شاید ضربالمثلی مانند «چهاردیواری، اختیاری» از همان زمانها شکل گرفته باشد و امروز که در قرن بیست و یکم دیگر تاریخ مصرف چنین ضربالمثلهایی گذشته است، هنوز بعضی از اشخاص برای توجیه رفتار غیراجتماعی خود از این نوع ضربالمثلها استفاده میکنند. در عصر ما دیگر «چهار دیواری، اختیاری نیست» و افراد حتی در درون خانه خود هم باید با عدم ایجاد سروصدای غیرمتعارف به حقوق همسایهها احترام بگذارند.
اگر کمی به عقب برگردیم، زمانی که شهرها در حال شکل گرفتن بودند، هر روز که میگذشت بر تراکم جمعیتی شهرها افزوده میشد و از طرف دیگر مناسبات اجتماعی میان مردم نیز پیچیدهتر از قبل میشد از این رو آنها احساس کردند که ناچارند محدودیتهایی هر چند کوچک را برای زندگی آرامتر قبول کنند در غیر این صورت ممکن است آسایش خودشان نیز در خطر باشد و از این جا رفتار شهرنشینی به تدریج شکل گرفت تا امروز که این رفتار حتی در قانون جزایی نیز راه یافته و به صورت قانون مدون در آمده است و اگر در گذشته شهروندان به اختیار آن را اجرا میکردند، امروز به اجبار مجبور به رعایت این قوانین هستند در غیر این صورت حتی پشت میلههای زندان نیز میتواند سزای تخلف از آیین شهرنشینی باشد.
چیزی که برای گذشتگان بیشتر در حد یک مزاح میتوانست مطرح باشد نه بیشتر. در جوامع بدوی، فقدان نظم اجتماعی لطمه زیادی به زندگی آنها وارد نمیکرد ولی در جوامع نوین رعایت نظمپذیری و احترام به آیین شهروندی به اندازهای مهم است که تصور این که حتی برای یک روز شهروندان بخواهند مانند جوامع بدوی و ابتدایی بدون احترام به حقوق دیگر شهروندان زندگی کنند ممکن نیست و چه بسا ممکن است شهر به آشوب کشیده شود. تشکیل نهادهای مدنی مانند دولتها به جای شیوخ و قبایل، شهرداریها به جای کدخداها و شوراها به جای ریشسفیدان و معتمدان محلی که از ابتدا تا به حال سیر تکاملی داشتهاند در راستای تأمین حقوق شهروندی و زندگی آرامتری بوده است که شهروندان بتوانند بدون درگیری با یکدیگر در فضای محدود شهرها زندگی آرامی داشته باشند.
آسیب شناسی فرهنگ شهرنشینی
شما هم به یقین در حین عبور از کوچه و خیابان شاهد کارهایی که مخل نظم اجتماعی و فرهنگ شهرنشینی است بودهاید. آیا تاکنون با دیدن رفتارهایی نامتعارف همچون پرت کردن زباله یا ته سیگار از داخل خودرو به بیرون یا عبور راننده متخلف از چراغ قرمز و دهها رفتار غیراجتماعی که هر روزه از سوی برخی شهروندان سر میزند این سؤال در ذهنتان به وجود آمده است که چرا مردمی با هزاران سال تمدن و فرهنگ غنی، قانونگریزی و نظمستیزی را پیشه خود کردهاند؟!
به عنوان مثال ممکن است شما بارها عبور اتومبیلی را از مسیر خطکشی شده ویژه عابران پیاده در حالی که عابران در حال عبور از عرض خیابان هستند مشاهده کرده باشید و یا موتورسیکلتی را دیده باشید که بدون توجه به عابری که در پیادهرو در حال عبور است با سرعتی سرسامآور از چند سانتیمتری وی عبور میکند و یا این که در محلی که تابلوی عابر پیاده نصب است، عبور عابران پیاده از عرض خیابان منظره ناخوشایندی را تصویر کرده باشد که همه اینها نظمگریزی شهروندان و رعایت نکردن حقوق دیگران را نشان میدهد.
این موارد فقط بخش کوچکی از رفتارهای نابهنجار و غیراجتماعی است که هر روز ما در زندگی خود با آنها مواجهیم، حتی ممکن است چنین رفتارهایی بر شهروندانی که درصدد رعایت قوانین و هنجارهای شهروندی هستند اثر گذاشته و رفتار آنها را نیز تحت تأثیر قرار دهد و به قول معروف کمال که نه، بلکه رفتار همنشین در آنها اثر کند.
مشکل ساختاری جامعه ما
یکی از دلایل نظم گریزی و قانون ستیزی برخیها که ما در جامعه خود با آن مواجهیم ناشی از حافظه تاریخی مردم ما است. از آنجا که در طول تاریخ گاه در کشور ما پادشاهان ظالمی در رأس قدرت بودهاند و با ظلم و زورگویی اعمال ضدقانونی خود را در قالب و تحت لوای قانون پیش بردهاند و با این سابقه ذهنی در توجیه تخلفات و هنجارشکنیها میگویند که اگر من تخلف میکنم به این دلیل است که مسئول مافوق من هم تخلف میکند.
