خبر افزایش 6 درصدی مستمریهایشان که منتشر شد، میشد پیشبینی کرد که از صبح علیالطلوع شروع میکنند به اعتراض، یک زمزمه نارضایتی سر میدهند توی خانه، توی صف نانوایی و توی پارک محله وقتی مینشینند با بقیه همقطاران حرف بزنند.
هر روز حساب میکنند که سال گذشته گوشت را چند میخریدند و امسال چند باید بخرند، حتی بعضی از بازنشستهها دفتر خرید دارند، بالای صفحه تاریخ میزنند و جنسهایی را که خریدهاند، مینویسند و قیمتها را هم روبهرویش، وای به روزی که دفترهای پارسال و پیرارسال را نگه داشتهباشند،
خب حتما 6درصد افزایشی که دولت برای مستمریهایشان درنظر گرفته کفاف خرج را نمیدهد، بعد لابد ناچارند که تصمیم به حذف بگیرند، نگاهی به فهرست خرید ماهانه میاندازند که انتخاب کنند از این ماه سهمیه گوشت را کم کنند یا مرغ؟ برنج یا شیر؟ اصلا میشود میوه را حذف کرد؛ شاید هم سبزیجات را حذف کنند. ماست هم میتواند کالای تجملی باشد سر سفره یک بازنشسته.
یکی از بازنشستهها میگفت درست که ما 2 نفریم ولی به هر حال یکیدو بار در هفته خانوادههای فرزندانمان ممکن است بخواهند شام مختصری منزل ما بخورند؟ و بعد نتیجه میگرفت که شاید ما اصلا باید تنها بمانیم و آن یکی پرسید پول دوا، دکتر را از بچههایم بگیرم؟
میبایست به قانون مدیریت خدمات کشوری پایبند بود، نمیشود قانونی نوشته شود، به تصویب برسد و وقت عمل که شد به راحتی کتاب قانون را بست و عددی را که خیلی کمتر از آن چیزی است که میشود تصور کرد برای افزایش حقوق بازنشستگان در نظر گرفت.
بازنشستهها حتما امروز و فردا هم زنگ میزنند و حتما انتظار دارند روزنامهها برای حل مشکلشان کمک کنند؛ البته انتظار بیجایی هم نیست. به هر حال بخشی از وظیفه رسانهها رساندن صدای مردم به گوش مسئولان است و ما فرض را بر این میگذاریم که صدای بازنشستگان تا حالا به گوش کسی نرسیده است.