اما کمتر کسی به آلودگی آب استخرها توجه میکند. نکته جالب ماجرا اینجاست که آبهای شرب با وجود زلالی این همه توجهها را به خود جلب کرده و آب استخرها گاهی بهحدی کدر است که بهسختی میتوان کف استخر را دید حال آنکه جدای از خطر ابتلا به بیماریهای پوستی، شناگران در هر بار شنا، دستکم چند گرمی از این آب را خورده و همین میزان برای بیمار شدن آنها کافی است.
نبود نظارت بهداشتی کافی بر این خزینههای استخرنما باعث میشود صاحبان آنها از آب گلآلود حسابی ماهی بگیرند و در مقابل شکایت شناگران نیز به هیچوجه پاسخگو نباشند.
شوتینگ زباله
تجربه نشان میدهد برخی شهروندان تصور میکنند شوتینگ زباله به این معنی است که از هر نقطه از مجتمعمسکونی میتوان زبالهها را به بیرون پرتاب کرد. برخی نیز عادت دارند برای رعایت حقوق اعضای خانواده، داخل منزل یا محل کار سیگار نکشند؛ بنابراین به تراس آمده و در آنجا سیگار خود را روشن میکنند.
با وجود این همزمان با آخرین پکها فراموش میکنند که رهگذرانی که از پایین مجتمع تردد میکنند نیز حقوقی دارند، بنابراین ته سیگار خود را به بیرون پنجره پرتاب میکنند.
پیادهرو خودروها
کمبود جای پارک در سطح شهر بهانه خوبی برای برخی از رانندگان شده تا در صورت نبود ممنوعیتهای راهنماییورانندگی به خود اجازه پارک در هر جایی را بدهند. از پارک خودرو جلوی در پارکینگها و پلها گرفته تا پارک جلوی آتشنشانی و بیمارستانها بیقانونیهایی محسوب میشوند که این روزها زیاد شاهد انجام آنها هستیم.
حتی این اواخر خودروهای سنگینوزن هم رویه موتورسیکلتها را در پیش گرفته و گهگاه برای پارک، سری به پیادهروهای خالی و پهن میزنند. برای نمونه مانند آنچه در تصویر میبینید یکی از رانندگان در حالی خودروی خود را در پیادهرو پارک کرده است که کمتر از چند قدم آنطرفتر، یک جای پارک حاضر و آماده و خطکشی شده در کنار خیابان بهوضوح دیده میشود.
تکرار چنین رفتارهایی نشان از این دارد که بعضی از شهروندان فقط عادت به گرفتن ایراد از وضع موجود دارند و در صورتی که کاستیها هم برطرف شده باشد خودشان جزو نخستین کسانی هستند که فرهنگ شهرنشینی را زیر پا میگذارند. نمونه چنین رفتاری را بارها در مورد سطلهای مکانیزه زباله نیز شاهد بودهایم.
الاکلنگ و تیشه
از قدیم گفتهاند «آرزو بر جوانان عیب نیست»؛ خُب گویا بعضی از جوانان از آنجا که میبینند هزار و یک آرزوی آنها برآورده نشده است، دست بهکار شده و میخواهند یکی از آرزوهای خود مبنی بر بازگشت به دوران کودکی را عملی کنند.
بنابراین در اوقات فراغت خود نخستین کاری که به ذهنشان میرسد رفتن به محوطه بازیهای کودکان در پارکهاست. برای نمونه سوار بر تاب و الاکلنگهایی میشوند که تحمل وزن آنها برایشان بسیار سخت است.
در واقع آنها با این کارنهتنها به اسباب بازیهای کودکان در پارکها آسیب میرسانند بلکه تیشه به ریشه فرهنگ درست استفاده از وسایل عمومی در ذهن کودکان میزنند.