چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۵:۲۱
۰ نفر

آزاده سهرابی: باور کنید این اصلا خوشایند نیست که این روزها نه در خانه‌های ایرانی صدای پخش سریالی می‌آید که شما از نوع دوبله آن کاملا می‌توانید متوجه شوید که تلویزیون روی کانال فارسی وان ثابت شده‌است.

اما میان خوش آمدن و نیامدن ما یک بحث است و میان این واقعیت که این شبکه ماهواره‌ای درست مانند انبوه سریال‌هایی که با زیر نویس فارسی در بازار دست به دست می‌چرخند،  جایی میان خانواده‌ها باز کرده است یک بحث دیگر، حتی اگر رئیس صدا و سیما در گفت‌وگو با ایسنا بگوید: «هیچ‌کدام از شبکه‌های ماهواره‌ای برای جمهوری اسلامی ایران نه تهدید بوده‌اند و نه هستند و نه خواهند بود و باورپذیری و پشتوانه عمومی مردم به رسانه‌ ملی به دلایل مختلف که الان قابل بحث نیست، بسیار بالاتر از این است که بعضی از شبکه‌های ماهواره‌ای چه فارسی زبان و چه غیرفارسی زبان بخواهند رقیب و تهدیدی جدی برای کشور باشند؛ من نگاهم دقیقا نسبت به این شبکه‌ها این است».

آقای ضرغامی متأسفانه داستان را کمی بعدتر سیاسی کرده‌اند و حضور مردم در انتخابات سال گذشته را دلیل بی‌توجهی مردم به این رسانه‌های خارجی ذکر کرده‌اند، درحالی‌که اساس بحث بر سر چیز دیگری است. ظاهرا نه شبکه ماهواره‌ای فارسی وان سیاسی محسوب می‌شود(این شبکه‌ای است که صبح تا شب سریال‌های کره‌ای و سریال‌های  دست چندم آمریکا ، کلمبیا و...  را پخش می‌کند) و نه مردم در سریال‌هایی چون« لاست» و« فرار از زندان» و انبوه دیگری از سریال‌ها که دیگر از شمارش خارج شده دنبال سیاست هستند (لااقل در ظاهر که اکثر مردم آنها را صرفا برای سرگرمی دنبال می‌کنند).

پس بیایید داستان را  طور دیگر ببینیم و اتفاقا از منظر رسانه‌ای و صرفا سریال‌سازی‌ به این قضیه نگاه کنیم تا این تهدید را جدی بگیریم چون سریال‌سازی یکی از مهم‌ترین بخش‌هایی است که هر 5 شبکه تلویزیونی داخلی روی آن سرمایه‌گذاری(بخوانید سرمایه‌گذاری ملی) می‌کنند و با هم در رقابت هستند تا بیایید آمار بگیریم که از وقتی که متاسفانه  فارسی‌وان به خانه‌ها راه یافته و سریال‌های غیروطنی رو به فزونی گرفته چقدر از آمار تماشاگران سریال‌های داخلی کاسته شده است؟ آن وقت شاید کمی احساس خطر کردیم.

دکترهای روانپزشک معتقدند 3‌مرحله برای درمان یک بیمار که آسیب روحی دیده وجود دارد؛ اول آنکه بپذیرد بیمار است و با پای خودش برای درمان مراجعه کند، دوم اینکه به بیماری‌اش آگاه شود و نمودهای آن را در جسم و ذهنش ببیند و سوم اینکه در راه درمان همکاری کند.

باید بپذیریم اگر فارسی وان بر خلاف انتظار ما و با وجود آنکه یک شبکه ماهواره‌ای با سریال‌هایی است که در عرصه سریال‌سازی‌ دست چندم حساب می‌شوند و عموما از شبکه‌های کابلی آن سوی مرزها پخش شده و در دوبله نیز آنقدر ضعیف هستند که حرفی در دفاع از آنها نمی‌توان زد،  راه به خانه‌ها باز کرده و تقریبا دارد به یک تب دچار می‌شود، ایراد از ماست.

اگر تا چندی پیش تنها تب دیدن سریال لاست و فرار از زندان و« 24 » وجود داشت که به هر حال استقبال از آنها به‌دلیل نوع ساختار جذابشان قابل اعتنا بود اما امروز دیگر هر روز یک سریال تازه به بازار می‌آید و زیر نویس می‌شود و دست به دست می‌چرخد و اگر اینچنین استقبالی صورت می‌گیرد باز هم ایراد از ماست.

