این تلاش بهویژه در سالهای اخیر مورد توجه کانونی اصحاب معرفتهای گوناگون از تاریخ و جامعه شناسی تا روانشناسی، ادبیات ، فلسفه و علوم سیاسی قرار گرفته است. نوشتار حاضر گزارشی از سخنرانی دکتر جلیل عرفان منش(نویسنده و عضو کمیته فرهنگی- پژوهشی شورایعالی انقلاب فرهنگی) در گردهمایی فرهنگی – علمی دانشجویان ایرانی دانشگاههای بریتانیا و جمهوری ایرلند در شهر ویکلو ایرلند جنوبی در ماه گذشته است که از نظرتان میگذرد.
هویت کلمهای عربی است به معنی یکی بودن با ذات. هویت تعریفی است که فرد از «خود» و وجود «خود» میکند و به پرسشهایی چون، «کیستم» و «چیستم» و «چه میخواهم» پاسخ میدهد.
هویت را «این همانی فرد» نیز تعریف کردهاند یا مجموعه علائم و آثاری که فرد یا یک جامعه را از نظر سیاسی، تاریخی و فرهنگی از هم متمایز میکند هویت آن فرد و یا آن جامعه مینامند. امانُویل کاستلز هویت را سرچشمه معنا و تجربه برای مردم میداند و آنتونی گیدنز هویت را منبع معنا برای کنشگران معرفی میکند.پرسش از کیستی و چیستی «ما» بدون قیاس با عناصر متمایز و «دیگران» ناممکن است.
در پرتو «دیگری» هویت «خود» معنی پیدا میکند. بنابراین هویت معمولا در تفاوت ما و دیگران شکل میگیرد. در بحث هویت همواره یک تمایز وجود دارد؛ وقتی فرد ویژگیهایی برای کیستی خود در نظر میگیرد آنها را در تمایز با دیگران معنی میکند و به مصداق تعرفالاشیاء با لاضدادها، آگاهی از هویت خود یا هویت جمعی، با آگاهی از هویت دیگران و کسانی که مؤلفههای هویت فردی یا ملی ما را ندارند تعریف میشود. مفهوم روانشناسانه خود مدخل عبور و آشنایی با هویت است.
به گفته اریک فروم نیاز به احساس هویت از شرایط هستی انسان سرچشمه میگیرد و منبع شدیدترین کوششها و کشمکشهاست. چون فرد بدون احساس «من» بودن نمیتواند از سلامت روانی برخوردار باشد لذا برای بهدست آوردن آن، از هیچ کاری فروگذار نیست. این نیاز در فراسوی میل شدید به موقعیت اجتماعی است و مردم میکوشند تا جزئی از گروهی شوند و در نتیجه احساس هویت کنند.
هویت پدیدهای است که در فرایند زمان شکل میگیرد و لایههای جدیدی برای خود میسازد، همانگونه که هویت در گذر زمان دچار دگرگونی و تحول میشود. افراد و جوامع در مکانها و زمانهای متفاوت تعریفهای مختلفی از خود و دیگران دارند.
هویت یک ملت هم در گذر زمان شکل میگیرد و تغییر میکند اما اصل و جوهره او ثابت است. مردم ایران در 7هزار سال پیش با دوران ایران باستان و دوران پس از اسلام و امروزه با هم تفاوتهایی دارند. لایههای هویتی آنها تغییر یافته است اما شاکله هویتی آنها من حیثالمجموع پایدار مانده است.
هویت ملی ایرانیان
هویت ملی در کشاکش تصور ما از دیگران یعنی تصویری که ما از دیگران داریم تعریف میشود؛ مانند ایران در برابر انیران. هویت ملی در قالب واحدهای مستقل سیاسی، جغرافیایی و فرهنگی به نام کشور معنی مییابد با این وجود ویژگی هویت این است که یک موضوع بسیط نیست بلکه مرکب است و از چندین لایه شکل میگیرد.
اریکسون در بعد اجتماعی هویت شرایط اجتماعی را عامل مهمی در شکل دادن به شخصیت افراد میداند. او معتقد است که درصورت تقویت مناسبات و روابط فرد با جامعه هویت جمعی فرد در سطح ملی شکل میگیرد و اصطلاحا «مای ملی» تحقق مییابد. احساس تعلق خاطر مشترک و احساس تعهد افراد به اجتماع ملی یا مای ملی به افراد هویت جمعی میبخشد.
اگر چه واژه هویت ملی بعد از پیدایش دولتهای اروپایی و گسترش احساسات ناسیونالیستی وارد ادبیات علوم اجتماعی شده است و پدیدهای جدید تلقی میشود. اما نمیتوان احساس تعلق به سرزمینهای کهن که از گذشتههای دور پدیدار شده و تداوم داشته است را نادیده گرفت.
آنتونی اسمیت بر ریشههای ماقبل مدرن ملتهای معاصر تمرکز دارد و تفاسیر مدرنیستی رایج که گذشته را نفی میکند، نمیپذیرد. وی عمیقا بر این باور است که ظهور ملتهای معاصر را باید در پیشینه قومی آنها جستوجو کرد. وی ملت را جمعیت انسانی اسمداری میداند که در داشتن سرزمین تاریخی، اساطیر، خاطرات تاریخی فرهنگ عمومی، اقتصاد، حقوق و تکالیف همه اعضا اشتراک داشته باشند.
کشورهایی چون ایران، یونان، چین، مصر، هندوستان و ایتالیا (رم باستان) را میتوان از جوامع کهن که دارای سرزمینی یکپارچه با مرزهای جغرافیایی، نام و دولت معین بودند و گروههای مختلف اجتماعی را در خود زیر یک پرچم و حکومت جای میدادند، برشمرد.
زیر ساختهای هویت ملی
منابع هویتی در کشور کهنسال ما چندگانه هستند که مهمترین آنها عبارتند از:1- هویت ایرانی 2- هویت اسلامی 3- هویت قومی.
هویت ملی حلقه اتصال هویتهای فروملی و فراملی است که یکی در بُعد داخلی و دیگری در عرصه خارجی و پدیده جهانی شدن و در هم تنیدگی ظرفهای زمان و مکان میتوانند هویت ملی را به چالش بکشانند.
منابع هویتی در هر کشوری، چنانچه با یکدیگر دچار تعارض و تضاد شوند، «ساماندهی هویت ملی» دشوارتر و گاه غیرممکن میشود. در جامعه ما، زمانی که «کیستی» نسل جوان در معرض ابهام، تردید و تعارض قرار گیرد، «بحران هویت» تشدید میشود و در نتیجه گسست نسلها را در پی خواهد داشت. بیگمان، هر جامعهای وقتی به تکامل میرسد که بتواند میان نسلهای گوناگون ارتباط برقرار کند.
زیرساختهای هویتی جامعه ما شامل عناصر متعددی نظیر محدودیتهای جغرافیایی سرزمینی، دین، زبان، چهرههای درخشان و میراث فرهنگ و تمدن، حافظه تاریخی و گذشته مشترک، آداب و رسوم و ارزشهای حاکم بر آن است. مهمترین مؤلفهها و منابع هویتی در جامعه ما، هویت ایرانی و هویت اسلامی هستند. این مؤلفهها، هرگاه در رابطهای مبتنی بر تعادل، همسویی و تکامل قرار گیرند، هویت ملی را مستحکم و پایدار میسازند.
سنگ بنای حفظ هویت ملی ایرانیان در فرهنگ و کیان ملی و دینی است و آداب و سنتهای اصیل، ریشههای آن را آبیاری میکنند. نوسازی و تحولات سریع اجتماعی، سنتها را به نفع مدرنیزاسیون کنار میزند.
ایران در عصر نوسازی و تحولات صنعتی به دلیل گذار از توسعه و گسترش روزافزون فناوری با تغییر در بافت جامعه سنتی، گسترش شهرنشینی و تحرکات جمعیتی و اجتماعی، مواجه شدن با تعاملات شدید میان فرهنگهای متعدد و تفاوت بین زیرساختها و بنیانهای سنتی جامعه قدیم و ارزشهای نوین با گسست یا تعارض فرهنگی مواجه است.
از اینرو برای حفظ ارزشهای سنتی و پیوند آن با ارزشهای مدرن، همبستگی فرهنگی، اجتماعی و ملی امری ضروری است تا جامعه، بهویژه نسل جوان دچار سردرگمی، سرخوردگی یا تنگناهای هویتی نشود. واقعیت این است که پیوند میان هنجارهای سنتی و مدرن به سهولت اتفاق میافتد اما چنانچه هنجارهای مدرن از مبادی ارزشهای اصیل نهفته در فرهنگ و سنتهای جامعه ایرانی تعریف و بومی شوند، پیوند سنتها با الگوهای جدید و مناسب با ارزشهای ایرانی میتواند از تعارض و هنجارشکنی و بحران هویتی جلوگیری کند.
هویت ملی با بهرهگیری از توانایی عناصری چون جادوی زبان مادری، گذشته تاریخی و دین مشترک که اجزای جامعه ایرانی را به هم پیوند زده است همبستگی و وفاق ملی را تقویت میکند و زمینهساز مشارکت عمومی، توسعه ملی و حفظ تمامیت ارضی کشور میشود.
از اینرو حفظ هویت ملی سنگ بنای استقلال فکری و فرهنگی جامعه ایرانی است که قادر به ایجاد همبستگی و انسجام روابط اجتماعی و ملی و اقتدار جامعه است.