادهای مختلف دولتی و شبه دولتی و خصوصی برای رونق بازاری که سالهاست مهجور مانده بینتیجه نخواهد بود. شاید هنرمندان تجسمی کشور بهتدریج نگاههای خود را از حراجهای بزرگ هنری در نقاط مختلف جهان به سمت بازارهای داخلی برگردانند و عرصهای که سالها به آن بیتوجهی شدهاست را بیشتر مورد نظر قرار دهند.
هنرهای تجسمی در سالی که گذشت با تلاش اهالی این رشته رونقی تازه یافت؛ بهگونهای که نهادهای مختلف به بهانههای گوناگون تلاش کردند عرصه را برای عرضه آثار این حوزه بازتر کنند؛ ماجرایی که شاید در سالهای گذشته چندان مورد توجه نبودهاست. اما انگار روزگار مهجور بودن عرصه تجسمی به سر آمدهاست؛ نویدی که از پس تمام فعالیتهای نهادهای مختلف برمیآید.
دیگر 150گالری میزبان آثار هنری نخواهد بود بلکه هر ساله هنرمندان تجسمی به بهانههای مختلف میتوانند در قالب جشنوارهها و اکسپوهای گوناگون آثار خود را عرضه کنند. شاید تمام این اتفاقها نوید بخش همان سخنی باشد که لیلی گلستان در هیاهوی رنگها و حجمها در گالری پردیس سینمایی ملت گفت: درصورت تداوم این اتفاق، آثار تجسمی ایرانی میتوانند خیلی زود در منطقه، گوی سبقت را از سایر اکسپوهای بینالمللی بربایند.