لذا جامعه ایرانی در طول 100سال گذشته با وضعیت آشفتهای در زمینه آداب و رسوم شهرنشینی مواجه بوده است که با توجه به اینکه زندگی در عصر حاضر که عمدتاً از نوع شهری میباشد نیاز به قوانین، ارتباطات و تعاملات خاص خود دارد، هرگونه وقفه، کوتاهی و نادیدهگرفتن قوانین و آداب شهرنشینی و رعایت نکردن حقوق دیگران، از تنشها، خشونتها و ناملایمات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بسیاری را دامن میزند، در بسیاری از کشورهای رو به توسعه از جمله ایران گسترش شهرنشینی با سرعتی بیسابقه و حتی سریعتر از کشورهای صنعتی اتفاق افتاده است و از آنجا که بسیاری از شهروندان آمادگی لازم برای ورود به این نوع زندگی را پیدا نکردهاند با بیتوجهی به قوانین شهرنشینی و رعایت نکردن حقوق شهروندی موجبات آزار دیگر شهروندان و حتی خود را فراهم میآورند، در نتیجه گسترش این بیسازمانی اجتماعی که پیوند دهنده روابط فردی با روابط اجتماعی است، موجب ایجاد هرج و مرج اجتماعی و در نتیجه از هم پاشیدن اعتماد اجتماعی میشود و هر فردی به فکر منافع فردی به جای منافع ملی خواهد بود.
در چنین جامعهای اگر کسی به فکر منافع جمعی یا قانونپذیری باشد به نوعی خود را مغبون میداند و رعایت کردن آیین شهروندی را به زیان خود میداند. اگر سری به راهروهای دادگاهها و دادگستریها بزنیم میتوانیم نمونههای فراوانی را مشاهده کنیم که عامل تمامی آنها فقط رعایت نکردن نظمپذیری و احترام به حقوق دیگران بوده است که اگر شهروندان خود را مقید به رعایت حقوق دیگران و آیین شهروندی میدانستند چنین دعاوی هرگز وجود خارجی پیدا نمیکرد.
راههای ساماندهی فرهنگ شهرنشینی
یکی از راههای ساماندهی فرهنگ شهرنشینی در ایران استفاده از تجارب کشورهای دیگر است. در این باره نباید خود را سرزنش کنیم که چرا ما با فرهنگ غنی و با سابقهای که داریم باید از جوامعی درس بگیریم که حتی یکدهم فرهنگ و تاریخ ما را ندارند. استفاده از تجربه دیگران به هیچ وجه نکوهیده نیست. اگر تجربه را نوعی علم بنامیم، در اسلام نیز فراگیری علم بسیار توصیه شده است.
حدیث معروف نبوی در مورد علم وجود دارد که «علم را بیاموزید حتی اگر در چین باشد» و با توجه به اینکه فرهنگ ما میگوید «آزموده را آزمودن خطاست» ما نباید در شرایطی که جهان شتابان پلههای ترقی را طی میکند به دنبال آزمودن راههایی باشیم که درستی آنها بر ما معلوم نیست و از تجارب کشورهایی که این مراحل را پشت سر گذاشتهاند و به نتایج مطلوبی نیز دست یافتهاند استفاده نکنیم. عقل نیز چنین چیزی را توصیه نمیکند.
اساسیترین و آشکارترین قوانین شهروندی در جامعهای چون ایران، احترام به حقوق دیگران، وقتشناسی، عدم ایجاد مزاحمت در انواع مختلف آن، حفظ محیطزیست، ایجاد فضا و محله سالم، پیشگیری از هرگونه آلودگی از نوع محیطی و صوتی، مشارکت در اداره شهر و جلوگیری از تخریب اموال عمومی است که باید با ایجاد زمینههای فرهنگی جدید و دقت لازم در اجرای قوانین، بنیاد قوانین شهروندی را هرچه بیشتر تقویت و آن را برای دهههای آینده نهادینه کنیم.
چرا یک شهروند بهراحتی پوست میوه را از خودرو خود بیرون میاندازد؟ چرا یک عابر پیاده هنگام عبور از محل خطکشی مخصوص عابران پیاده احساس امنیت نمیکند و باید مراقب اتومبیلها و موتورسیکلتهایی که با سرعت از مقابل وی عبور میکنند باشد؟ چرا شهروندان نسبت به محیط زندگی خود احساس مسئولیت نمیکنند؟ چرا در خیابانهایی که در فواصل بسیار نزدیک سلطلهای زباله وجود دارد، شاهد انواع زبالهها در سطح خیابانها هستیم؟ چرا هنوز فرهنگ تفکیک زباله از مبدأ در جامعه ما جا نیفتاده است؟ چرا باید خزانه بیتالمال صرف مخارجی شود که میتواند وجود نداشته باشد و استفاده بهتری از این هزینههای غیرضروری شود و هزاران چرای دیگر که اگر بخواهیم در سطح شهر به دنبال آنها بگردیم میتوانیم مثالهای زیاد دیگری را نیز خود پیدا کنیم.
بهترین راهحل مشکل رفتارهای ضد اجتماعی شهرنشینی، ایجاد فرهنگ خودکنترلی در افراد است. مادامی که رفتارهای غیراجتماعی افراد به صورت ضدارزش در اذهان و فرهنگ عمومی شکل نگیرد، هیچ نوع کنترلی از خارج نمیتواند نتیجهبخش باشد.
وقتی شهروندان حس کنند در صورت انجام رفتارهایی از قبیل انداختن ته سیگار در پیادهرو مورد سرزنش اطرافیان قرار میگیرند، از انجام چنین رفتاری پرهیز کرده و به سمت انضباط اجتماعی حرکت میکنند. همانطور که اکنون سیگار نکشیدن در مکانهای عمومی مانند اتوبوسهای درون شهری به یک فرهنگ عمومی تبدیل شده است و دیگر کسی به خود اجازه نمیدهد که در چنین مکانهایی سیگار بکشد در دیگر موارد نیز میتوانیم با ایجاد چنین فرهنگی نظمپذیری اجتماعی را با ایجاد حس خودکنترلی در افراد نهادینه کنیم.
در چنین شرایطی میتوانیم به دوام و پایداری فرهنگ شهرنشینی و رعایت قانون توسط همه افراد جامعه امیدوار باشیم.