همه اینها تهدید هستند، نه از این باب که بتوان درها را بست و جلوی ورود آنها را گرفت که تجربه نشان داده نمی‌شود، بلکه از این بابت که به مرور سریال‌های ایرانی مخاطبان خود را از دست بدهد و سریال‌سازی‌ در ایران دچار رخوت شود.

مرحله اول این است که بیماری موجود را بپذیریم و از آن فرار نکنیم. باید بپذیریم جایی ضعف داشته‌ایم که طی این همه سال  به این راحتی تسلیم بازار جهانی شده‌ایم، حتی بازار نه چندان قدرتمند آن.

مرحله بعد دیدن نشانه‌های بیماری است؛ بپذیریم و ببینیم طی این سال‌ها چقدر سریال‌های سطح نازل به مردم تحویل داده‌ایم، آنها را با پایان‌های اشتباهی سرکار گذاشته‌ایم، با کمترین کار کارشناسی شده محتواهایی شعاری را به آنها تحمیل کرده‌ایم، در ساخت سریال‌های تاریخی با همه هزینه‌ای که شده کمترین جاذبه را ایجاد کرده‌ایم تا آنجا که اکثر سریال‌های طنز ما شبیه هم، سریال‌های تاریخی‌مان با ساختاری کمابیش مشابه، سریال‌های خانوادگی‌مان با تم و لوکیشن‌ها و بازیگران و... مشابه و حتی گاه در نقش‌هایی مشابه راهی آنتن شده‌اند و چون رسانه، رسانه ملی بوده و هیچ شبکه خصوصی هم در رقابت با آن نبوده خودمان را دیده‌ایم و با خودمان، خودمان را محک زده‌ایم و راضی بیرون آمده‌ایم (البته این به معنای آن نیست که طی این سال‌ها سریال‌های ارزشمندی ساخته نشده اما تعداد آنها به قدری نیست و نبوده که این روزها به دادمان برسد).

حتی در یک محک در داخل سیمای خودمان و در مواجهه با پخش سریال «جومونگ» و پیش‌تر « امپراتور دریاها» و حالا«  امپراتور بادها» و استقبالی که مردم از این سریال‌های کره‌ای کردند تا سریال‌های تاریخی خودمان که در حال پخش بوده یا هستند، ‌می‌توان به نتایج جالب اما تأسف‌باری رسید. به راستی چرا سریال‌های کره‌ای در کشور ما اینقدر محبوب شده‌اند؟ آیا غیر از این است که آنها قوانین سریال‌سازی‌ و روایت و جذابیت را به درستی رعایت می‌کنند و نبض مخاطب را در دست دارند؟

در سریال‌های ما عنصر غافلگیری تقریبا روبه صفر است. الگوها از پیش تعیین شده‌اند و آدم بدها و آدم خوب‌ها در همان نمای اول لو می‌روند. حتی با دیدن یک بازیگر کل شخصیت او لو می‌رود چرا که معمولا سریال‌سازان ما ترجیح می‌دهند کمتر ریسک کنند و نقش‌های متفاوت را به بازیگران بدهند. در همان 3-2 قسمت اول می‌توان روند سریال را حدس زد، حتی پایان آن را. ریتم سریال‌هایمان هم که فرقی نمی‌کند، خانوادگی باشد یا طنز یا تاریخی.

در نحوه روایت هم که روایت خطی بدیهی‌ترین راه پیش رویمان است. با این حساب آیا مخاطب حق ندارد دنبال فضاهای جدید در دنیاهای جدید بگردد؟ (باز هم البته باید پرانتز را برای معدود سریال‌های خوب سیما باز گذاشت) آیا به جا نیست به جای چشم بستن روی حقایق، واقعیت‌ها را دید و آن وقت انتظار داشت رئیس صدا و سیما به جای آنکه بگوید این شبکه یا سریال‌ها تهدیدی برای ما محسوب نمی‌شوند، بگوید ما تمام تلاش خود را برای ارتقای سطح سریال‌سازی‌ در کشورمان به کار خواهیم بست و حتما از تجارب خوب سریال‌سازی‌ دیگران استفاده می‌کنیم و برنامه‌ای برای برنامه‌سازانمان در این نهاد ملی طراحی خواهیم کرد.

حتی چه ایرادی دارد که گروه‌های موفق سریال‌سازی را به ایران دعوت کنیم تا تجاربشان را در اختیارمان بگذارند.

کد خبر 109799

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز