اگر برخی تا همین اواخر معتقد بهوجود رابطهای استراتژیک میان ایران و روسیه بودند اما توافقی که برای اعمال فشار علیه ایران در 4 خرداد میان مسکو و واشنگتن امضا شد، این واقعیت را برای دولتمردان ایران آشکارتر کرد که روسیه حاضر نیست رویه متخاصمانه خود را که از سال گذشته با مشارکت در چندین قطعنامه علیه تهران شدت بیشتری گرفت تغییر دهد. موضعگیری اخیر رئیس جمهور علیه روسیه شدیدترین انتقاد ایران بعد از فروپاشی شوروی به دولتمردان روسیه قلمداد میشود. بهنظر میرسد زمان آن رسیده تا کالبد شکافی روابط ایران و روسیه بیش از پیش مورد توجه کارشناسان قرار گیرد.
روسیه، 20سال پیش، بعد از فروپاشی شوروی سابق با از دست دادن 15 جمهوریاش، پا به عرصه روابط بینالمللی گذاشت و بر سلطه 70ساله خود بر منطقه آسیای مرکزی، قفقاز و اروپایشرقی پایان داد.
ضعف سیاسی و اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی سابق در دهه1980 را میتوان با سالهای آخر عمر حکومت عثمانی- که بر بخشی از اروپای مرکزی، جنوبی و سرزمینهای اسلامی تسلط داشت - مقایسه کرد. اگر آنروز روسها، حکومت عثمانی را مرد بیمار اروپا مینامیدند، همین آمریکای دوست امروز مسکو، شوروی سابق دهه1980 را با همان نام خطاب میکرد و برای فروپاشی دشمن درجه یک خود در دوران جنگ سرد ثانیه شماری میکرد. تشویق گورباچف در عمل کردن به نسخههای سیاسی و اقتصادی آمریکا برای گشایش و انجام اصلاحات موجب تسریع روند فروپاشی شوروی شد.
فروپاشی شوروی و افول ابرقدرت شرق تا آخرین روزها برای زمامداران کمونیست بهویژه میخائیل گورباچف غیرقابل پذیرش بود و او بارها با بوریسیلتسین بر سر این موضوع مشاجره کرده بود. امروز بعد از گذشت 20سال هنوز برای نسل جوان روسیه پذیرش شکست ابرقدرت شوروی بسا مشکل و تحقیرآمیز است. مردم روسیه طعم شکست و تحقیر در بازی بزرگ دوران جنگ سرد با آمریکا را فراموش نکردهاند و از آن بهعنوان یک تحقیر ملی یاد میکنند. روسیه در قرن نوزدهم با انگلستان وارد بازی بزرگ برای تسلط بر آسیای مرکزی باردیگر بازی بزرگ جدیدی ، بعد از پایان جنگ سرد با غرب و آمریکا برای نفوذ به منطقه اوراسیا و منابع انرژی آن، که همچنان ادامه دارد شد. حال پرسش این است که آیا مسکو درصدد شروع بازی جدید دیگری در مرزهای جنوبی خود با بزرگترین همسایهاش است؟
چالش در روابط خارجی روسیه که دو ضلع مهم آن آمریکا و ایران هستند از حدود یکسال گذشته رویکردهای جدیدی داشته است. روسها بهطور انفعالی در بازی جدیدی با محوریت آمریکا وارد شدهاند که بهنظر میرسد با منافع بلندمدت منطقهای و بینالمللی آنها سازگاری نداشته باشد. اینکه در 26می (4خرداد1389) هنری کیسینجر در ارتباط با مناقشه اخیر ایران و روسیه گفته«یک ایران اتمی برای روسیه خطرناکتر و تهدید جدیتری است تا برای آمریکا» در واقع در تقویت موضع مشترک روسیه با آمریکا و نیز وادارکردن مسکو برای اتخاذ اقدامات تخاصمآمیز علیه ایران است. در واقع بخشی از فشارهایی که بر روسیه وارد میشود ناشی از آن است که هنوز بسیاری از آمریکاییها معتقدند که روسیه تنها کشوری است که میتواند با اعمال فشار بر ایران، این کشور را از برنامه هستهایاش منصرف کند.
این نکتهای است که ایران بایستی بیش از پیش روسها را در مورد آن، توجیه کند.
بازی روسیه زیاد پیچیده نیست؛ روسیه در حال بازی با دو چیز متضاد است؛ اگر در این مرحله با آمریکاییها همکاری کند ایران را از دست میدهد (و هر چند برای توجیه عمل خود و راضی کردن ایران بازهم در تکمیل پروژه بوشهر و تحویل اس- 003 چانهزنی خواهد کرد) اما اگر با ایران همکاری کند هنوز بازیگر میدان و تاثیرگذار بر رفتار آمریکاست.
