اما شنیدن اینکه جنبش نومحافظه‌کاران آمریکا دراساس، جنبشی تروریستی و یهودی است ابتدا هر کس را ممکن است دچار شگفتی کند. در سال 1923درمیان صفوف جنبش صهیونیستی، شخصیتی به نام ولادینیرژاپوتینسکی، برجسته شد. او پس از متهم ساختن حییم وایزمن به سستی در تحقق آرزوهای ملت یهود، از حضور در هیأت اجرایی سازمان صهیونیست جهانی استعفا داد.
او همچنین سازمان صهیونیست جهانی را متهم ساخت که روند فریب ملت یهود را دنبال می‌کند زیرا هیچ‌گاه خواستار ایجاد سرزمینی مناسب در اراضی فلسطین برای یهودیان نشده است و فقط بر آنچه دولت تحت‌الحمایت مقرر می‌کند اکتفا کرده است و سخت تلاش می‌کند که عرب‌های فلسطین را خشمگین نسازد.
پس از اینکه ژاپوتینسکی از سازمان صهیونیست جهانی جدا شد، جنبش نواصلاحطلبان را بنیان نهاد. ژاپوتینسکی در یکــی از سخنرانی‌هایش گفت که اهدافش با تحقق 3 مورد زیر کامل می‌شود:
1) فلسطین و اردن شرقی، وطنی برای کشور یهود شود.
2) یهودیان پراکنده در جهان باید در این وطن گرد هم جمع شوند.
3) تمدنی یهودی بنیان گذاشته شود که زبانش عبری، روحش تورات و نظام آن براساس آزادی و عدالت اجتماعی استوار باشد.
او در یکی دیگر از سخنرانی‌هایش چنین گفت: ما خود می‌سازیم و تأمین مالی می‌کنیم و سرباز آموزش می‌دهیم و فداکاری می‌کنیم.
ضد‌پیمان بالفور
سازمان جدید که اساس فعالیتش بر زورمداری و تروریسم شکل گرفته بود در نخستین حرکت تصمیم گرفت که سالانه40 هزار یهودی را به فلسطین مهاجرت دهد.
ژاپوتینسکی در سخنرانی خود در مقابل کمیته پادشاهی فلسطین در سال 1936 گفت که بند اول پیمان بالفور به درخواست‌های ملت یهود توجه کافی نمی‌کند زیرا در این بند فقط با آرزوهای یهودی اعلام همدردی شده و بر تحقق آرزوی اصلی آنها که ایجاد کشوری یهودی است تأکید نشده است. پس از تنش ایجادشده توسط فلسطینی‌ها به‌عنوان اعتراض به پیمان بالفور، ژاپوتینسکی با ایجاد یک گردان نظامی در قدس توانست اهداف مورد نظر خود را محقق سازد.
پس از آن، او گردان یهودی وابسته به ارتش انگلستان در جنگ اول جهانی را شکل داد و گرچه این گردان به ارتش انگلستان وابسته بود ولی او توانست به این گردان مهری یهودی بزند زیرا توانست پرچم یهود را بالا ببرد و سرود ملی عبری را جاری کند.
پس از اینکه ژاپوتینسکی توانست سازماندهی‌های نظامی خود را به‌صورت کامل پیاده کند و در رهبری صهیونیسم با حییم وایزمن به رقابت برخیزد در خارج از اراضی فلسطین و درون ایالات‌متحده آمریکا بلندآوازه شد زیرا همراهان او اعلام کردند که قضیه یهود فقط با پناه جستن به تروریسم و زورمداری علیه عرب‌ها و فلسطینی‌ها، حل خواهد شد.
ژاپوتینسکی پس از تشکیل گروه‌های نظامی و اجباری‌کردن آموزش نظامی برای جوانان دختر و پسری که شیوه نظامی را تنها شیوه برخورد با سیاستمداران یهود و عرب تشخیص داده بودند، به پدرتروریسم ملقب شد.
آرزوهای ویلسون
در سال 1917 فراخوان ژاپوتینسکی برای ایجاد کشور عبری در فلسطین و شرق اردن در ایالات متحده آمریکا پژواک گسترده‌ای یافت و اولین کسی که تلاش کرد با این ایده همراهی نشان دهد وودرو ویلسون، رئیس‌جمهوری ماجراجوی آمریکا بود که در سـال 1913 به ریاست‌جمهوری انتخاب شده بود. او آرزو داشت که ایالات متحده آمریکا از انزوایش خارج شود تا اینکه بتواند بر جهان سلطه یابد. او به این باور رسیده بود که اگر یهودیان کشوری قدرتمند داشته باشند این کشور به پایگاه آمریکا در خاورمیانه تبدیل خواهد شد و آمریکا بدین‌ترتیب می‌تواند برگذرگاه‌های راهبردی میان شرق و غرب و اروپا و آسیا و آفریقا نظارت داشته باشد.
حزب نواصلاحطلبان در اسرائیل و در ایالات متحده آمریکا همراهان بسیار جدی‌ای یافت و پس از آن، این حزب به نام جنبش نـومحافظه‌کاران معروف شد و ارائه کمک به اسرائیل به‌عنوان یکی از ایالت‌های آمریکا به شعار اصلی این حزب تبدیل شد.
ژاپوتینسکی نه فقط موفق شد که پایگاهی قدرتمند و استوار از ثروتمندان آمریکا برای حمایت از اسرائیل و ایجاد کشوری یهودی در مرکز وطن عربی به‌وجود آورد بلکه توانست ائتلاف آمریکا با برخی کشورهای عربی که تولید نفت را آغاز کرده بودند را ناکارآمد کند. ایالات متحده آمریکا روابط خود با کشورهای عربی را براساس تجارت ولی رابطه با یهود را براساس عقیده استوار کرد و بدین‌ترتیب با تغییر زمان و وضعیت، اسرائیل که با حـمایت انگلستان ، آمریکا، اتحاد شوروی و فرانسه شکل گرفته بود به پایگاه نظامی یا رزم ناوجنگی جهت حفاظت از منافع آمریکا و غرب تبدیل شد.
ایالات متحده آمریکا با توجه به ماشین رسانه‌ای عظیمی که در اختیار دارد، تواناترین کشور برای توجـیه طـمع‌ورزی‌ها و کـینه‌توزی‌های خود است و کافی است که همگان بدانند که گری نوول که یکی ازمشهورترین تحلیل‌گران آمریکاست و چهره هر روز صبح در 900کانال تلویزیونی در سراسر جهان است به عاملی جهت تبلیغ و خدمت به طمع‌ورزی‌های اسرائیل تبدیل شده است. اکنون همه می‌دانند که بیشتر دولتمردان آمریکا در دوره ریگان و جورج بوش پدر و کلینتون و جورج بوش پسر از نومحافظه‌کاران یعنی از یهودیانی هستند که منافع اسرائیل برای آنها از منافع ایالات متحده آمریکا اولی‌تر است.
الدستور
