اثرات استرس شامل جویدن ناخن، تیکهای عصبی، تشویش ذهن، رفتارها و افکار وسواسگونه، بیخوابی و بدخوابی، اسپاسم و فشارهای عضلانی، اضطرابات مزمن، افسردگی، عدماعتماد به نفس، ترسها، کماشتهایی یا پراشتهایی بیش از حد، اختلالات گوارشی، یبوست، گردش خون ضعیف، تنفسهای سخت، تپش قلب، لکنت زبان، سردردها، شروع یا تداوم عادتهای بد همچون وابستگی به سیگار، مسکنها، غذا و کافئین میشود.
هر یک از این مشکلات روانی بهخودی خود میتواند آغازگر انواع مختلف بیماریهای دیگر جسمی باشد. اثرات استرس طولانی مدت یا دورهای میتواند به دستگاه تنفس، سیستم غددی و عصبی آسیب رساند. ارتباط عمیق بین ذهن و جسم و تأثیرگذاریهای همزمان آنها بر هم منجر به استفاده از هیپنوتراپیستها بهعنوان جزء لاینفک کادر پزشکی بهمنظور تسکین درد و تسریع بهبودی روند درمان میشود که بهنام لطفی کارشناس ارشد هیپنوتراپی از دانشگاه صنعتی شریف در مطلبی که پیش رو دارید به آن پرداخته است.
در سال2007 سازمان غذایی و دارویی آمریکا اعلام کرد برخی از داروها خطر شکستگی استخوان در زنان را افزایش میدهد. در نوامبر همان سال ایالات متحده و اروپا خواستار احتیاط بیشتر پزشکان در مصرف برخی از داروها همچون Avandia بهعلت اثرگذاری بر افزایش حملات قلبی شدند.
ارتباط عمیق بین ذهن و جسم و تأثیر گذاریهای همزمان آنها بر هم منجر به ایجاد مراکز بیمارستانی بزرگ در سراسر دنیا و استفاده از هیپنوتراپیستها بهعنوان جزءلاینفک کادر پزشکی بهمنظور تسکین درد و تسریع بهبودی در روند درمان شده است. در بیمارستان منچستر انگلستان توسط پروفسورWhorwell و همچنین در دانشگاه کارولینای شمالی آمریکا از هیپنوتیزم برای درمان سندرم روده تحریکپذیر(IBS) استفاده میشود. در اینگونه بیماران بهدلیل مقاومت دستگاه گوارش، استفاده از هیپنوتراپیستها روند و کنترل درمان را بهبود میبخشد.
در دانشگاه واشنگتن برای کاهش دردهای ناشی از سوختگی از هیپنوتیزم استفاده میشود. در چندین مرکز بیمارستانی وابسته به دانشکده پزشکی هاروارد بهمنظور سرعت بخشیدن به بهبود درمان ناشی از جراحیها، هیپنوتراپیستها را به استخدام درآوردهاند. در یکی از تحقیقات انجام گرفته در دانشگاه هاروارد مشاهده شد حتی هیپنوتیزم روی شکستگی استخوان نیز تأثیرگذار بوده و زمان بهبودی را به چندین هفته کاهش میدهد. همچنین مطالعات آنها نشان از تأثیر مثبت درمان با هیپنوتیزم برای جراحی سرطان پستان دارد.
مؤسسه ملی سرطان آمریکا پس از مطالعه 200بیمار با سن متوسط5/48 سال که تحت 15دقیقه هیپنوتیزم قبل از عمل و یک ساعت تودهبرداری سرطان پستان بودهاند و مقایسه آنها با بیمارانی که تنها تحت بیهوشی بدون هیپنوتیزم بودهاند، نشان داد که بیماران گروه اول 6/10دقیقه زمان کمتری را در اتاق عمل سپری کردهاند، استفاده از آرام بخشها در این بیماران 34درصد کاهش یافته است، همچنین این موارد در آنها تقلیل یافته است: 53درصد درد، 74درصد حالت تهوع، 46درصد خستگی، 47درصد ناراحتی، و 74درصد اضطراب در هنگام ترخیص. هزینه تجهیزات جراحی در هر بیمار 856دلاربود.
اما با مداخله هیپنوتیزم این رقم به 7/772 دلار کاهش یافته است، یعنی 9درصد که این کاهش هزینه به تبع خود کاهش هزینه پرسنلی و عوارض درد پس از جراحی، تهوع و خستگی را در پی دارد که هر کدام از این عوامل میتواند منجر به طولانیشدن درمان و بستریهای پیشبینی نشده در بیمارستان شود. الویرا لانگ، مدیر رادیولوژی در مرکز پزشکی بوستون گزارش داد که در طول درمان عروق و کلیه، بیمارانی که بیهوش نمیشوند و در حالت هیپنوز بیحس میشوند شانس بهتری از نظر درمان نسبت به بیماران مشابه دارند.
دکتر دیوید اشپیگل از دانشگاه استنفورد میگوید: «درست است که هیپنوتیزم شبیه سحر و جادو پر سر و صداست اما واقعیت این است که شواهد دال بر تأثیر شگرف آن بر درمان بیماران دارد». امروزه از هیپنوتیزم در پزشکی برای زایمانهای بدون بیهوشی طبیعی و سزارین، دندانپزشکی، کاهش وزن، ترک اعتیاد، بیمارهای جنسی، سندرم روده تحریکپذیر، درمان انواع مختلف سرطانها و حتی فعالیتهای ورزشی استفاده میشود.
در زمینه مسائل روانی همانگونه که ابتدای گزارش ذکر شد تمام موارد بیان شده در قسمت استرس هم در حیطه درمان به شیوه هیپنوتیزم است. هیپنوتیزم با ایجاد آرامش و افزایش اعتماد به نفس، بیمار را در درمان بیماریهای روانتنی یاری میدهد. هیپنوتیزم با تنظیم فشار خون، ضربان قلب و یا اتساع یا انقباض عروق در قبل و هنگام عمل جراحی میتواند متخصص جراحی و بیمار را یاری کند و در بعضی از بیمارانی که دارای مشکلات قلبی هستند و درصد ریسک بیهوشی در آنها بالاست بسیار تأثیرگذار باشد.
بر همین اساس انجمن پزشکی بریتانیا در سال1955 و آمریکا در سال1958 هیپنوتیزم را بهعنوان یک ابزار مناسب و یک روش بسیار با ارزش در درمان بیماریها به رسمیت شناختند و در بعضی از کشورها هنوز بهعنوان طب مکمل بدان نگریسته میشود. سؤالی که امروزه انسان با آن روبهرو است و جوابی بس تامل برانگیز دارد اینکه بهراستی انسان امروزه از چند درصد توانایی مغز خود استفاده و بهره میبرد؟ برخی از دانشمندان آنرا 2درصد، برخی 4درصد، اینشتین این رقم را 7درصد و دیگران در بهترین حالت آنرا 10درصد میدانند. این بدان معناست که در خوشبینانهترین حالت 90درصد از پتانسیل بکر مغز انسان بدون استفاده باقی میماند. بهراستی چه مقدار بشر امروزی در پی استفاده مطلوب از مغز برآمده است؟
سؤال دیگری که در اینجا مطرح است این است که آیا هیپنوتیزم همان تلقین است؟ بررسی دکتر اروین در مودنا ایتالیا حکایت از آن دارد که کارکرد مغز در هیپنوتیزم و تلقین بدون هیپنوز کاملاً متفاوت از همدیگر هستند. او برای دست یافتن به این نتایج دو گروه از افراد را مورد تجزیه و تحلیل اسکنهای مغزی قرار داد. گروه اول کسانی بودند که طرحهای سیاه و سفید را با کمک هیپنوتیزم بهصورت رنگی میدیدند.
دسته دوم افراد بسیار تلقینپذیری بودند که بدون هیپنوز تصاویر سیاه و سفید را تنها با تلقینات داده شده به آنها رنگی میدیدند. در گروه اول کورتکس دیداری مغز هنگام دیدن تصاویر مغز فعال میشد. اما در گروه دوم قسمتهای دیگر مغز فعال میشدند یعنی گروه میپنداشتند که تصاویر رنگی است و مغز آنها در حال تفکر و سعی و تلاش برای رنگی جلوه دادن تصاویر بود در حالیکه در گروه اول تصاویر را واقعاً رنگی میدیدند.
در حال حاضر تحقیقات زیادی در دنیا روی چگونگی تأثیر هیپنوتیزم روی کارکرد مغز و چگونگی استفاده از آن در درمان بیماریها صورت میپذیرد و هر روز با این دانش دریچه دیگری بر شگفتیهای مغز گشوده میشود. و این علم میرود با کمک به بیماران جسمی- ذهنی افقی روشنتر و بهتر را در عرصه پزشکی رقم زند.
آیا هیپنوتیزم همان تأثیر دارونما را بر ذهن انسان دارد؟
مطالعات پروفسور پیر رینوین، متخصص جهانی درد و هیپنوتیزم از مونترال کانادا که با استفاده از تصاویر گرفته شده از مغز بود نشان داد کارکرد بیدردی حاصل از دارونما با هیپنوتیزم متفاوت است. و این در واقع تأییدکننده این فرضیه است که اعلام میدارد فرایندها و مکانیزمهای مختلفی در فعال کردن عکسالعمل مغز از راه هیپنوز و دارونما وجود دارند. دارونما محصول اپیوییدهای درونی است و میتواند توسط نالوکسان (Naloxone) مهار شود، ولی بیدردی حاصل از هیپنوز را نمیتوان با نالوکسان مهار کرد. محتملترین فرضیه در مورد بیدردی هیپنوز تغییر تفسیر عاطفی هیجانی درد در لوب فرونتال است که با وجود آسیب بافتی دردآور، موجب عدماحساس رنج میشود.
اینکه چگونه طی بیدردی هیپنوز، فعالیتهای قشر مغز موجب فعالیت مهاری فرونتال و عدمپردازش محرکهای دردناک میشود، هنوز در پردهای از ابهام قرار دارد. فرضیه دیگر به کنترل تجزیهای معروف و معتقد است قسمتی از ذهن بهعنوان ناظری مخفی از وجود درد آگاه است ولی قسمت آگاه ذهن چیزی در مورد درد نمیداند، از آنجا که اثر هیپنوز مستقل از اثر دارونما است، بنابراین یک روش درمانی کاملاًعلمی محسوب میشود.