مسکو بهعلت ساختار نظام بینالمللی و تواناییها و نیز منابع محدود این کشور، حتی با وجود مشارکت با آمریکا، اگر چه شاید امتیاز تعویق در اجرای سپر دفاع موشکی از سوی آمریکا را کسب کند اما این کشور را به سطح ابرقدرتی دوران جنگ سرد ارتقا نخواهد داد، که آرزویی از دست رفته برای گروههای ناسیونالیست و چپ در روسیه است. استراتژی آمریکا در قبال شرکایی چون روسیه آن بوده و هست که آنها را همیشه تشنه نگاه دارد و برای آنکه دنباله روی او در روزهای بحرانی باشند، کاملا سیرابشان نمیکند. روسیه از نگاه آمریکاییها دیگر یک ابرقدرت نیست بلکه در حد و اندازهای است که همیشه باید در نقش دوم بماند و فقط همان نقش را بازی کند.
براساس طبیعت توسعهگرانه آمریکا و روسیه در روابط بینالملل، دوستی واشنگتن و مسکو کوتاه، پر مشکل و بسیار شکننده است. تجربه تاریخی همکاری روسیه و آمریکا نشان داده که مسکو بعد از سپری شدن دوره کوتاه همکاری با واشنگتن، بهدلیل رودست خوردن و تحقیر شدن از سیاستهای آمریکا، مجبور به تجدید نظر در روابط خود با واشنگتن میشود.
بهترین نمونه آن حوادث یازده سپتامبر است که موجب شد مسکو شانه به شانه در سیاست آمریکایی جنگ علیه تروریسم شرکت کند، بعد از آنکه پای پایگاههای نظامی آمریکا به بهانه مقابله با تروریسم برای نخستین بار در حیاط خلوت روسیه (آسیای مرکزی و قرقیزستان) باز شد، به فاصله چند ماه، روسیه که نگران سیاستهای توسعهطلبانه آمریکا در آسیای مرکزی و سرنگونی و از دست دادن دولتهای همپیمانش بود، برای کنترل و مقابله با فعالیتهای نظامی و سیاسی آمریکا مجبور به احداث پایگاهی در قرقیزستان شد و در ادامه شروع به انتقاد از سیاستهای آمریکا در منطقه کرد و در نهایت خواستار خروج آنها از آسیای مرکزی شد. روسیه در روابطش با آمریکا همواره سیاست تحقیرآمیز این کشور و یکجانبهگرایی را تجربه کرده است و این خوشایند سیاستمداران مستقل روسیه نبوده و نیست. اگر روسیه شبیه این سیاست یکجانبه را نسبت به ایران اتخاذ کند بدون شک نباید انتظار کامیابی و ایجاد رابطهای دوستانه داشته باشد.
واقعه انقلابهای رنگین در گرجستان، اوکراین، قرقیزستان، مسئله سپر دفاع موشکی در لهستان و جمهوری چک در درازمدت، گسترش گام به گام ناتو به سوی شرق و مرزهای روسیه، مسئله عضویت کشورهایی مانند اوکراین ، گرجستان و ازبکستان در ناتو و خروج آنها از سازمان اتحاد امنیت جمعی کشورهای مشترکالمنافع به رهبری روسیه، فهرست بزرگی از چالشهای نهفته روسیه در روابطش با آمریکاست. امروز حوزه نفوذ روسیه در آسیای مرکزی به مراتب ضعیفتر از دوره یلتسین در 10سال گذشته است. از دست دادن ایران و به جای آن تکیه بر سایر قدرتهای خارجی در آسیای مرکزی، نفوذ مسکو را بیش از پیش در منطقه با مشکل مواجه خواهد کرد.
اخیرا مدودف برای همراهی با باراک اوباما در اعمال تحریمهای شدیدتر علیه ایران تمایل زیادی ابراز کرده است. وی بهخوبی آگاه است که صنعت تسلیحاتی روسیه که بخش بزرگی از بودجه سالانه کشورش را تشکیل میدهد در صورت اعمال تحریمها، مشتری قدیمی خود را از دست خواهد داد. حتی درصورت مستثنی کردن فروش اس- 003 در تحریمها، روسیه باز هم به سوی بیاعتمادی و آشکار کردن نقش سودجویانه در رابطه با ایران گام برداشته که بدون شک به تقویت چهره مثبتی از روسیه در افکار عمومی مردم ایران کمکی نخواهد کرد.
پیام انتقادآمیز ایران برای روسیه در واقع حامل پیامی برای تصمیمات و رفتار دوگانه چین نیز هست که ایران را بهعنوان بزرگترین شریک تجاری خود در خاورمیانه میداند. اینکه روسیه و چین از یکسو در اعمال تحریمها مشارکت کنند و برای توجیه عمل خود بگویند ما برای تخفیف مفاد تحریمها تلاش میکنیم ولی براساس منافع خود عمل کرده و همچنان مایلیم تجارت میلیاردی خود را با ایران ادامه دهیم در فرهنگ روابط بینالملل فرصتطلبی نامیده میشود. ایران ملاحظات و خویشتنداریهای زیادی را نسبت به سیاستهای این کشور در تحولات منطقه قفقاز، آسیای مرکزی، اروپای شرقی و کوزوو داشته است.