دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۴۱
۰ نفر

ندا رجبی: فرزاد مؤتمن این روزها انگار آدم دیگری شده است. این دگرگونی را البته هر کسی یک جور تعبیر می‌کند، اما خودش می‌گوید: «حالم خوب است. بعد از پوپک و... روحیه من خوب شد.

 آن حالت تهاجمی را نسبت به همه از دست دادم.» مؤتمن پیش از این نگاه تحقیرآمیزی به سینمای تجاری داشت که می‌گوید: «این مربوط به زمانی است که فقط هفت ‌پرده و شب‌های روشن را ساخته بودم. اما الان آن نگاه را ندارم. خب ما اشتباه می‌کردیم. فکر می‌کردیم با این فیلم‌ها سینمای ایران را زیر و رو می‌کنیم اما نکردیم.  فقط خودمان زیر و رو شدیم، بی‌پول شدیم، بیکار شدیم و... .» اما این مرور زمان است که ثابت می‌کند فرزاد مؤتمن آن روزها اشتباه می‌کرد یا امروز یا... البته شاید گفت‌وگوی ما با او هم بتواند چیزهایی را روشن کند.

  • اگر فیلم «پوپک و...» را مقایسه کنیم با کارهای کمدی دیگری که مدتی است روی پرده می‌بینیم فیلم خوب و قابل‌قبولی است، اما مسئله کسی که فیلم‌های قبلی را دیده حتی قبل از اینکه این فیلم را ببیند قضاوت راجع به خود فرزاد مؤتمن است نه فیلم. مؤتمن که خودش هم تازه گفته که من عمله سینما هستم.

بله، من عمله سینما هستم. اما هر فیلمی هم که می‌سازم دوست دارم. فقط می‌گویم فیلم‌ها  سطوح  مختلفی دارند. تو آن فیلم را برای نوع دیگری از تماشاگر می‌سازی و این را برای نوع دیگری و فرزاد مؤتمن هر دوی   اینهاست. من هم کارگردان «شب‌های روشن» هستم و هم «پوپک و...» و  اینطور هم نیست که برای «پوپک و...» کمتر بگذارم.

  • اما ظرفیت فضای سینما و مخاطب در ایران را هم نباید فراموش کنید. شما مثال‌هایتان از فیلمسازانی که کارهای بسیار متفاوت از هم کرده‌اند و مشکلی نداشته‌اند  مثال‌های فرنگی است. اینجا بعد از افتادن در یک مسیر باید تا ته اتوبان رفت. دوربرگردانی وجود ندارد!

با این حال من همیشه کاری را می‌کنم که در سینمای ایران کسی نمی‌کند و اصلا ویرم همین است. من بعد از شب‌های روشن، « باج‌خور»  می‌سازم، «جعبه موسیقی» می‌سازم، «صداها »می‌سازم. من این زیگزاگ‌زدن را دوست دارم چون سینما را صنعت و خیلی هم وسیع می‌بینم. خودم هم سلیقه‌ام متنوع است و هیچ کاری‌اش هم نمی‌توانم بکنم. ضمن اینکه نمی‌دانم چرا همه فکر می‌کنند شب‌های روشن فیلم خیلی خوب من است. خودم اینطور احساس نمی‌کنم. من شخصا احساس می‌کنم هنوز فیلم خیلی خوبم را نساخته‌ام. و در سینمای ایران هم اتفاقا پیش از این فیلمسازانی را داشتیم که چنین مسیری رفته‌اند و خیلی هم من دوست‌شان دارم.

  • مثل محمدرضا  اعلامی که ناامیدانه بعد از چند فیلم ناموفق به سینمای تجاری روی آورد و ماندگار شد و گمان نمی‌کنم بشود این رویه را دوست داشت.

نه، من همین الان هم چند تا فیلمنامه متفاوت و تجربی دارم ولی تهیه‌کننده می‌خواهد. نمی‌شود که شما سال‌ها روی هوا زندگی کنی، فیلمنامه‌هایت را ببری این دفتر و آن دفتر و بگویند نه.

  • پس اگر همه تسلیم تهیه‌کنندگان و در واقع سینماداران که سالن‌ها را به تسخیر سلیقه سطحی و سبک‌شان درآورده‌اند بشوند که سینمای فاخری نخواهیم داشت. «پوپک و...» فیلم بدی نیست، اما شاید در شرایط حاضر رفتن شما به سمت این فضا خوشحال‌کننده نیست.

من یک بدشانسی آوردم و آن هم این است که «شب‌های روشن» را ساختم. واقعیت امر این است که من اصلا فیلمساز سینمای روشنفکری نیستم.

  • روشنفکر بودن ایرادی ندارد. روشنفکرنمایی است که بدبینی مخاطب را برمی‌انگیزد.

بله. من هم اصولا نسبت به فیلم‌هایی که خیلی آشکارا روشنفکرانه‌ است بدبینم، نه در ایران در تمام دنیا. راستش فیلم‌های مورد علاقه من فیلم‌های درجه دوی پلیسی، جنایی، کمدی و اینجور فیلم‌ها هستند و همین‌طور فیلمسازان مورد علاقه‌ام فیلمسازان گمنامند که هیچ‌کس نمی‌شناسدشان. هیچ‌کس سلیقه من را نمی‌داند. آقایان منتقدین فکر می‌کنند سلیقه من را می‌شناسند.

  • خب سلیقه شما به عنوان مخاطب، مسئله منتقدین نیست، آنها فیلم‌های شما را بررسی می‌کنند و سلیقه فیلمسازی‌تان را در آنها جست‌وجو می‌کنند.

