که بهعنوان یک خبرنگار حوادث، با ناراحتی خبرش را نوشتهام؛ البته میدانم که احتمالا آخرینش هم نخواهد بود.
نوشتن از این جنایتها با اینکه بخش لاینفکی از کارمان شده اما هنوز هم همان تلخی و تاسفی را برایم به همراه دارد که هنگام نوشتن نخستین گزارشم همراه من بود.
تلخی نوشتن از این جنایتها شاید به این خاطر است که یک طرف پرونده (کسانی که خوانندههایمان آنها را با نام قاتل میشناسند)، همیشه افرادی هستند که بیخبر از عاقبتی که در انتظارشان است دست به چاقو میشوند؛ آدمهایی معمولی مثل من و شما.
برای این افراد مثل خیلی از ما، چاقو همان چوب جادویی است که به آنها اعتماد به نفس میدهد، باعث میشود احساس قدرت کنند و اگر به قول خودشان کسی چپ نگاه کرد، جلویش کم نیاورند. اما همین چاقو در یک لحظه سرنوشتشان را عوض میکند و باعث میشود نه تنها زندگی یک نفر دیگر، که زندگی خودشان را هم نابود کنند.
آنها همیشه اعترافهای کاملا مشابهی دارند؛ اینکه «به خدا نمیخواستم او را بکشم ولی چاقو را که برداشتم دیگر چیزی نفهمیدم» یا اینکه «فقط میخواستم پیش بقیه بچهها کمنیاورم». اما وقتی چند روز از دستگیریشان میگذرد و فرصت میکنند پشت میلههای زندان به اتفاقی که افتاده خوب فکر کنند، کمکم با عمق فاجعه آشنا میشوند و میفهمند کاری که انجام دادهاند اسمش قتل است و مجازاتش در دادگاه، قصاص.
این جنایتها بهنظر ما خبرنگارهای حوادث، بچگانهاند از این نظر که یک خلافکار حرفهای هیچوقت در یک درگیری ساده دست به چاقو نمیشود. آنها که حرفهای هستند و اتفاقا خیلی خوب هم با قانون آشنایند، میدانند مجازات شرکت در نزاع و حتی نزاع دسته جمعی با مجازات قتل، زمین تا آسمان تفاوت دارد.
آنها فرق حکم قصاص با حبس یا جریمه نقدی را بهخوبی میدانند و برای همین است که ترجیح میدهند در جریان یک دعوای اتفاقی، حتی اگر شده کتک بخورند، اما هیچوقت دست به چاقو نشوند.
فقط یک نگاه به صفحه حوادث روزنامهها کافی است تا دستتان بیاید استفاده از چاقو و دست به چاقو شدنهای بچگانه چند درصد از جنایتهای کشور را بهخودش اختصاص داده و چه عواقبی را برای متهمان یا خانواده قربانیان به همراه داشته است.
همین سال گذشته بود که معاون مبارزه با جرایمجنایی پلیس آگاهی کشور خبر داد 42 درصد قتلهایی که در طول سال 87 در کشور رخ داده، به وسیله سلاح سرد (چاقو) صورت گرفته است.
حرفهای سرهنگ رجبی در حالی بیان میشد که در همان روزها طرح مقابله با تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و حاملان چاقوهای نامتعارف - که با یک فوریت در مجلس هفتم بهتصویب رسیده بود - همچنان مسکوت مانده بود و هنوز هم که هنوز است به مرحله اجرا نرسیده است.
شاید تصویب این طرح زمینهای باشد برای مبارزه با تمامی جنایات تلخی که خواسته یا ناخواسته به وسیله چاقو صورت میگیرند؛ جنایاتی که ممکن است یک سوی آنها، یکی از خود ما باشیم.