یک وقت کسی یک غذایی را خورده است که دهنش بوی بد میدهد، این قابل ترمیم است، یا لباسش یا بدنش بوی بد دارد، این با شستوشوی ظاهری ترمیم میشود اما اگر جان را بدبو کرد، آن وقت راهی برای ترمیم آن خطر جان نیست! یکی خوشبویی و بدبویی شامه، یکی بردگی و آزادگی روح؛ اینها خطر است.
فرمودند: «کُلُّ نَفسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَهٌ إلا اَصحابَ الیَمینْ» (1)؛ اصحاب یمین آزاد و آزادهاند و از سویی فرمودند: یک انسان مستغفر، کسی که اهل استغفار است؛ معطر است و عطر او جامعه را عطرآگین میکند. یک انسان وارسته و پارسا، محیط را آماده میکند برای نزاهت و پارسایی، لذا بیش از هر چیزی انبیاء سعی کردند که یاد خدا را در دلها احیا کنند.
این یاد خدا مقدّم بر هر چیز است، مقدم بر یاد خود انسان هم هست؛ چون خدا به ما از خود ما هم نزدیکتر است. گرچه به حسب ظاهر در سیر صعود انسان اول خود را میشناسد، بعد خدا را؛ «مَنْ عَرَفَ نَفسَه فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه» (2). ولی وقتی که برگشت، میبیند معنای این «مَنْ عَرَفَ نَفسَه فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه» این نبود که اگر کسی خود را بشناسد، خدا را میشناسد بلکه معنایش این است که اگر کسی خود را بشناسد، معلوم میشود قبلا خدای خود را شناخته است. «مَنْ عَرَفَ نَفسَه یَعرَفُ رَبَّه» نیست؛« مَنْ عَرَفَ نَفسَه فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ سابِقاً عَلی مَعرِفَهِ نَفسِه» زیرا خدا بر ما مقدم است و به ما از خود ما هم نزدیکتر است.
لذا اگر خدا را فراموش کردهایم، این نسیان رب، حجاب معرفت نفس خواهد بود. نمیگذارد کسی خود را هم بشناسد! لذا در سوره مبارکه مجادله مطلبی را فرموده است که بازدهاش را در سوره حشر تبیین کرد. در سوره مجادله فرمود: «اِستَحوَذَ عَلِیهِمُ الشِّیطانْ فَاَنساهُمْ ذِکرَالله». وقتی شیطان بر یک گروهی مسلط شد، نخستین کاری که میکند، انسان را خلع سلاح میکند. خلع سلاح میکند؛ یعنی انسان را از یاد خدا غافل میکند. وقتی انسان از یاد خدا غافل شد، نَسُواالله میشود. وقتی نَسُواالله شد، فَاَنساهُمْ اَنفُسَهُمْ میشود؛ خدا هم آنها را از یاد خودشان میبرد.
در روز عاشورا وقتی وجود مبارک امام سجاد (ع) به حضرت سیدالشهداء (ع) عرض کرد: کار شما با این قوم به کجا کشید، فرمود: «اِستَحوَذَ عَلِیهِمُ الشِّیطانْ فَاَنساهُمْ ذِکرَالله»؛ همین آیه سوره مجادله را قرائت فرموده است؛ یعنی شیطان بر اینها مسلط شد و یاد خدا را از دلهای اینها بیرون برد. وقتی یاد خدا از دلها بیرون برود، اینها خود را نمیشناسند. وقتی خود را نشناختند، نظام را، مدینه فاضله را و امامت امام معصوم را هم به رسمیت نمیشناسند!
عرض شد که انبیاء (ع) آمدند برای تأسیس مدینه فاضله، مدینه فاضله گر چه شرایط و ارکان بیشماری دارد ولی نخستین رکن و نخستین شرط و مهمترین اصل، انسانهای آزاد و آزادهاند و انسانهای آزاده در سایه تهذیب اخلاق آزاد میشوند. کار با یمن و برکت، انسان را آزاد میکند و کار مشئوم و زشت انسان را برده میکند. برده توان ساختن مدینه فاضله را هرگز نخواهد داشت! او اصل گوهر خویش را به رایگان فروخته است، چه رسد به آب و خاکش، چه رسد به معدنش، چه رسد به فضای باز سیاسیاش و... .
پینوشت:
(1) مدّثر / آیات 38 و 39
(2) بحار الأنوار / ج2 / ص 32