برای همین می‌گویم بدشانسی‌ام در این است که فیلمی ساختم به نام «شب‌های روشن» که یک منتقدی راجع به آن جمله‌ای نوشت که خیلی درست است، نوشت «کیفیت روشنفکرانه این فیلم را هیچ فیلم دیگری در تاریخ سینمای ایران نداشته است».  این درست‌ترین جمله بود و تا سال‌های سال نخواهد داشت! حالا این مشکل من نیست، مشکل روشنفکران ماست که نمی‌توانند فیلمی به خوبی شب‌های روشن بسازند. خب بسازند وگرنه من که می‌گویم عمله سینما هستم چون اصولا خودم را جدا می‌کنم از روشنفکران. چون من اصولا نسبت به جریان روشنفکران دافعه دارم.

  • اما جالب است که دقت کنید خودتان هم مستقیم و غیرمستقیم «شب‌های روشن» را ستایش می‌کنید.

نه، من دوست دارم بروم کارهای دیگری بکنم. هرجا پیش بیاید به این نوع هم برمی‌گردم. من 3 فیلم «هفت پرده»، «شب‌های روشن» و «صداها» را ساختم که تجربی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران هستند و سینمای ایران تجربی‌تر از این نبوده هیچ‌وقت و این سه را در 10سال و هر 3سال یک فیلم ساختم که هر کدام سرنوشت تلخی در اکران داشتند. پس این وسط من کارهای دیگری هم می‌کنم. به بخش دیگری از علایق خودم هم جواب می‌دهم. مثلا این عشق را داشتم که بروم یک فیلم درجه دوی جنایی بسازم. می‌دانستم که «باج‌خور» درجه2 است. اصلا می‌خواستم این کار را بکنم. حالا همه گفتند این کلیشه نخ نماست. بله. فیلم درجه 2 کلیشه نخ‌نماست. آقا  این را بفهمید. چه اشکالی دارد؟  من عاشق کلیشه‌ام. «پوپک و...» هم دیدم موقعیت خوبی دارد که بروم توی کمدی‌ای  که دلقک بازی نباشد، لودگی نداشته باشد، یک پس‌زمینه اجتماعی داشته باشد. آیا پوپک و مش‌ماشاالله خیلی فیلم مهمی است؟ نه. اما اصلا نمی‌دانم چرا هر روز راجع به آن نقد می‌نویسند (می‌خندد) چه جور فیلمی است؟ فیلمی است که فعلا تماشاگر دوست دارد ببیند، با آن سرگرم شود، بخندد ضمن اینکه یک گوشه‌ای از مشکلاتی که خودش در جامعه با آن روبه‌رو است را در فیلم پیدا می‌کند و در نتیجه با آن همذات پنداری می‌کند. آیا فیلم بی‌نقصی است؟ نه. نقص هم دارد. آیا به کلی فیلم  مبتذلی  است؟ نه. فیلم قابل تأملی است. خب دارم خودم همه سؤال‌ها را از خودم می‌پرسم! «پوپک و...» در سرنوشت کاری فرزاد مؤتمن چه نقشی را بازی می‌کند؟ نقش خیلی مثبتی دارد بازی می‌کند.

  • مثبت از چه جهت؟

برای اینکه من باید نشان می‌دادم که می‌توانم فیلمی بسازم که گرم باشد، مردم بروند ببینند. اگر صداها را می‌سازم که سرد است یا شب‌های روشن، به خاطر اعتقادم به آن نوع فیلم بوده و به خاطر این بوده که فیلمنامه آن فیلم‌ها به من می‌گفتند سرد باش. فیلمنامه‌ این فیلم به من گفت گرم باش. فیلمنامه این فیلم به من می‌گوید یک جاهایی یک کمی هم جلف باش. جلف هم می‌شوم. فیلمنامه «باج‌خور» به من می‌گوید سرد باش، خشن باش. من حتی موقع فیلمبرداری آن چاقو ضامن‌دار هم در جیبم می‌گذاشتم، یک حرف‌هایی هم یاد گرفته بودم به اطرافیان می‌زدم. موهایم را هم از ته زده بودم و لمپنی شده بودم.

  • ولی نگرانی از بابت اینکه نتوانید آنطور که باید از پس آن برآیید را داشته‌اید. برای همین سروش صحت مشاور فیلمنامه  نبود؟

بله، ترسناک است،  برای اینکه کمدی خیلی سخت است از این نظر که کمدی شوخی‌بردار نیست. در مقابل تماشاگر فیلم شب‌های روشن که به من بگوید که مثلا به این دلایل من از فیلم خوشم نیامده، فضای فیلم آن قدر به من امکان می‌دهد که شامورتی بازی دربیاورم و  از زیر بحث شانه خالی کنم ولی وقتی کمدی ساختی دیگر با دانشجوی سینما و منتقد روبه‌رو نیستی، با مردم عادی روبه‌رویی که قرار است برود توی سالن بخندند و حالا یا می‌خندند یا نمی‌خندند. برایم  خیلی مهم بود که جوک‌ها دربیاید.من هم تا حالا کمدی کار نکرده بودم.

 البته پیشنهاد خانم منیژه حکمت (تهیه‌کننده فیلم) بود که سروش صحت کنار ما باشد و من هم بدم نیامد. یعنی احساس نکردم دخالت توی کار من است و گفتم چرا که نه؟ خصوصا که صحت بسیار آدم دلچسبی است. من و سروش خیلی تیم خوبی شدیم و راستش می‌خواهیم ادامه بدهیم. او الان یک فیلمنامه کمدی دیگر می‌نویسد که من نخوانده گفتم آن را می‌سازم. برای اینکه سروش صحت می‌‌نویسد و من از کارکردن با او لذت می‌برم. یک صحنه‌هایی هم خب شخصی است.

کد خبر 106506

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز